دیدگاه تحریریه گلوب اند میل
هفته گذشته و درحالیکه ایالاتمتحده آمریکا بار دیگر شاهد پرده دیگری از خشونتهای مسلحانه بود که این بار در یک مدرسه اتفاق افتاد، دولت کانادا خبر از ارائه لایحهای برای محدود کردن حق مالکیت سلاحهای گرم بهخصوص سلاحهای کمری (یا سلاحهای دستی) داد.
در سالهای اخیر تعداد خشونتهای مسلحانه که بخشی از آنها بهواسطه سلاحهای گرمی که بهطور قانونی خریداری شده، اتفاق افتاده است در کانادا نیز افزایشیافته است. تنها در هفته گذشته یکی از مناطق کبک سه بار شاهد تیراندازی بوده است.
بااینوجود هواداران سلاحهای گرم و حق مالکیت آن نیز در کانادا صدای قدرتمندی دارند که با استفاده از لابیهای مختلف برای حفظ این حق به قانونگذاران فشار میآورند. اگرچه شدت نفوذ حامیان سلاح گرم در کانادا به قدرت و نفوذ ایالاتمتحده نیست اما نباید نفوذ آنها را دستکم گرفت.
وضعیت جغرافیایی کانادا نیز یکی از مسائلی است که مدافعان حق مالکیت سلاح گرم به آن استدلال میکنند و بهخصوص نیاز به سلاح گرمک در مناطق دورافتاده و طبیعی و همچنین استفاده برای شکار قانونی را مورداشاره قرار میدهند. به همین دلیل تأکید دولت بر ایجاد مانع بر خرید سلاح کمری شاید راه کم حاشیهتری برای کاهش دسترسی به سلاح بود.
این مساله قطعاً به یکی از موضوعات مناظرات سیاسی در کانادا بدل خواهد شد.
به همین دلیل هیئت تحریریه گلوب اند میل در سرمقالهای دیدگاه خود دراینباره را توضیح داده است. نکته قابلتوجه این است که این دیدگاه در قالب دیدگاه تحریریه و بهنوعی اجماع تحریریه این روزنامه بیانشده است که اهمیت آن را نسبت به دیدگاهی شخصی افزایش میدهد و بهنوعی موضع روزنامه به شمار میرود.
ترجمه این سرمقاله را میتوانید در ادامه بخوانید.
کاناداییهای 1.1 میلیون قبضه سلاح کمری قانونی در اختیاردارند. این سه برابر مقداری است که تنها یک دهه و نیم گذشته در اختیار کاناداییها بود. فروش سلاحهای کمری تازه بهطور میانگین در سالهای اخیر حدود 55 هزار قبضه در سال بوده است.
همانطور که بارها در این صفحه اشارهکردهایم اینها اعدادی نیستند که بتوان با هیچ منطقی آنها را توجیه کرد.
شکار، فعالیتی قانونی در کانادا است که میلیونها کانادایی به آن اشتغال دارند اما استفاده از سلاحهای کمری برای شکار قانونی نیست و بخشی از آنهم به این برمیگردد که ابزارهای نامناسب و ناکارآمدی برای شکار هستند. دقت این سلاحها بهقدری پایین است که غیر از تیراندازی به یک انسان دیگر و آنهم از فاصله نزدیک کاربردی ندارند.
ارزش اصلی که این سلاحها دارند استفاده از آن بهعنوان سلاح مخفی (که در زیر لباس پنهان میشود) است و البته که استفاده از سلاح پنهانی یا پنهان کردن سلاح در کانادا غیرقانونی است.
بدین ترتیب درحالیکه بسیاری از کاناداییها دلایل خوبی برای مالکیت سلاحهای شکاری دارند تقریباً هیچکس دلیل خوبی برای مالکیت سلاح کمری ندارد.
به همین دلیل هم تصمیم دولت ترودو در روز دوشنبه برای ارائه لایحهای که در یکی از بخشهای مهم آن خریدوفروش همه سلاحهای کمری را ممنوع میکند، کاملاً درست و بهجا است. دولت چند سالی را صرف سبک و سنگین کردن برنامهای کرد که به شهرها بهطور مستقل قدرت تصمیمگیری برای غیرقانونی کردن خریدوفروش سلاح کمری در محدوده شهرداریهای خود را میداد. این طرحی بود که بهدرستی به دلیل اینکه بیش از اینکه کارآمد باشد رفتاری نمایشی بود موردانتقاد قرار گرفت. در اینجا باید به دولت بابت تغییر این سیاست و ارائه طرحی بهمراتب بهتر، اعتبار داد.
در حالیکه صاحبان فعلی سلاحهای کمری میتوانند سلاحهایی که الآن در اختیاردارند را حفظ کنند – که مطابق قانون فعلی باید آنها را به شکلی امن انبار کرده و نمیتوانند غیر از تمرین نشانهگیری در میدانهای تیراندازی کار چندانی با آنها انجام دهند – هیچ سلاح کمری تازهای دیگر در کانادا بهطور قانونی به فروش نخواهد رسید. مالکان فعلی نیز نخواهند توانست سلاح کمری فعلی خود را بفروشند یا آن را هدیه دهند.
