آنچه میخوانید ترجمه این مقاله نشنال پست است.
شنبه شب، والری پلانت (شهردار مونترال) در بخشی از پیام خود، به نکتهای کاملا واضح اشاره کرد و گفت: «اکنون جامعه یهودیان در مونترال مورد حمله قرار گرفته است.»
هفته گذشته دو مدرسه مذهبی یهودی در محلههای پرجمعیت یهودینشین مونترال مورد شلیک سلاح گرم قرار گرفت (یک مدرسه در دو مورد جداگانه). البته این ماجرا پس از تلاش برای بمبگذاری در یک مرکز جامعه یهودیان و کنیسه در وست آیلند مونترال روی داد. همچنین آسیبهایی عمدی به کسبوکارهای متعلق به یهودیان در مونترل وارد شده و صاحبان این کسبوکارها نیز هدف نفرتپراکنی در شبکههای اجتماعی قرار گرفتهاند.
صاحب یک کافیشاپ زنجیرهای که منوهای آن با صلیب شکسته نژادپرستانه خراش داده شده، یکی از انبوه کارآفرینان یهودی است که نامش در فهرست یهودیان تحریمی (که مجموعه خبری پست مدیا به آن دست یافته) قرار دارد. نگاهی به این فهرست نشان میدهد سازماندهی هدفمند و نگرانکنندهای (علیه یهودیان در مونترال) وجود دارد. حدود ۹۰ هزار یهودی در مونترال زندگی میکنند. این یهودیان به ویژه از تظاهرات و اقدامات خشن در هشتم نوامبر در دانشگاه کنکوردیا در سالگرد «شب بلورین» علیه نمایشگاهی که برای ادای احترام به یاد گروگانهای اسرائیلی در غزه برگزار شده بود بیشتر مورد نفرت قرار گرفتهاند.
توضیح مداد: شب بلورین (به آلمانی Kristallnacht) شب نهم نوامبر ۱۹۳۸ است که در آن، اعضای حزب نازی در آلمان به خانهها، مغازهها و مکانهای مذهبی یهودیان در شهرهای مختلف آلمان و اتریش حمله کرده، شیشههای آنها را شکسته و یا آنها را به آتش کشیدند. از آنجا که خیابانها در روز بعد از این رویداد پُر از خرده شیشه بود، این شب را شب بلورین یا شب شیشههای شکسته مینامند.
در این فهرست منتشر شده، رحیم محمد، مونترال را «کانون یهودستیزی» خوانده است. او درست میگوید و البته یک دلیل منطقی تاریخی هم برای این ادعا وجود دارد. بیانیه نخستوزیر فرانسوا لوگو پس از شلیک به در مدارس راهنمایی، سرنخ خوبی به ما میدهد. آقای لوگو ضمن محکوم کردن جدی این اقدام و قول مجازات عاملان آن، گفت: «بیایید نفرت و خشونتی که در جایی دیگر در جهان میبینیم را وارد اینجا (کبک) نکنیم.»
اما آنچه او باید میگفت این بود: «بیایید از این به بعد، دیگر نفرت و خشونتی را …»
واقعیت این است که بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۵، کبک که – برخلاف سایر استانها – مدیریت ظرفیت جذب مهاجر و کشور مبداء را در اختیار دارد، تصمیم گرفت تا حد امکان مهاجران فرانسویزبان وارد کند. کبک با کمترین میزان سختگیری در گزینش مهاجر، درهایش را به روی مستعمرههای سابق فرانسه مانند هائیتی و ویتنام که البته هیچ دشمنی با یهودیان ندارند باز کرد، اما در عین حال، درهای کبک به روی مهاجران از کشورهای آفریقای شمالی و خاورمیانه که یهودستیزی افراطی در فرهنگ آنها ریشه دارد هم باز شد.
مونترال میزبان بزرگترین جامعه لبنانی خارج از بیروت و دومین مرکز بزرگ اجتماع مهاجران مراکشی و الجزایری، پس از پاریس و مارسی شد. اکثر این مهاجران مسالمتجو و بیطرف سیاسی هستند. اما حتی یک اقلیت کوچک میتواند به تنهایی مشکلساز باشد.
الن نادلر (Allan Nadler) ، استاد مطالعات یهودی دانشگاه درو، در سال ۲۰۱۱ در مقالهای در مجله تبلت نوشت: «درست همانند وضیعتی که در فرانسه شاهد هستیم، این مهاجران نفرت عمیق و ریشهدار از کلانشهرهای اروپایی و حجم بالایی از یهودستیزی را با خود آوردهاند. کسانی که توسط پلیس مونترال و پلیس سواره سلطنتی کانادا به دلیل دخالت در دهها حمله به نهادهای یهودی در شهر طی پنج سال گذشته – از جمله بمبگذاری یک کنیسه و مدرسه یهودی – دستگیر شدهاند، همگی کبکیهایی هستند که از شمال آفریقای مهاجرت کردهاند.»
