هفتهی گذشته، «آن وو» به قصد شرکت در کنفرانسی به مونترال آمده و تصمیم گرفته بود که یک روز دیگر هم در شهر بماند تا به گشتوگذار برود.
آن وو با استفاده از اپلیکیشن ایربیاندبی اقامتگاهی در مونترال قدیم کرایه کرد و آخرین باری که دوستان و عزیزانش خبری از او دریافت کردند چهارشنبه شب بود. دوست او، «یاوو»، به سیبیسی نیوز گفته است که تا حالا نتوانستهاند آن وو را پیدا کنند.
یاوو در این مصیبت تنها نیست. «ظفر محمود» که از پاکستان با روزنامهنگاران سیبیسی نیوز صحبت کرده میگوید دخترش، «دانیا ظفر»، هم در حادثهی آتشسوزی در مونترال قدیم مفقود شده است.
«دخترم به من خیلی نزدیک بود. همه چیزم را از دست دادم. دنیا برایم به پایان رسید.»
به گفتهی شاهدان، آتش حدود ساعت ۵ و نیم صبح در منطقه میراث فرهنگی مونترال قدیم شروع شد. صحنهی وحشتآوری بود چراکه قربانیان از پنجرهها درخواست کمک میکردند و دست کم یک نفر از ساختمان در حال سوختن، که در تقاطع خیابان سنتنیکولا و میدان دیوویل قرار دارد، خود را به پایین پرت کرده است.
نه نفر، از جمله سه تن که دچار جراحت جدی شدهاند، به بیمارستان منتقل شدند. روز یکشنبه، جسد یک زن که قابل شناسایی نبوده در آوار ساختمان یافته شد. از سهشنبه تا حالا، تعداد مفقودیها شش نفر اعلام شده است.
رئیس آتشنشانی مونترال، «مارتین گیبو» در کنفرانس خبری روز سهشنبه گفته است که تیمهای آتشنشانی به دلیل خطر ریزش ساختمان موفق نشدهاند که وارد محل شوند. او گفته است که تیمهای آتشنشانی از فاصلهی امن مشغول جستجو و اسکن منقطه هستند.
از سویی، «دیوید شین»، کاراگاه پلیس شهر مونترال SPVM نیز گفته است که شناسایی اجساد «پروسهای طولانی» است زیرا که لازم است قربانیان را با روشهای علمی، همچون اثر دندان یا آزمایش دیانای، شناسایی کنند. او ضمن همدردی با خانوادههای قربانیان که باید انتظاری طولانی را پشت سر بگذارند، گفته است که نمیتوان در امر شناسایی قربانیان عجله کرد و حتما باید از طرق مختلف از هویت اجساد مطمئن شویم.
شهردار مونترال، «والری پلانت»، از دولت استانی کبک و نیز شرکت ایربیاندبی خواسته است تا برای شناسایی و جلوگیری از اقامتگاههای موقت غیرقانونی بیشتر از این با شهرداری همکاری کنند.
در این بین، سوالی که ذهن خانوادههای قربانیان را مشغول کرده مسئله امنیت ساختمان است.
ایربیاندبی گفته است که هرگونه اطلاعات در این باره را مستقیما در اختیار پلیس قرار خواهد داد. اما خانوادهها میخواهند بدانند که آیا در واحدهای مورد نظر پنجره وجود داشته یا نه. آیا سنسور مونوکساید کربن نصب بوده و اینکه آیا مسیر خروج اضطراری، و سیستم هشدار آتش فراهم بوده که قربانیان قبل از اینکه ساختمان به طور کامل طعمهی حریق شود بتوانند خود را نجات دهند؟
عذاب بیخبری
محمود، پدر دانیا که از جمله مفقودین این حادثه است، به روزنامهنگاران گفته است که دانیا روز چهارشنبه به قصد گشتگذار دوستانه به مونترال آمده. محمود هر شب با دخترش صحبت میکرده. دانیا گفته بود که به خاطر میراث تاریخی و ذوق هنری تصمیم گرفته که در مونترال قدیم اسکان بگیرد. «هتل را نشانمان داد. گفت که جای خوبی است و پنجره هم داشت.»
قرار بود که دانیا یک شب در ایربیاندبی بماند و روز بعد به خانهاش در تورنتو بازگردد؛ مسیری که دیگر هرگز طی نشد.
وقتی دانیای ۳۲ ساله برای مدتی تلفنش را پاسخ نداده، خانوادهی محمود نگران شدند. از دوستی خواستند که به خانهی دانیا در تورنتو سر بزند، اما دانیا آنجا نبود. آن وقت بود که خانواده تصمیم گرفت که پلیس را در جریان گمشدن دانیا بگذارد. اما پلیس مونترال با آنها تماس گرفت. محمود به روزنامهنگاران گفته است: «فکر میکنم که دانیا در زمان اشتباهی در مکان اشتباهی بود»
آنطور که محمود از دخترش تعریف میکند، دانیا فردی باروحیه بود – زنی مستقل که در پی رسیدن به آرزوهایش تلاش میکرد. او در حال طی فرایند شهروندی کانادا بود. «مهربان و خوشمشرب بود. هر کس دانیا را میدید، تا مدتها فراموشش نمیکرد. عاشق گربهها بود. عاشق سرسبزی بود. عاشق گلوگیاه بود.»
محمود میگوید باید پاسخ پرسشهایش با شفافیت اعلام شود. اینکه چرا دخترش هنوز پیدا نشده. «در طبقهی سوم جایی را کرایه کرده بود. تا حالا باید او را پیدا میکردند.»
روز دوشنبه، پلیس اعلام کرد که تخریب طبقات دوم و سوم کار دشواری است و فرایندی طولانی خواهد بود. پلیس هنوز قربانیان را شناسایی نکرده و نگفته است که چه کسی رسما مفقود شده. سقف ساختمان فروریخته و ماشین آلات سنگین برای کمک به پلیس، آتشنشانی، و گروه تجسس به محل آورده شده است. رئیس پلیس مونترال، فادی دگر، گفته است که شرایط کار بسیار سخت است و هنوز برای اعلام نتایج بسیار زود است.
با این حال، محمود میگوید که عدم آگاهی و بیخبری برایشان عذابی است. فعلا مشخصا نیست که آیا دانیا در بیمارستان است یا اینکه جسدش را باید شناسایی کنند.
محمود گفته است: «میخواهیم دخترم را با احترام به خاک بسپاریم. میخواهیم با او خداحافظی کنیم. باید دخترم را پیدا کنم. بدانم چه بلایی سرش آمده. چرا هیچ تدابیر امنیتی در محل نبوده؟ حادثه از کجا شروع شده؟ چه کسی مسئول است؟»
دیگر خانوادهها هم مانند خانوادهی دانیا از بیخبری در عذابند، اما خانوادهی دانیا هنوز هم امیدوار است که دخترشان زنده باشد.