کسوف حلقوی آمریکای شمالی در بخشهایی از کانادا به شکل جزیی دیده میشود.
شنبه خورشیدگرفتگی حلقوی در آمریکای شمالی رخ خواهد داد و برای کسانی که در مسیر بخش کامل این گرفت قرار دارند، حلقهای از آتش برای دقایقی بر آسمان خواهد درخشید.
دلیل حلقوی بودن این کسوف به مدار زمین و ماه بازمیگردد. زمانی که ماه به میان خورشید و زمین و بر گره تقاطع مداری آنها میرسد، فواصل زمین و خورشید و ماه و زمین همیشه یکسان نیست. اگر در این زمان خورشید در فاصله نزدیکتر خود به زمین (به دلیل بیضی بودن مدار زمین به دور خورشید) و ماه در دورترین فاصله خود از زمین باشد در این صورت قطر ظاهری خورشید از قطر ظاهری ماه بیشتر است و بدین ترتیب زمانی که ماه کامل در مقابل خورشید میگیرد کماکان حلقهای از جو خورشید در اطراف آن نمایان میماند تا حلقه پرشکوه آتش را در آسمان ایجاد کند.
این کسوف در مناطق اطراف اصلی (ازجمله کانادا) به شکل جزئی دیده میشود و برای اینکه بتوانید آن را ببینید حتماً باید از فیلترهای محافظ چشم استفاده کنید.
اما خورشیدگرفتگی امسال در زمانی اتفاق میافتد که بشر شاهد یکی از تلخترین و دلخراشترین جنگهای تاریخ معاصر خود است. این اولین باری نیست که خورشید و ماه در میانهی یک جنگ زمینی به دیدار هم میروند.
تالس اهل ملطیه که او را نخستین فیلسوف تاریخ میدانند، از عاشقان آسمان بود. او بر مبنای دانشی که از تمدنهای قدیم همچون بابلیها به یادگار مانده بود به محاسبات ستارهشناسی تسلط داشت و داستان معروفی است که توانسته بود کسوف کلی را که در سال ۵۸۵ پیش از میلاد در بخشهایی از شمال غرب آسیا و بر فراز منطقهای در شرق ترکیه و در حوالی شهر کاپادوکیه امروز، قرار بود رخ دهد، پیشبینی کرده بود.
اما آن روزها روزهای تلخی برای آن منطقه بود. دو قدرت نظامی بزرگ آن دوران یعنی سپاه ماد و ارتش لیدیه در نبردی طولانی و طاقتفرسا با یکدیگر بودند.
در میانه جنگ و زمانی که دو طرف خسته از نبردی خونین بود در میانه آسمان ماه به آغوش خورشید شتافت و آسمان زمین تاریک شد.
فرماندهان و پادشاهان دو سوی درگیری این کسوف را نشانهای از خشم طبیعت و خدایان از جنگ خونین خود تفسیر کردند و به نبردی طولانی پایان دادند.
اما این تصمیم را نباید به سادهلوحی این افراد نسبت داد. اگر تالس موفق به پیشبینی این خورشیدگرفتگی شده بود درواقع بر مبنای دانشی بود که در اختیار این دو تمدن نیز بود و هر دو مردم با پدیده خورشیدگرفتگی آشنا بودند.
آنها به دنبال بهانهای برای صلح و پایان دادن به مرگ بیدلیل بودند و این اتفاق را شاید آگاهانه نشانهای از بلاهت جنگ دانستند.
امروز باید به حال آنها حسادت کنیم. ماه بار دیگر شنبه به آغوش خورشید میخرامد. اما جنگطلبان در این روزهای جهان متمدن حتی حاضر نیست تظاهر کنند که دلشان از مرگ میلرزد.
امروز بیش از هرزمانی در این نبرد و نبردهای مشابه خطکشیها را پررنگ گردهایم و دیگری را از هر سن و جنس و دین و مذهب هیولا میبینیم و چون دیوانههای مست خونآشام، جز خون برای شستن خون نمیخواهیم.
در این روزها است که باید به خرد اجداد باستانی خود غبطه بخوریم.
کاش ما نیز جرات آن را داشتیم که تظاهر به جهالت کنیم و چنین رویدادهایی را نشانهای از ناخشنودی طبیعت از مرگ خواهی خود میدانستیم و به احترام زندگی دست از کشتن میشستیم.
به آسمان نگاه کنیم. یادی از عظمت جهان و عرصه بیکران هستی کنیم و کوچکی خود را به یاد بیاوریم و به این بیندیشیم که چطور بذر حیات پس از عبور از میلیونها و میلیونها سد و مانع در این گوشه عالم شکوفا شده است و مسیرش را پیموده تا به ما برسد و ما چطور بیپروا حاصل پرورش حیات را در قمار مرگ تباه میکنیم. به یاد بیاوریم تا اگر روزی توانی در اختیار ما بود بهجای مرگ به نام زندگی سرود بخوانیم.