ژیل سابورن (Gilles Sabourin) در کتاب جذاب خود با عنوان «مونترال و بمب» (Montreal and the Bomb) به بازخوانی روزهایی میپردازد که در آن، فیزیکیدانان برجسته در یک مرکز تحقیقاتی سری مونترال (که «آزمایشگاه مونترال» نامیده میشد)، به تحقیقاتی میپرداختند که در نهایت به تولید اولین بمب اتمی دنیا کمک کرد. البته این ماجرا چندان هم بدون فراز و نشیب نبود. شرح رقابتهای بینالمللی، تلاشها برای جاسوسی و نیز اکتشافات علمی که در این کتاب به آنها پرداخته شده، بر جذابیت داستان مونترال در شکلگیری بمب اتمی میافزاید.
ماجرا از سال ۱۹۴۲ آغاز میشود. بیشتر دانشمندانی که در «آزمایشگاه مونترال« روی این پروژه کار میکردند، اروپایی بودند. هانس هالبان (Hans Halban) معروفترین آنهاست. این دانشمند یهودی اتریشی در کنار پژوهشگران دیگری مثل فردریک ژولیو کوری (Frédéric Joliot-Curie) و ایرن ژولیو کوری (Irène Joliot-Curie) که به تازگی جایزه نوبل شیمی را به خاطر مطالعاتشان درباره رادیواکتیو مصنوعی به دست آورده بودند در پاریس به فعالیت مشغول بود.
پیش از حمله سال ۱۹۴۰ هیتلر به فرانسه، هالبان به بریتانیا گریخت. او مقداری آب سنگین نیز که مادهای مهم در تحقیقات هستهای است را نیز به این کشور برد. داستان بردن این ماده به بریتانیا توسط هالبان خودش در حد یک فیلم اکشن است و ماجرای پرهیجانی درباره آن در این کتاب روایت میشود.
او در ابتدا در دانشگاه کمبریج در کنار چهرههای مشهوری مثل لئو کواراسکی (Lew Kowarski) به کار تحقیقاتی ادامه میدهد. اما دولت بریتانیا این آزمایشگاه را به مونترال منتقل میکند.
تهدیدهای آلمان نازی، اصلیترین دلیل تصمیم بریتانیا برای انتقال این آزمایشگاه و تیمهای پژوهش هستهای به خارج از بریتانیا بود. اما چرا مونترال؟
مونترال موقعیتی استراتژیک داشت. دانشگاه مکگیل نیز در آن قرار داشت که به لطف حضور شخصی مثل ارنست رادرفورد (پدر فیزیک هستهای) که بخشی از فعالیتهایش را در این دانشگاه انجام داده بود، میتوانست موقعیت خوبی برای این تیم پژوهشی باشد. دانشگاه مونترال نیز از دیگر مراکز علمی شهر بود که میتوانست به این تیم تحقیقاتی کمک کند.
از سوی دیگر، کانادا از منابع غنی اورانیوم و نیز ظرفیت بالای تولید آب سنگین برخوردار بود. به این ترتیب بود که با کمک شورای ملی پژوهش کانادا، فعالیت شعبه کانادایی پروژه موسوم به «آلیاژهای لوله» (Tube Alloys) در مونترال آغاز شد. جالب است بدانید این پروژه اتمی پیش از شکلگیری همتای معروف آمریکاییاش یعنی «پروژه منهتن» شروع شد. پروژه منهتن همان پروژهای است که در نهایت توانست اولین بمب اتمی دنیا را تولید کند.
اندکی پس از شروع به کار پروژه منهتن، دردسرها برای «آزمایشگاه مونترال» آغاز شد. با وجود اینکه پژوهشگران و سیاستمداران آمریکایی و بریتانیایی از ابتدا به دنبال همکاری در راستای این پروژه اتمی بودند، یورش ارتش آمریکا به محل پروژه منتهن، موجب شد بسیاری از محققان خارجی که در «آزمایشگاه مونترال» حضور داشتند، با تردیدهایی برای ادامه کار روبرو شوند. البته برخی از این پژوهشگران با اتهام ارتباط با شوروی مواجه شدند. برای نمونه، برتراند گلداشمیت (Bertrand Goldschmidt) که یک شیمیدان معروف یهودی اهل فرانسه بود، اجازه نیافت از برخی از آزمایشگاههای آمریکایی استفاده کند. این در حالی است که انریکو فرمی (Enrico Fermi) که مغز متفکر پروژه منهتن بود و اولین راکتور هستهای در سال ۱۹۴۲ با نظارت او ایجاد شد، درخواست استفاده گلداشمیت از این آزمایشگاه را داده بود. آمریکاییها همچنین قراردادی با شرکتهای کانادایی برای دسترسی انحصاری به آب سنگین و اورانیوم امضاء کردند و به این ترتیب، آزمایشگاه مونترال از این منابع محروم شد.
البته همکاری کاناداییها با آمریکاییها در اوایل سال ۱۹۴۴ و پس از توافقنامه بهاشتراکگذاری اطلاعات بین دو پروژه، از سر گرفته شد. با این وجود، پژوهشگران «آزمایشگاه مونترال» همچنان حق دسترسی به برخی مکانهای فوق سری آمریکا مثل لوس آلاموس (Los Alamos) را نداشتند.
در نهایت، آزمایشگاه مونترال نتوانست نقشی اساسی در توسعه بمب اتم داشته باشد، اما پژوهشهای ارزشمندی در زمینه استفادههای صلحآمیز از انرژی هستهای صورت داد که تا حد زیادی به خاطر زحمات هالبان و کوواراسکی بود. این تحقیقات بعدها در چاک ریور (Chalk RIver) در ۲۰۰ کیلومتری اتاوا ادامه یافت.
یکی از موارد جالبی که در این کتاب به آن اشاره شده، نقش زنان در این پروژه بود. در آزمایشگاه مونترال، زنان زیادی به عنوان «محاسبهگر» (computer) حضور داشتند. در آن دوران که خبری از دستگاههای الکترونیکی برای انجام محاسبات پیشرفته نبود، انسانها به این کار میپرداختند. ظاهرا دقت بالای زنان در انجام این محاسبات سبب شد از حضور آنها در این پروژه استفاده شود.
کتاب «مونترال و بمب» فقط روایتگر وقایع تاریخی و جزئیات فنی پروژه نیست. این کتاب در بخشهایی مختلف، ماجراهایی هیجانانگیزی از حضور جاسوسان در این پروژه و مواردی دیگر از این دست را به تصویر میکشد. به این ترتیب، خواننده با کتابی چندجانبه از تاریخ آن روزهای مونترال روبرو میشود.
نویسندگان این کتاب از منابع مختلفی مثل مصاحبه شفاهی با برخی پژوهشگران این آزمایشگاه و نیز اسناد تاریخی استفاده کردهاند.
در نهایت اینکه، خواندن این کتاب تصویری روشن از فعالیتهای علمی و البته سیاسی در روزهای سرنوشتساز جنگ جهانی دوم در آمریکای شمالی را در برابر خواننده قرار میدهد.
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب
تاریخ نشر: اول اکتبر ۲۰۲۱
تعداد صفحات: ۲۰۸ صفحه
ویدئوی مصاحبه با نویسنده کتاب