ترجمه فارسی این مقاله گلوب اند میل را میخوانیم:
با افزایش قیمت هر چیزی، مردم از آن کمتر استفاده میکنند. این همان منطق اقتصادی غیرقابل انکاری است که مبنای مالیاتهای کربنی به شمار میرود.
از سال ۲۰۱۳، کبک مالیات کربنی را اجرایی کرده تا آلودگی کربن را کاهش دهد. و حالا قصد دارد با دو برابر کردن شهریه دانشجویان غیربومی در سه دانشگاه انگلیسی زبان استان در سال آینده، سیستم مشابهی را برای کاهش «آلودگی زبانی» اجرا کند.
کبک دلایل اقتصادی موجهی برای این اقدام دارد. در سراسر کانادا، آموزش عالی برای کاناداییها به شدت یارانهای است، و این یارانهها از طرف استانها پرداخت میشود. وقتی یک دانشجوی آلبرتایی در مکگیل مونترال ثبت نام میکند، مابهالتفاوت بین شهریهای که پرداخت میکند و هزینه بسیار بالاتر تحصیلات عالی او، توسط مالیاتدهندگان کبک تأمین میشود.
نکته بعدی این است که کبک بیشتر از اینکه دانشجو به استانها و کشورهای دیگر بفرستید، دانشجو از نقاط دیگر جذب میکند (البته انتاریو و نوااسکوشیا از این نظر از کبک جلوتر هستند). در مقابل، در شش استان دیگر آمار دانشجویانی که به مناطق دیگر میروند، بیشتر از دانشجویان جذب شده است (آلبرتا از این نظر پیشتاز است).
گزارش تحلیلی موسسه راهبردهای آموزش عالی کانادا نشان میدهد در سال تحصیلی ۲۰۱۸-۱۹، تعداد دانشجویان تازهوارد کانادایی غیرکبکی به کبک ۲،۷۶۹ نفر بیشتر از تعداد دانشجویانی کبکی جذبشده در استانهای دیگر بود. دولت کبک میگوید این روند سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون دلار کانادا برای استان هزینه دارد.
البته ارقام واقعی این هزینهها احتمالا پایینتر است، زیرا دانشجویان غیربومی اکنون شهریه بالاتری نسبت به کبکیها میپردازند. با این وجود، به نظر میرسد که کبک – به عنوان یک استان کمبرخوردار – بودجه زیادی را صرف هزینه آموزش دانشجویانی از سایر مناطق کانادا میکند. کل این مبلغ چندان زیاد نیست، اما نمیتوان آن را نادیده گرفت. و با توجه به اینکه جابهجایی افراد (و البته دانشجویان) بین استانهای مختلف، اقدامی مثبت برای بهبود وحدت ملی و البته اقتصاد است، دولتها باید برای برنامهای منصفانهتر برای تشویق چنین جابهجاییهایی داشته باشند.
اما دولت فرانسوا لوگو به این موضوع اهمیت چندانی نمیدهد. دولت او در اعلام برنامه افزایش شهریه دانشگاههای انگلیسیزبان، حتی اصلا اشارهای به کاهش کل هزینههای استانی به میزان کمتر از یک دهم درصد (حاصل از صرفهجویی در این یارانه پرداختی به دانشگاهها) هم نکرد.
به جای آن، دولت حزب ائتلاف آینده کبک (CAQ) این اقدام را به عنوان تلاشی برای کاهش انتشار سمی انگلیسی در مونترال معرفی کرد.
در زمانی نه چندان دور، مونترال نه تنها کلانشهر فرانسویزبانها، بلکه کلانشهر انگلیسیزبانان کانادا نیز به شمار میرفت. با وجود اینکه این دو گروه زبانی الزاما همیشه با یکدیگر تعامل نداشتند، اما حداقل کنار هم زندگی میکردند.
مونترال قلب زندگی هنری کانادا، نه تنها به زبان فرانسوی، بلکه به زبان انگلیسی نیز بود. از استیون لیکاک تا لئونارد کوهن و هیو مکلنان در این شهر زندگی میکردند.
اولین دانشگاه مشهور بینالمللی کانادا که هنوز تنها دانشگاه کانادایی است که اکثر مردم در سراسر جهان میتوانند نام ببرند، یک مؤسسه آموزش عالی زبان انگلیسی در مونترال است.
