مهسا امینی دختر ۲۲ سالهای بود که امیدها و آرزوهایی به وسعت و سرزندگی یک غروب ایرانی داشت. پلیس اخلاق «گشت ارشاد» ایران به دلیل قوانین سختگیرانه، پوشش وی را نامناسب تشخیص داد و با اعمال خشونت، باعث قتل وی شد. مأموران شلوار وی را خیلی تنگ و حجابش را بیش از حد باز دانستند. مهسا تاوان این تخلفات را با جانش پرداخت کرد.
این درحالیاست که دختران و نوههای مسئولان و روحانیون حاکم در ایران که این قوانین سختگیرانه را وضع کرده و اجرا میکنند، در مهمانیهای لسآنجلس با لباسهای کوتاه و کفشهای پاشنهبلند، موهای بلند که آزادانه مانند شامپاینی جاری میشوند، حضور پیدا میکنند. فرزندان آخوندها در بلوار هالیوود با لامبورگینیهای درخشان رژه میروند درحالیکه ایرانیهای حتی با داشتن سه شغل فقط میتوانند گذران زندگی کنند. در ایران میتوان کودکان کارتون خوابی را دید که در خیابان زندگی میکنند.
قتل مهسا امینی، آتش را در سراسر ایران برافروخت و باعث شد دیگر زنان این سرزمین حجاب خود را آتش زده یا موهای خود را به نشانه اعتراض کوتاه کنند و مردان نیز در این راه در کنار آنها قرار گیرند.
رژیم جمهوری اسلامی از حجاب به عنوان ابزار کنترل استفاده میکند. همانطور که مسیح علینژاد، شاید بلندترین پژواک مقاومت در این مبارزه، توضیح میدهد، حجاب یکی از ارکان ایدئولوژیک باقیمانده رژیم جمهوری اسلامی است و حذف آن را «به فروریختن دیوار برلین» تشبیه میکند.

امینی دستگیرشده بود و توسط قوانین ظالمانه و زنستیزانه که با آن موافق نبود، سرکوبشده و تحت سلطه قرار گرفت. در واقع اکثریت قریب به اتفاق ۸۶ میلیون نفری که در کشور ایران زندگی میکنند، موافق این قوانین نیستند. درحالیکه عامل شروع اعتراضات، حقوق زنان و فراخوانی برای پایان دادن به جدایی جنسیتی در ایران و قوانینی بود که در آن ارزش زندگی یک زن نصف جان یک مرد ارزیابی میشد، اما شواهد نشان میدهد که یک تغییر بزرگ در حال انجام است.
این یک انقلاب است
آنچه در ایران طلوع میکند دیگر فقط مهسا امینی نیست. دیگر اعتراض نیست. این انقلاب ۲۰۲۲ ایران است. آنچه ما شاهد آن هستیم، انباشت ۴۴ سال حکومت ظالمانهی مذهبی، سرکوب و نقض فاحش حقوق بشر است که به خیابانهای ایران سرازیر شده است.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که چه چیزی به این امر منجر شده و قربانیان آن چه کسانی هستند؟
در اینجا ما آزار و اذیت اقلیتهای قومی و مذهبی را شاهد هستیم. بهائیان از حق رفتن به دانشگاه یا دستیابی به برخی مشاغل محروم هستند. حتی قبر آنها نیز هتک حرمت میشود. ارتداد، گرویدن از اسلام به دین دیگر، جرمی است که در ایران مجازات آن اعدام است.
نام مونا محمودنژاد دختر شانزده ساله بهائی در خاطرات مردم ایران باقیمانده است. وی به دلیل بهائی بودن با شلاق زدن به کف پاهایش شکنجه و سپس در ملأ عام به دار آویخته شد. بیش از ۱۶۰ کودک در ایران در انتظار چنین سرنوشتی هستند. ایرانیان دگرباش جنسی (LGBTQ) جانشان در خطر است و سعی میکنند به عنوان پناهنده به کشورهای دیگر بگریزند. در ایران آزادی بیان وجود ندارد. روزنامهنگاران و وکلای مخالف حکومت در زندان هستند. نسرین ستوده، وکیل برجسته حقوق بشر، چهارمین سال از محکومیت ۱۰ ساله خود را به اتهام دفاع از زنانی میگذراند که جرئت کردند سرکشی خود را با بر داشتن حجابشان نشان دهند.