تمرکز پیشین دولت برای پایان دادن به فروش آنچه به سلاحهای تهاجمی معروف است در حالیکه بر مبنای منطق درستی بنا شده بود – کدام شکارچی هست که به سلاحی نیمه اتوماتیک و با کاربرد نظامی احتیاج داشته باشد؟ – اما نکته مهمی را نادیده گرفته بود و آن اینکه بخش بزرگی از جرمهای مسلحانه – که تعداد آن نیز در حال افزایش است – بهخصوص در شهرها جرمهایی است که به سلاحهای کمری مربوط است. درحالیکه فجایعی مانند تیراندازی در یووالد در ایالت تگزاس توجهات زیادی را به خود جلب میکند عمده قتلها و تیراندازیهایی که منجر به مرگ نمیشوند در کانادا بهصورت موردی و نه به شکل کشتار دستهجمعی اتفاق میافتد و برای همین هم جلبتوجه چندانی نمیکنند و تنها به آمار جنایات ماهانه اضافه میکنند. در عمده این قتلها و حوادث، سلاحهای کمری، اسلحه مورداستفاده هستند.
آیا ممنوعیت فروش قانونی سلاحهای کمری نقطه پایانی بر داستان جرائم مسلحانه خواهد گذاشت؟ ب ه طور بدیهی جواب منفی است. میتواند بدون استفاده از اسلحه نیز دست به جنایت زد. در کانادا تعداد قتلهایی که بهوسیله چاقو صورت میگیرد تقریباً معادل قتلهایی است که با سلاح گرم صورت میگیرد. این شاهد و سندی مبنی بر کارآمدی تاریخ مدیریت سلاح در کانادا است. با این وجود قوانین مدیریت و مهار سلاح گرمک در کانادا بر اساس استانداردهای جهانی چندان هم قدرتمند نیست. بر اساس آمار پویش سلاحهای کوچک، سرانه سلاح گرم در کانادا بیش از هر کشور توسعهیافتهای غیر از ایالاتمتحده است. در ایالاتمتحده اما میزان مالکیت سلاح گرم چهار برابر کانادا است و نسبت قتلهای مسلحانه در آن نیز بهمراتب بالاتر است و عمده قتلهای ایالاتمتحده توسط سلاحهای گرم اتفاق میافتند.
قوانین محدودکنندهتر ما درباره مالکیت اسلحه تنها موضعی نیست که جامعه ما را در مقایسه با همسایه جنوبی خود امنتر کرده است. اما این موضوع بخشی از دلایل این واقعیت است.
و قطعاً غیرقانونی کردن بخشی از سلاحهای گرم به این معنی نیست که برخی از مجرمین نخواهند توانست باز طرق دیگر به این سلاحها دسترسی پیدا کنند. این یکی نقدهایی است که عموماً در پاسخ به قوانین محدودکننده سلاح شنیده میشود. اینکه چرا باید به خودمان زحمت ممنوع کردن سلاح را بدهیم وقتی مجرمان میتوانند آنها را از ایالاتمتحده به داخل کانادا قاچاق کنند؟
مساله این است که بسیاری از سلاحهایی که در جنایتهای رخداده در کانادا مورداستفاده قرارگرفتهاند ابتدا بهصورت قانونی تهیهشده بودند و سپس بهواسطه سرقت یا روشهای دیگر راه خود را به بازار سلاحهای غیرقانونی باز کرده بودند. اگرچه همه سلاحهای مورداستفاده در جنایتهای د کانادا بهطور کامل ردیابی نشدهاند اما بررسیها نشان میدهد که آنها را ترکیبی از سلاحهای تهیهشده بهصورت قانونی در کانادا و سلاحهای قاچاق از ایالاتمتحده شکل دادهاند.
در آغاز سال جاری بر اساس جلسه کمیته امنیت عمومی مجلس نمایندگان گفته شد که در انتاریو 79 درصد از تعداد اندکی از جرائم مسلحانه با کمک سلاحهایی صورت گرفته است که منشا خارجی داشته و بهعبارتدیگر به داخل کشور قاچاق شده است. در همین حال رئیس پلیس رجاینا اعلام کرده است که دوسوم سلاحهای مورداستفاده در جنایات استان ساسکاچوان سلاحهای قانونی سرقت شده بودند. برندا لوکی از فرماندهان پلیس سلطنتی کوهستان کانادا RCMP به این کمیته اعلام کرد که از بین سلاحهای مورداستفاده در جنایت، و از بین آنهایی که توانستهاند آنها را ردیابی کنند 73 درصد بهطور قانونی وارد کانادا و عرضهشده یا در داخل کانادا تولیدشده است.
بدین ترتیبت دولت ترودو درست میگوید که ممنوعیت فروش قانونی سلاحهای کمری در کانادا مؤثر خواهد بود. احتمالاً تأثیر این ممنوعیت چشمگیر نیز خواهد بود. بااینوجود این مطالعه تنها یک بخش از کلیت داستان است.
ما دارای مرز مشترک با مسلحترین کشور جهان هستیم جایی که سلاحهای گرم بهوفور و باقیمت پایین در دسترس هستند. کانادا چارهای ندارد جز اینکه منابع قابلتوجهی – هزینه و نیروی پلیس بیشتری – را برای جلوگیری از قاچاق سلاح از آمریکا به کانادا به کار بگیرد