شرکت کندین پسیفیک دفتر مرکزی خود را درست همانند بسیاری از مهمترین شرکتهای کانادا در مونترال ایجاد کرد. پیش از شکلگیری بی ستریت (در تورنتو به عنوان قلب اقتصاد کشور)، سنت جیمز استریت (مونترال) وجود داشت.
البته همه اینها مربوط به گذشته است و بیتردید بخش زیادی از آنچه گذشت، شایستهی فراموشی است؛ مانند دورانی که فرانسویزبانها نمیتوانستند در کسبوکار پیشرفت کنند، مگر اینکه به انگلیسی صحبت کنند.
اما اوضاع اکنون کاملا وارونه شده است. مونترالِ انگلیسیزبان و زبان انگلیسی در مونترال، اکنون در تمام گفتمانهای سیاسی به عنوان متجاوزی ناخوانده شمرده میشوند؛ هر چند هر دو بیش از ۲۵۰ سال است که در قلب این شهر جاری بودهاند.
آمارها نشان میدهند که طی نیم قرن گذشته، مونترال از بزرگترین شهر کانادا به دومین شهر بزرگ تبدیل شده است. اما در تصور اکثر مردم انگلیسیزبان کانادا، این شهر اکنون کوچکتر از کلگری یا ونکوور به نظر میرسد که در سرزمینی تقریبا منزوی به نام کبک قرار دارد. برای کبکیها، مونترال صرفاً مهمترین شهر کبک است، بس؛ شهری که در آن زبان فرانسوی همیشه به عنوان تنها زبان مطرح میشود و هر نشانهای از انحراف از این ایدهآل همواره سبب واکنشهای سیاسی میشود.
از اواخر دهه ۱۹۷۰، مهاجران به کبک مجبور بودند فرزندانشان را به مدارس فرانسوی بفرستند. پیش از آن، موجهای مهاجران ایتالیایی، یونانی، پرتغالی، یهودی و دیگران که در اوایل تا میانه قرن بیستم وارد میشدند، اغلب فرزندان خود را به مدارس انگلیسی میفرستادند و انگلیسی را به عنوان زبان خود میپذیرفتند. قانون ۱۰۱ یا همان منشور زبان فرانسوی، قصد تغییر این روند را داشت.
این قانون موثر بود! براساس سرشماری ۲۰۲۱، از بیست نفر کبکی تنها یک نفر تکزبانه انگلیسیزبان بود. تمام ۹۴ درصد کبکی دیگر میتوانند به زبان فرانسوی گفتگو کنند که به مراتب بیشتر از رقم مربوط به سالهایی دهه ۱۹۵۰ است.
اما یادگیری فرانسوی (به ویژه در مونترال) به معنای عدم یادگیری انگلیسی نبوده است. از هر ۱۰ مونترالی شش نفر هم به انگلیسی و هم به فرانسوی صحبت میکنند، در حالی که کمتر از یک نفر در هر ۱۰ نفر در سایر نقاط کانادا به هر دو زبان تسلط دارد.
بیش از یک چهارم از جمعیت کلانشهر مونترال (۱/۲ میلیون نفر) در خانه به انگلیسی صحبت میکنند. اما اکثریت قریب به اتفاق آنها در خانه فقط به انگلیسی صحبت نمیکنند، بلکه از فرانسوی یا زبانی دیگر یا هر سه زبان برای گفتگو استفاده میکنند.
نتیجه این است که در خیابانهای مونترال، تعداد زیادی از مردم به چندین زبان، اغلب به طور همزمان، صحبت میکنند؛ از فرانسوی روان تا انگلیسی روان و عربی یا ایتالیایی.
مهاجران زبان فرانسوی را، همانطور که قانون ۱۰۱ از آنها خواسته بود، پذیرفتهاند و با این حال، انگلیسی را نیز یاد گرفتهاند و به انگلیسی هم صحبت میکنند. این وضعیت پارادوکسهای شگفتانگیزی ایجاد کرده است، مثلا اینکه دو استندآپ کمدین فرانسویزبان محبوب کبکیها یعنی، شوگر سامی و مایک وارد، هر دو انگلیسیزبان هستند!
دوزبانگی و چندزبانگی، پدیدههایی واقعی و رو به رشد در مونترال هستند که مزیت اقتصادی بزرگی را برای کلانشهر به همراه دارند و نباید تهدیدی برای واقعیت فرانسوی باشد. اما هیچ سیاستمداری جسارت گفتن چنین چیزی را ندارد!