بعد از تجمع کمتعداد روز یکشنبه پنجم ژوئن در حمایت از مردم آبادان، «مداد» اقدام به برگزاری یک نظرسنجی نمود که در آن سوال مهمی مطرح شده بود. سوالی که مدتهاست ذهن من را به عنوان یک عضو جامعه ایرانی ساکن مونترال که به مسائل و اتفاقات جامعه و سرزمین مادریم، مانند بسیاری از شما علاقمند هستم، مشغول کرده است.
اینکه چرا به واقع، جامعه ایرانیان مونترال، در رویدادها و تجمعاتی که مربوط به اعتراضات مدنی در ایران میشود، مشارکت نمیکند؟
در پاسخ کوتاهی که من به این نظرسنجی دادم و طبق آرا هم بالاترین رای را دارد، گفتهام که برگزاری این تجمعات را موثر نمیدانم. اما حالا، به خودم اجازه میدهم تا به عنوان یک عضو دغدغهمند از این جامعه، پاسخ خودم را از سطح یک گزینهی ساده برای نظرسنجی فراتر ببرم و کمی مفصلتر دربارهی آن توضیح دهم. بدیهی است که نظرات و مشاهدات شخصی خودم را به عنوان کسی که در سالهای اخیر در تعدادی از این اعتراضات و تجمعات حضور داشتهام، در این نوشته منعکس خواهم کرد.
۱. برگزارکنندهی گمنام
اول اینکه، در فراخوانهای متعدد تجمع اخیر، خبر از برگزاری سراسری به دعوت افرادی نامشخص (حداقل در مونترال) شده بود. در گزارش ویدیویی که «مداد» از این مراسم تهیه کرده بود، شاهدیم که بازهم مثل همیشه که در برگزاری این دست از تجمعات اتفاق میافتد، تعدادی شرکتکننده تکراری و ثابت که به طیف سیاسی و اجتماعی خاصی محدود شدهاند، حضور دارند و همان شعارهای کلی و خواستهای کلانی را تکرار میکنند که در ۹۰ درصد موارد هیچ ربطی به عنوان تجمع ندارد.
» گزارش ویدئویی «مداد» از این مراسم را ببینید:
البته گاهی دیده شده که تک و توک افراد دیگری هم به آنها پیوستهاند اما عمده مشاهدات من این بوده که همه شرکتکنندگان یکدیگر را میشناسند. این افراد، همواره با یک روش برگزاری و پلاکاردهای یک شکل در محل ثابتی حضور مییابند، به دور یک دایره میچرخند، بعضی وقتها پرچم سلطنتطلبها را بالا میبرند و بعضی وقتها شعارهای منسوب به چپها و تودهایهای قدیم را سر میدهند و اساسا مشخص نیست هویت فکری دقیق آنها چیست. بالاخره متعلق به کدام دسته سیاسی هستند؟ این افراد حتی به خود زحمت نداده و نمیدهند که یکبار درباره خودشان قبل از برگزاری این تجمعات به مدیاهای شناخته شده کامیونیتی، اطلاعاتی بدهند که بفهمیم، اگر قرار است همراهشان شویم، باید زیر پرچم چه کسی سینه بزنیم.
سوابق کاری و برنامههای سیاسی و فعالیتهای سابق و نتایج کارهای این گروهها در گذشته چیست؟ حتی نمیتوانیم سادهترین کار که سرچ گوگل است انجام بدهیم تا ببینیم چه کسی در این تجمع سخنرانی میکند و سوابق او چیست که بتوانیم برای آمدن و نیامدنمان تصمیم بگیریم. جالب است که دوستان حتی زحمت معرفی خودشان و سوابق کارهای اجتماعی و سیاسی خود شان را در ابتدای صحبتها هم به خود نمیدهند.
معمولا برگزارکنندکان برای گروه خود یک اسم طولانی و پرابهت انتخاب میکنند اما محض رضای خدا حتی یک صفحه اطلاعات درباره آنها در اینترنت وجود ندارد، دفتر مشخصی ندارند، اساسنامهای که بشود به آن استناد کرد وجود ندارد اما از مردم انتظار میرود تا زیر یک پرچم گمنام گرد هم آیند. معلوم است که این اتفاق نمیافتد.
۲. امضا کن تا برچسب نخوری!
