همیشه همینطور بوده و تا ابد هم همینطور باقی خواهد ماند که در روزهای سخت و پرآشوبی مانند این روزها، مردم از شنیدن یک پیام یا دیدن یک اقدام حمایتآمیز از سوی افراد مشهور و سلبریتی دلگرم میشوند. از اینکه ببینند ورزشکار یا هنرمند محبوبشان در سمت آنها ایستاده، امیدوار و باانگیزه میشوند. اصلا دلشان میخواهد در این روزهای سخت، آنهمه عشقی که به پای سلبریتیهای مورد علاقه خود ریختهاند، به خود آنها بازگردد.
جمهوری اسلامی هم طبیعتا در مقابل موضعگیری سلبریتیهایی که برخلاف میلش حرفی بزنند، بیکار نمینشیند و با انواع و اقسام روشها تلاش میکند تا آنها را از موضعگیری دلسرد کند یا محبوبیتشان را نزد مردم کاهش دهد و بیاعتبارشان کند. این کارها یا توسط عوامل مستقیم رژیم انجام میشود یا توسط آدمهای تحریکشدهای که احتمالا حتی فکر میکنند با زدن یک سلبریتی، مشغول مبارزه با جمهوری اسلامی هستند.
این روزها از این دست کارها کم ندیدهایم. حملات چند هفتهی اخیر به حامد اسماعیلیون پس از آنکه به چهرهای موثر در فراخواندن مردم به تجمعات عظیم خارج از کشور تبدیل شد، یکی از نمونههای بارزی بود که بازتاب آن را حتی به قلم برخی از مبارزان قدیمی ضد جمهوری اسلامی نیز دیدیم. یعنی حمله ارتش سایبری آنقدر خوب طراحی شده بود که حتی مبارزان چهل ساله هم به دام آن افتادند و با تکرار همان حرفها، تلاش جمهوری اسلامی برای بیاعتبار کردن حامد اسماعیلیون را تسهیل نمودند.
حملات متعدد به رسانههای فارسیزبان بزرگ و حتی کوچک خارج از کشور وقتی که در مسیر اطلاعرسانی شفاف، موثر واقع میشوند نیز نمونهی بارز دیگری است که اتفاقا باز هم در چند وقت اخیر حتی دامن رسانهای مانند ایراناینترنشنال را هم گرفته و به «عامل جمهوری اسلامی بودن»، متهم شده است.
همهی این مقدمهی طولانی را گفتم تا برسم به جریان حمله به دو هنرمند سلبریتی که به زودی در مونترال برنامه خواهند گذاشت. دو هنرمندی که از چند سال پیش و در انتخاب بین ادامهی کار در ایران با قراردادهای میلیاردی و تشویقهای میلیون نفری یا ایستادن در کنار «مردم»، دومی را انتخاب کردند تا هنرشان بتواند در خدمت به مردم باشد و نه ابزاری برای عادی جلوه دادن اوضاع!
برزو ارجمند و احسان کرمی، سلبریتیهایی هستند که نسل جوان، آنها را خوب میشناسند. این دو از حدود یک سال پیش تئاتری به نام «پازل» را در شهرهای مختلف آمریکا و کانادا اجرا کردهاند. نمایشی که روایتگر چهار عشق نافرجام در چهار دههی پنجاه، شصت، هفتاد و هشتاد خورشیدی است و دست بر قضا تکهی پایانی این نمایش، پیشگویی هنرمندانهای است از وقایع امروز ایران.
برزو ارجمند و احسان کرمی در اجراهای اخیر خود که همزمان شده با خیزش مردم ایران اعلام کردهاند تماشای نمایش «پازل» وسیلهای است تا مردم دور هم جمع شوند و ضمن تماشای یک روایت کوتاه از چهار دهه «عشقکشی» در ایران، فروزان بودن مشعل «امید» را گرامی دارند و همصدای مردم ایران، نوای «زن، زندگی، آزادی» را فریاد زنند.
انتقادات
برخی در مونترال ارتباط دادن این نمایش به خیزش این روزهای مردم ایران توسط برزو ارجمند و احسان کرمی را بدون اینکه نمایش را دیده باشند، ترفند بازاریابی خوانده و تلاش کردهاند با چسباندن برچسبهایی مانند «هنرمندان وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی» این دو را که راه خود را انتخاب و آن را صراحتا اعلام کردهاند، بیاعتبار کنند یا به قیمت بالای بلیت، گیر دادهاند و حکم کردهاند که «استفاده از نام مهسا امینی برای فروش بلیت ممنوع است».
این یک راه نگاه کردن به این ماجرا است اما از یک سوی دیگر میتوانی به حرف این دو هنرمند اعتماد کنی و با خودت فکر کنی که دو سلبریتی، رفاه کار در ایران برای جمهوری اسلامی را رها کرده و با اختصاص هنر و اثر خود به این خیزش، تلاش دارند تا همراه بودن خود را با خواست و خشم و خیزش مردم اعلام کنند و فریاد یکی بودن سر بدهند. میتوانی فکر کنی که باید از این جهتگیری آشکار حمایت کنی تا پیامی شود برای دیگر سلبریتیهایی که منتظر یک کورسوی امیدی هستند تا به خیل عظیم مردم بپیوندند. میتوانی با حمایت از این دو هنرمند که حالا به وضوح برای «مردم» کار میکنند، آنها را از انجام «کار جنرال» بینیاز کنی تا وقت و انرژی خود را صرف تولید اثر هنری تاثیرگذارتر و عمیقتری کنند که قلبها را تکان دهد و مردم را متحدتر کند.
اما …
اما اگر همه این کارها را کردی و وارد سالن نمایش شدی و دیدی که این نمایش هیچ ربطی به خیزش مردم در ایران نداشت، حق داری بر سرشان فریاد بزنی و آنها را پاسخگو نگه داری.
اما تا آن روز، حمایت از هنرمندانی که انتخاب کردهاند کنار مردم بایستند، یک وظیفه اخلاقی است و این انتخاب، ما را به بخش بسیار بزرگی از این «پازل» تبدیل میکند.
اجرای نمایش «پازل» در مونترال
▪️ زمان: جمعه، ۱۸ نوامبر ۲۰۲۲ ساعت ۸:۳۰ شب
▪️ مکان: سالن تئاتر Le Gesu