چرا ایرانیها الان اعتراض میکنند؟
شروین حاجیپور ، خواننده و ترانهسرای ایرانی در یک تک آهنگ به این سؤال پاسخ میدهد:
برای توی کوچه رقصیدن / برای ترسیدن به وقت بوسیدن
برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون / برای تغییر مغزها که پوسیدن
برای شرمندگی، برای بیپولی / برای حسرت یک زندگی معمولی
برای کودک زباله گرد و آرزوهاش / برای این اقتصاد دستوری
برای این هوای آلوده/ برای ولیعصر و درختای فرسوده
برای پیروز و احتمال انقراضش / برای سگهای بیگناه ممنوعه
برای گریههای بیوقفه / برای تصویر تکرار این لحظه
برای چهرهای که میخنده / برای دانش آموزا ؛ برای آینده
برای این بهشت اجباری / برای نخبههای زندانی
برای کودکان افغانی / برای این همه برای غیرتکراری
برای این همه شعارهای توخالی / برای آوار خونههای پوشالی
برای احساس آرامش / برای خورشید پس از شبای طولانی
برای قرصهای اعصاب و بیخوابی / برای مرد، میهن، آبادی
برای دختری که آرزو داشت پسر بود / برای زن، زندگی، آزادی
حاجیپور این ترانه را بر اساس توئیتهای ایرانیان و اعتراضاتی که آنها به اشتراک گذاشتهاند، ساخته است. در این ترانه به فقر، نابرابری، فقدان آزادی و سرکوب سیاسی و اجتماعی همچنین تبعیض علیه زنان و سوءمدیریت فاسدی که در سراسر رژیم جاری است، میپردازد. وی از امیدها و رویاهای جوانانی که قادر به آواز خواندن، رقصیدن یا ابراز شادی نیستند، صحبت میکند. وی از آلودگی و تخریب محیطزیست و بیتوجهی به گونههای در حال انقراض، و کشتار سگها بهطوردستهجمعی ابراز تأسف میکند چرا که این حیوانات در قوانین شرعی ایران نجس تلقی میشوند.
مقامات رژیم جمهوری اسلامی حاجیپور را بازداشت و زندانی کرده و در نهایت مجبور به حذف این ترانه از صفحه شبکهاجتماعیاش کردند.
قابل توجه است که آهنگ وی در این اعتراضات به سرود رسمی ایرانیان تبدیل شده است.
در حال حاضر اعتراضات مردم ایران در چهارمین هفته خود قرار دارد که در اکثر شهرهای سراسر ایران برگزارشده و از همه اقشار، سنین، طبقات اجتماعی-اقتصادی و گروههای قومی در آن شرکت میکنند. رژیم جمهوری اسلامی با آزاد کردن اراذل و اوباش خود نسبت به این اعتراضات واکنش نشان داده و نیروهای امنیتی آن در سراسر کشور با تیراندازیهای تصادفی و کور در خیابانها با معترضین برخورد کرده و آنها را سرکوب میکنند. این رژیم تاکنون بیش از ۱۸۵ معترض از جمله حداقل ۱۹ نوجوان زیر ۱۸ سال را کشته و هزاران نفر را مجروح یا دستگیر کرده است.
در ۳۰ سپتامبر، در آنچه «جمعه خونین» نامیده شد، نیروهای امنیتی پس از نماز جمعه معترضان زاهدان را بیرون از مسجد، به رگبار بسته و ۶۶ نفر از جمله کودکان را کشتند.
نیکا شاکرمی دختر شانزده سالهای است که در جریان اعتراضات دستگیرشده و مورد ضرب و شتم قرارگرفته و کشته شد. از خانواده وی خواسته شد تا با نگاهی کوتاه به چهرهاش، وی را شناسایی کرده و جسد را برای دفن به زادگاهشان ببرند. با این حال مقامات رژیم، جسد نیکا را دزدیده و بدون اجازه در محلی با ۴۰ کیلومتر فاصله از زادگاهش دفن کردند.
حدیث نجفی بیستساله با شنیدن خبر مرگ مهسا امینی تمام شب را گریه کرده و برای اعتراض به خیابان رفت و مورد اصابت گلوله قرارگرفته و در همانجا جان باخت. خواهرش گفت: «حالا که خواهرم را کشتند، چیزی برای از دست دادن ندارم، از هیچچیز نمیترسم.» این احساس مشترک در سراسر کشور است. مردم ایران که در سایه استبداد به سر میبرند، حاضرند بمیرند اما فرصتی برای زندگی در پرتو آزادی داشته باشند. این شامل دانشجویان و حتی دانشآموزان نیز میشود.
پس از یک تظاهرات مسالمتآمیز در دانشگاه شریف در تهران، دانشجویان بازداشتشده و مورد ضرب و شتم و تیراندازی قرارگرفته و با چشمبند به بازداشتگاه انتقال داده شدند. یک کودک در یک ماشین مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کور شد، درحالیکه تعدادی دیگر با تیراندازی در دانشگاهها کشته شدند. روز بعد صدها مدرسه و دانشگاه خشم خود را در اعتصابات نشان دادند. در فیلمها دیده میشوند که دانشآموزان دبیرستانی در ورودی مدارس خود را بسته، فریاد زده و نیروهای امنیتی را هو کرده، عکسهای آیتالله خمینی و خامنهای را از دیوار کلاسهایشان کنده و پاره میکنند، روسریهایشان را در روز روشن سوزانده و شعار میدهند مرگ بر دیکتاتور، جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم.