سوال مهم بعدی این است که اگر کسی نخواست با پرچم سلطنتطلبها راه بیفتد و برای رساندن صدای هموطن مظلومش در آبادان در مونترال اعتراض کند یا نخواست با بیانیههای گروههای بی نام و نشان چپها و تودهایها همراه شود، آیا عملا امکان حضور را مییابد یا با زدن برچسب از طرف برگزارکنندگان حذف خواهد شد؟
و بعد، بیانیههایی که این گروهها در چنین تجمعاتی صادر میکنند مورد تایید کدام طیف از مردم است؟ توسط چه مرجعی به امضای مردم رسانده شده که انتظار میرود مردم با شرکت در آن مراسم به ان بیانیه مهر تایید بزنند؟
سوال مهمتر این است که کلا این بیانیهها چه دردی از مردم در ایران دوا میکند؟ و دهها پرسش مثل این که من هرگز ندیدهام کسی از اعضای این گروهها به خودش زحمت بدهد و پیش از برگزاری چنین تجمعاتی دربارهشان به همان رسانههایی که حمایت آنها را لازم میدانند، اطلاعاتی بدهند.
شما بیایید اما ما خودمان گرفتار هستیم!
نکته بعدی درباره عدم حضور سازمانهای به رسمیت شناخته شده اجتماعی ایرانیان در مونترال و چهرههای سرشناس سیاسی و اجتماعی منتسب به آنان در این نوع از تجمعات است. افرادی که با ارتباطاتی که با سازمانهای مشابه کانادایی و کبکی دارند، حتما میتوانند به نحو موثرتری در دیده شدن این اعتراضات نقش داشته باشند. اما جالب است که خبری از آنها نیست. خانم نیما مشعوف، خانم آرزو خدیر و اعضای کنگره ایرانیان کانادا کجا تشریف دارند؟ انجمن زنان مونترال که اتفاقا فراخوان تجمع قبلی درباره زنان ایرانی را صادر کرده بود و رئیس آن یعنی خانم الهه مشعوف چرا در این تجمع حضور نداشت؟
آیا اگر برای مردم ایران صدای خود را بالا میبریم، نباید بعنوان یک فعال اجتماعی و چهره سرشناس، اندکی به خودمان زحمت داده و لااقل در یک تجمع اعتراضی اینچنینی شرکت کنیم؟ اگر هم شرکت کردیم با خودمان یک اکتیویست از جامعه میزبان همراه کنیم که مطالبات مردمی ایران به گوششان برسد؟همان کاری که آقای حامد اسماعیلیون میکند.
برخی رفتارهای شرکتکنندگان در این اعتراضات هم برای من جالب است. در یکی از تجمعات قبلی، یکی از افراد فعال در کامیونیتی ایرانی، شعارانگلیسی Shame! Shame! Trudeau میداد و به زبان فارسی با صدای بلند فریاد میزد که دولت کانادا نباید با دولت ایران هیچ نوع بدهبستانی داشته باشد. سوالی که همان جا به ذهن من خطور کرد این بود که این شعار انگلیسی در توهین مشخص به نخستوزیر کانادا، در کنار فریادهایی به زبان فارسی، برای رهگذران غیرفارسیزبانی که عبور میکنند چه معنایی دارد؟ اساسا هدف و خواسته این تجمع را منعکس می کند؟ از این هم که بگذریم، فرض کنیم که صدای این تجمع به گوش آقای تردو هم برسد. آیا تعداد نهایتا چند ده نفرکه هیچ کدام هم نماینده هیچ سازمان مشخص و به رسمیت شناختهشدهای در مونترال نیستند و به همین نسبت نماینده هیچ طیفی از کامیونیتی ایرانی به شمار نمیایند، باید نخستوزیر کانادا را تحت تاثیر قرار دهند؟
مقایسهاش کنیم با حرکت منسجم و هدفمند خانوادههای پرواز اوکراینی که با استدلال و روشن بودن خواسته و هویت اعتراض، با وجود همه مخالفتها، بازی فوتبال را لغو کردند.
انقلاب از پشت میز کامپیوتر
مساله مهم بعدی، به خود مردم و جامعه ایرانیان مونترال برمیگردد که متاثر از فضای کلی ایران و رسانههای اجتماعی، ترجیح میدهند که مخالفت خود را به صورت مجازی و با به اشتراک گذاشتن پست اینستاگرامی و استوری و کامنتهای فیسبوکی نشان دهند و بدون دادن کوچکترین هزینهای، جنبش مدنی داشته باشند.