از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵، حدود ۲۰ مونترالی در طرحهای تروریستی دخیل بودهاند. مشهورترین آنها، یک الجزایری به نام احمد رسام معروف به «بمبگذار هزاره» بود که پس از آموزش تروریستی القاعده در افغانستان در مونترال ساکن شد. عبدالله اوزغار هم یک مونترالی مراکشیتبار بود که به همدستی در عملیات تروریستی در فرانسه محکوم شده بود، اما سالها در اینجا با آزادی کامل زندگی میکرد تا اینکه در نهایت دستگاه قضایی کُند کانادا در ۲۰۰۹ موافقتنامه استرداد او به فرانسه را تصویب کرد. البته گفته میشود پس از گذراندن حکمش، دوباره به کانادا بازگشته است.
نمونه جدیدتر درباره افراد مسئلهساز وارداتی، امام جماعت معروف مراکشی-کانادایی یعنی عادل شرقاوی است که در تظاهرات آزادی فلسطین مونترال در ۲۸ اکتبر، خواستار نابودی همه «متجاوزان صهیونیست» شد. سالها پیش از اینکه در سال ۲۰۱۴ شهروند کانادا شود، به راحتی میتوانست اخراج شود، زیرا سازمان امنیت فدرال او را به اتهام امنیتی دستگیر کرده بود. این سازمان ادعا میکرد او یک عامل خفته القاعده است و برای کانادا خطرناک است. در نهایت، دادگاه عالی درباره این پرونده – که هیچ ربطی به مستندات مشخص امنیتی موجود درباره او نداشت – به نفع چرکوایی رای داد. او شهروندی کانادا را به دست آورد و همچنان به تقویت دیدگاههای یهودیستیزی اسلامگرایانه در میان طرفداران خود ادامه میدهد.
الشيخ عادل الشرقاوي @Adil_Charkaoui إمام مسجد في كندا خرج في مظاهرات لنصرة أهل فلسطين والمطالبة بإيقاف الحرب على غزة وأثناء كلمة له في المظاهرة دعا على الصهاينة المعتدين وفجأة خرج رئيس الوزراء الكندي جاستن ترودو ورئيس حكومة كيبيك ومجموعة من الوزراء والأحزاب وهاجموه وطالبوا بالقبض… pic.twitter.com/LtAgISGsBM
— شؤون إسلامية (@Shuounislamiya) November 11, 2023
فابریس دو پیرپورگ (Fabrice de Pierrebourg)، روزنامهنگار سرشناس کبکی در زمینه تروریسم، مطالعهای طولانی را برای بررسی مسیر ورود ۳۰ جهادگر سرسخت در دهه ۱۹۹۰ انجام داده است. او بارها به لبنان و کشورهای شمال آفریقا که اکثر اسلامگرایان مونترال از آنجا آمدهاند، سفر کرد. در سال ۲۰۰۷ او کتاب مونترآلیستان (Montrealistan) را منتشر کرد که به واکاوی مسیر رادیکالیزه شدن مردان جوان مسلمان در مونترال اختصاص داشت.
دو پیرپورگ به این نتیجه رسید که دو مسیر اصلی که به رادیکالیزه کردن جوانان میانجامد عبارتند از (۱) سخنرانیها در مسجدی که فرد جذب شده حضور داشته و (۲) چت رومهای اینترنتی که نویسنده کتاب با دقت هر چه تمامتر آنها را یافته بود. بسیاری از افراد جذب شده به صراحت با دو پیرپورگ صحبت کردند. مشخص شد آنها طی چند هفته از یک فرد بیحوصله و یا منزوی به فردی رادیکال تبدیل میشدند.
باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که تمرکز بر یهودستیزی اسلامگرایانه به معنای نادیده گرفتن ضدیت شدید چپهای دانشگاهی و پیروان آنها با یهودیان نیست نیست که در سخنان و اعمال نفرتانگیزشان در ماجراهای پس از ۷ اکتبر شاهد بودهایم. اما در حالی که چپها صرفا از حضور در راهپیماییها و تظاهرات راضی هستند، این گروههای اسلامگرای بینالمللی هستند که این تجمعات را سازماندهی میکنند و عمدتاً همین اسلامگرایان هستند که آزار و اذیت و خشونت علیه یهودیان را خواستارند.
روابط بین یهودیان مونترال و کبک، و بین کبک و اسرائیل، بسیار خوب است. در واقع کبک آماده ایجاد یک دفتر نمایندگی در تل آویو، به عنوان یکی از ۲۰ دفتر منطقهای این استان در سراسر جهان، بود تا روابط خود را با اسرائیل تقویت کند و پروژههای همکاری در زمینه تحقیق و نوآوری بین کبک و اسرائیل را پیش ببرد. متأسفانه با بروز این جنگ، کبک مجبور شده این اقدام را تا زمانی که شرایط مساعدتر شود، به تعویق بیاندازد.
در عین حال، به خاطر بیتوجهی دولتهای قبلی کبک به عناصر فرهنگی همراه با راهبرد مهاجرتی زبانمحور، فرانسوا لوگو اکنون کار سختی در پیش دارد. البته هیچکس در تعهد و نگرانی او تردید ندارد.
پرسش این است که همانطور که اروپا متوجه شده است، آیا اقدام قانونی و عزم سیاسی کافی خواهد بود تا غول خشمگین و یهودستیزانهای را دوباره وارد شیشه کند؛ همان غولی که به خاطر شیفتگی اکثر دولتهای غربی نسبت به چندفرهنگگرایی، یا کبک با تمرکز بر زبان (فرانسوی)، و در نتیجه به بیتوجهی تاسفبار به همهگیرشناسی تروریسم، آزاد شده است!