در کنار این اعتراضات، اعتصابات عمومی از جمله تعطیلی بازارها نیز آغاز شده است. روز دوشنبه، کارگران پتروشیمی در پالایشگاه آبادان دست به اعتصاب زدند. این عمل حتی از نظر نمادین از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا نقش کلیدی در سرنگونی شاه ایران در سال ۱۹۷۹ داشت.
سؤال اینجاست بازاریهای معترض تا کی میتوانند اعتصاباتشان را با این درآمدهای ناچیز خود ادامه دهند؟ هنگامی که رژیم، مزدوران خارجی را برای اقدامات جنایتکارانه خود وارد میکند، خونریزی به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت.
در چند روز گذشته شاهد خشونت بیشتری در خیابانها بودیم. فیلمهایی از ضرب و شتم یک زن با باتوم، علیرغم اینکه تاکید میکند باردار است، پخش شده است. مرد جوانی به نام داریوش علیزاده تنها به دلیل بوق زدن در حمایت از معترضان در ماشینش به ضرب گلوله کشته شد. پیام مادرش این بود: «تسلیت نگویید. به اعتراض ادامه دهید.»
مناطق کردستان از جمله سنندج در دوشنبه شب به دلیل وجود تانکها و توپخانههای سنگین مانند یک منطقه جنگی شده بود. در لیست کشتهشدگان میتوان نام یک دختر هفت ساله را مشاهده کرد.
جامعهی جهانی کجا ایستاده است؟
این زمان است که جامعه جهانی باید به کمک ایرانیان بیاید. سران کشورها در صورت وجود اراده سیاسی به سرعت میتوانند وارد عمل شوند. زمانی که دولت در حال قتلعام مردم خود است، چه باید کرد؟ به چه کسی باید پناه برد؟ ایرانیها به سازمان ملل مراجعه میکنند اما هیچچیز نصیبشان نمیشود.
ایرانیها از سازمان ملل انتظار ندارند که اصل حفاظت را به صورت واقعی در سرزمین ایران اجرا کند اما حداقل این سازمان میتواند جلسات اضطراری درباره استفاده نامتناسب از زور و کشتار بیرویه ایرانیان صلحجو برگزار کرده و به گونهای آشکار این عمل رژیم جمهوری اسلامی را محکوم کنند.
اگر جامعه جهانی به مرگ این بیگناهان اهمیت نمیدهد، باید درک کند که حمایت از جنبش آزادی ایران به نفع خود آنها است. اجازه دادن به این رژیم برای ماندن در قدرت، زندگی همه را به خطر میاندازد. این رژیم یک رژیم غیرمنطقی، بیثبات و خطرناک است. آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی به نقل از بنیانگذار رژیم اسلامی از دگراندیشان خواستهاند که خود را برای اعدام به مقامات تسلیم کنند تا در آخرت از غضب الهی نجات پیدا کنند.
اگر این رژیم سلاح هستهای تولید کند، همه در خطر خواهند بود. متعصبان مذهبی در قدرت معتقد به آمدن امام دوازدهم، مهدی موعود هستند که در زمان نابودی بزرگ، برای نجات مردم ظهور خواهد کرد. آنها از هولوکاست هستهای نمیترسند، آنها از پایان جهان نمیترسند، در واقع… آنها از این وقایع استقبال میکنند.
کشورهای غربی باید تصمیم بگیرند که طرف رژیم جمهوری اسلامی هستند یا در سمت مردمی که خواهان آزادی و دموکراسی به خیابانها ریختهاند. حمایت از مردم، تضمینکننده ثبات در ایران و ایجاد خاورمیانهای باثباتتر است. جهانی بدون رژیم جمهوری اسلامی ایران، گروههای تروریستی نیابتی مانند حماس در فلسطین، حزبالله لبنان، حوثیها در یمن، شبهنظامیان شیعه در عراق و رژیم اسد در سوریه را از منبع اصلی تأمین مالی محروم خواهد کرد. علاوه بر این، روسیه را از موشکها و پهپادهای ایرانی که به گفته ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در حملات اخیر به مردمش استفاده شدهاند، محروم خواهد کرد.
ما کاناداییها چگونه میتوانیم به مردم ایران کمک کنیم و کانادا در این مسئله چه کاری از دستش بر میآید؟
کاناداییها باید بدانند که این رژیم تهدیدی مستقیم برای امنیت آنها است. کانادا مأموران رژیم را در داخل مرزهای خود پناه داده و یکی از پناهگاههای اصلی پولهای آنها از طریق خرید اموال، شرکتها و داراییها بوده است. آنها مستقیماً در آزار و اذیت و جاسوسی ایرانیانکانادا نقش داشتهاند. آنها حتی گروههای مبارز ملل اول کانادا را برای مذاکره به تهران دعوت کردهاند.
