هنریتا به دلیل اینکه یک فعال حقوق زنان، نویسنده و بانوی روشنفکر و اصلاحطلب بود میتواند مادر معنوی حقوق زنان کانادایی نیز شناخته شود.
هنریتا به همراه امیلی مورفی، نلی مککلان، لوئیز مککینی و ایرنه پارلبی، گروهی موسوم به گروه پنج را تاسیس کردند تا برای به رسمیت شناخته شدن قانونی حقوق زنان بجنگند. بر اثر تلاشهای آنها، زنان کانادایی دارای حق رای شده و توسط قانون به عنوان یک شخصیت حقوقی به رسمیت شناخته شدند.
هنریتا پس از ازدواج مونترال را ترک کرده و دایرهی فعالیتش را به تمام کشور گسترش داد. وی در خانوادهای از طبقهی متوسط بزرگ شد که در آن برای فرهنگ و مذهب ارزش زیادی قائل بودند، به همین دلیل هنریتا نیز در بسیاری از سازمانهای مذهبی فعالیت داشت. فعالیتها و تلاشهای وی رفتهرفته موجب شد نسبت به شرایط نابرابر اجتماعی و نادیده گرفته شدن حقوق زنان اعتراض کند.
در این زمان بود که هنریتا به عنوان یک زن جوان آزادیخواه شناخته میشد. وی در سال ۱۸۷۵ به همراه خواهرش آملیا، انجمن دختران کارگر را در مونترال تأسیس کردند تا امکاناتی مانند غذا، اتاق مطالعه و کلاسهای درس را برای زنان کارگر فراهم کنند.
در واقع این انجمن، اولین نمونه از انجمن مسیحی زنان جوان (YWCA) در کانادا بوده که فعالیتهایش به نفع زنان و در مسیر تحقق خواستههای انها بوده است. آنها همچنین نشریهای به نام زنان کرگر کانادا منتشر کردند که در آن نسبت به تبعیض سیستماتیک موجود علیه زنان اعتراض کرده و شرایط کاری زنان را به اطلاع عموم مردم می رساندند. این نشریه با هزینه شخصی هنریتا و خواهرش منتشر میشد.
هنریتا در سال ۱۸۷۶ با دکتر الیور سی ادواردز ازدواج کرده و صاحب سه فرزند شد. آنها در سال ۱۸۸۳ برای مدتی به مناطق شمال غربی ساسکاچوان کنونی، نقل مکان کردند.
در سال ۱۸۹۰ به دلیل اینکه شوهر هنریتا بیمار شد آنها به اتاوا، پایتخت کشور نقل مکان کردند. در آنجا، هنریتا فعالیت های خود را ادامه داده و به حمایت از زنان زندانی و آسیب های خاص آن ها پرداخت. وی در آن دوره، درحالیکه با لیدی آبردین، همسر فرماندارکل وقت کانادا، برای ایجاد یک تشکیلات ویژه زنان در کشور همکاری می کرد، موفق شد سرانجام در سال ۱۸۹۳ توانست شورای ملی زنان کانادا (NCWC) را تاسیس کند.
سالها فعالیت در زمینهی حقوق زنان، از این بانوی مونترالی یک چهره شناخته شده ترسیم کرد. با توجه به این شناخت و از آن جهت که هنریتا یک هنرمند نقاش نیز بود، دولت کانادا به وی مأموریت داد تا مجموعه ای از ظروف را برای حضور کانادا در یک نمایشگاه بین المللی آثار هنری، نقاشی کند.
هنریتا به مدت ۳۵ سال به عنوان فعال حوزهی حقوق زنان و کودکان تلاش کرد که باعث شد تا تخصصی خاص در این زمینه به دست آورد و راه را برای انتصابش به عنوان رئیس شورای استانی زنان آلبرتا باز کند. وی همچنین به همراه لیدی آبردین در سال ۱۸۹۷ به تأسیس مرکز نظام پرستاران ویکتوریا کمک کرد.
هنریتا و خانواده اش در حدود سال ۱۹۰۳ به مناطق شمال غربی بازگشتند، جایی که شوهرش به عنوان افسر پزشکی خدمت می کرد.
دولت کانادا در دورهی دوم جنگ جهانی اول، زمانی که منابع کشور و روحیهی مردم در سطح پایینی بود، افرادی را انتخاب کرد تا به عنوان مشاور به حل شرایط بحرانی کمک کنند. هنریتا یکی از اعضای این کمیتهی منتخب بود. وی در این فعالیت بار دیگر نام خود را در تاریخ کشور ثبت کرد چراکه این اولین بار در تاریخ کانادا بود که یک زن برای بازنگری در سیاست عمومی با دولت همکاری می کرد.
هنریتا دو کتاب دربارهی زنان و مشکلات حقوقی آنها نوشت که اولی با عنوان «وضعیت حقوقی زنان کانادایی» در سال ۱۹۰۸ منتشر شد و کتاب دوم با نام «وضعیت حقوقی زنان در آلبرتا» در سال ۱۹۲۱ منتشر شد.
تلاش های هنریتا به همراه لوئیز مککینی، ایرنه پارلبی و امیلی مورفی منجر شد تا دولت آلبرتا برای به رسمیت شناختن مهریه و حقوق مالکیت زناشویی متقاعد شود و به همت این زن سختکوش سرانجام قوانین به نوعی تغییر کرد که زنان کانادایی توانستند شرط واجد شرایطی منصوب شدن به عنوان سناتور را به دست آوردند و بهطورکلی، زنان کانادایی با توجه به موقعیتهای قدرت سیاسی از حقوقی مشابه مردان کانادایی برخوردار شدند.
در نهایت هنریتا ادواردز در تاریخ نهم نوامبر ۱۹۳۱ و به روایتی در ۱۰ نوامبر این سال درگذشته و در گورستان شهرداری مانت پلیسنت، ادمونتون به خاک سپرده شد.
شاید بهترین توصیف این بانوی تاریخساز کانادایی در بنای یادبود وی ذکر شده باشد که در آن نوشته شده است: «اجازه دهید آثار و فعالیت های خود وی، او را معرفی و ستایش کنند.»
گفتنی است در سال ۱۹۶۲، ادواردز توسط دولت کانادا به عنوان یک شخصیت تاریخی ملی شناخته شده و در اکتبر ۲۰۰۹ نیز مجلس سنا به وی و سایر پنج نفر همراهانش، عنوان اولین سناتورهای افتخاری کانادا را اعطا کرد.