البته که به دلیل عدم شفافیت برگزارکنندگان تجمعات اعتراضی (همانطور که ذکر شد؟) من به مردم حق میدهم که از مشارکت در چنین تجمعاتی خودداری کنند اما سوال اینجاست که اگر روزی قرار شد که از کارزار مجازی فاصله بگیریم، تا چه حد برای نشان دادن اعتراضات مدنی خود حاضریم به میدان بیاییک؟ من برخی از ایرانیان بسیار فعال فضای مجازی مونترال را که همواره در زیر پستهای «مداد» در حال بحث بودهاند، هرگز در این تجمعات ندیدهام. جالب هم هست که عده زیادی از فعالان مجازی، دیگران را به بیتفاوتی متهم کرده و گاهی حتی مجبورشان میکنند که موضعگیری مجازی کنند بدون آنکه خودشان واقعا مایل به عمل باشند.
برای مثال، یکی از گروههای تفریحی شناخته شدهی این روزهای کامیونیتی ایرانی در مونترال که هر هفته طرفدارانش را دورخود جمع میکند، از قضا، یکشنبه این هفته برنامه تفریحی داشت. بعد از اعلام اولیه «مداد» برای فراخوان تجمع حمایت از آبادان، در زیر پست اینستاگرام، کاربری، مستقیما با ذکر نام این گروه، از عدم حضور و مشارکت آنها در صدای اعتراض مردم ایران، انتقاد کرده بود. حدود دو روز بعد، این گروه با اطلاعیهی مشخصی اعلام کرد که به دلیل همراهی با مردم آبادان، دورهمی یکشنبه خود را حذف و آن را به شنبه منتقل میکند.
این اتفاق قطعا مورد تحسین و تشویق همان منتقدان قرار گرفته، اما پرسش اینجاست که چند نفر از اعضای همان گروه و دورهمیهای تفریحی و یا نمایندههایشان، در این تجمع بودند؟ پاسخ را با دیدن ویدیوی روز تجمع میتوانید به سادگی پیدا کنید.
در پایان، تجربه کوتاه مرتبط دیگری را هم با شما به اشتراک میگذارم. هفته قبل درمونترال، تجمع نسبتا محدودی دراعتراض به قانون ۹۶ شکل گرفته بود. برنامه سر ساعت و با حضور تعداد قابل توجهی از مردم با شعار ساده و مشخص «نه به قانون 96» برگزار شد. از همه طیفهای جامعه در این تجمع حضور داشتند. نمایندگانی از دولت فدرال، دولت کبک، کبکیهای فرانسهزبان و انگلیسیزبان، کانون نویسندگان مونترال، انجمن والدین کالجهای انگلیسیزبان، دانشجویان، پزشکان و روسای سازمان نظام پزشکی از دانشگاه مکگیل، نماینده بومیان کانادا و خیلیهای دیگر در این تجمع بودند.
این افراد همگی با یک شعار و با یک هدف و یک پرچم در همان تجمع محدود، خواستههای مشخص و با جزئیات نوشته شدهی خود و دغدغه های مربوط به طیفی که نمایندگی آن را بر عهده داشتند، بیان کردند. لحن صحبتها هم تند و گاها با انتقاد مستقیم به دولت کبک بود و در نهایت عدهای دولت را مسخره هم کردند. به نظر من، حتی اگر این تجمع محدود، قانون 96 را متوقف نکند، برای شرکتکنندگانش، تضارب آرا، گفتگوی مستقیم با نمایندگان طیفهای مختلف اجتماعی و مشارکت مردمی مثبتی را به یادگار خواهد گذاشت. همانطور که برای من بر جا گذاشت.
این درست بر خلاف آن چیزی است که همواره در تجمعات پراکنده ایرانیان مونترال شاهدش بودهام، زیرا همانطور که همه میدانیم:
«دو صد گفته چون نیم کردار نیست»
امضا: یک خواننده
نام نویسنده نزد «مداد» محفوظ است
توضیح «مداد»: حق پاسخگویی برای همهی کسانی که در این یادداشت از آنها نام برده شده، محفوظ است و مداد از پاسخها استقبال میکند