در اول اکتبر، تظاهراتی در بیش از ۱۵۰ شهر در سراسر جهان توسط حامد اسماعیلیون، دندانپزشک ایرانی-کانادایی که همسر و دخترش را در پرواز PS752 از دست داد، هماهنگ شد. تنها در تورنتو بیش از ۵۰ هزار نفر به اعتراض و حمایت از جنبش آزادی ایران در این راهپیمایی شرکت کردند.
اگر نخستوزیر جاستین ترودو علاقهمند بود بداند که چگونه میتواند به مردم ایران کمک کرده و همبستگی خود را به آنها نشان دهد، در یکی از راهپیماییهایی که در سراسر کانادا برگزار میشود، شرکت میکرد تا ببیند ایرانی-کاناداییها چه میگویند. در عوض، وی تنها پیشنهاد کرد مجلس را برای چند روز به رنگهای پرچم ایران روشن کنند.
جامعه ایرانی-کانادایی تسلیم نشده و فشارها را بیشتر کردند. آنها به دولت تاکید کردند درخواست اصلی شرکتکنندگان در راهپیمایی آزادی این بود که کشورهای غربی از مشروعیت بخشیدن به رژیم جمهوری اسلامی دستبردارند. چرا که این رژیم نماینده مردم ایران نیست. صاحبان قدرت هرگز در انتخابات آزاد یا منصفانه انتخاب نشدند.
ما باید تحریمهای ماگینسکی را برای اخراج مقامات رژیم جمهوری اسلامی و خانوادههای آنها از کانادا اتخاذ کنیم. دولت ترودو روز جمعه اعلام کرد که اقدامات سختگیرانهای در زمینه مهاجرت انجام داده که منجر به محرومیت بیش از ده هزار نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از کانادا میشود. این گام به عنوان نخستین قدم خوب است اگرچه مشخص نشد کسانی که از قبل وارد کانادا شدهاند، اخراج خواهند شد یا خیر.
زمانی که معاون نخستوزیر کریستیا فریلند از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک «سازمان تروریستی» یادکرد و گفت که کانادا تحریمها را گسترش خواهد داد و ۷۶ میلیون دلار برای کمک به اجرای آن سرمایهگذاری خواهد کرد، خبری خوبی بود. جامعه ایرانی همچنان در ترغیب دولت به این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بهطورکامل در لیست تروریستی خود قرار دهد، همان طور که سایر متحدان آمریکا قبلاً انجام دادهاند.
با این حال، هنوز کارهای بسیاری وجود دارد که میتوان انجام داد. کانادا میتواند با کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا ائتلاف کرده تا روابط مالی و دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی قطع کنند. تجارتی که شامل واردات نفت ایران میشود باید پایان یابد. سفارتخانههای رژیم جمهوری اسلامی باید بسته شود و دیپلماتهای ایرانی از این کشورها اخراج شوند.
جو بایدن رئیسجمهور ایالاتمتحده باید از امضای توافق هستهای با جمهوری اسلامی منصرف شود، مگر اینکه یک همهپرسی مستقل و تحت نظارت بینالمللی برگزار شود و از ایرانیان بپرسد که آیا به دنبال لغو این رژیم هستند یا خیر. اگر رژیم جمهوری اسلامی با این اولتیماتوم موافقت نکند، باید تحریمهای هدفمندتری را متحمل شود.
اتحاد کشورهای دموکراتیک فوقالذکر میتواند ایران را بهعنوان یک کشور جداکننده جنسیتی و مذهبی به رسمیت بشناسد و سایر کشورهای عضو سازمان ملل را تحت فشار قرار دهد تا از این کشور خارج شوند، همان طور که در سال ۱۹۶۲ با آفریقای جنوبی انجام دادند.
از آنجایی که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از دسترسی معترضان به توانایی هماهنگی برگزاری تجمعات، اینترنت را قطع کرده است، ایرانیان خواهان دریافت کمکهای فناوری و ارتباطات باهدف دسترسی به اینترنت رایگان و ایمن هستند.
کاناداییها و مردم دیگر کشورها میتوانند با به اشتراک گذاشتن ویدئوهای آنچه در ایران میگذرد در رسانههای اجتماعی، هدف ایرانیها را زنده نگهدارند. در این راه باید طومارها را امضا کرد، در یک تجمع شرکت کرد، نامه، مقاله، آهنگ یا شعر نوشت، یک تصویر کشیده یا یک کلاژ ویدئویی از قربانیان ایجاد کرد. دانشجویان دانشگاهها، میتوانند با اعضای هیئتعلمی تظاهرات اعتراضی تشکیل دهند.