یادداشت توماس مولکر، رهبر سابق حزب NDP
بسیاری از ما، اغلب زندگی در کشوری دموکراتیک را تضمین شده میدانیم.. رویدادهای چند هفته اخیر در مرزهای کانادا و نیز اتاوا به ما یادآور میشود که باید قدر دموکراسی را بدانیم. این طور نیست که همه کشورها روی این کره خاکی از نعمت دموکراسی برخوردار باشند و ما خوشبختانه جزو آن دسته از کشورهایی هستیم که ساختار حکومتی دموکراتیک دارند.
در هفتههای اخیر شاهد بودیم یک حرکت اعتراضی کاملا قانونی (زیرا اعتراض به یک دولت دموکراتیک نیز یک حق قانونی است) بودیم که خیلی زود به یک نمایش احمقانه از رفتارهایی غیردموکراتیک تبدیل شد.
حق قانونی برای اعتراض
درخواست اصلی اعتراضکنندگان؟ حذف الزام به واکسینه شدن کامیوندارانی که از مرز کانادا وارد ایالات متحده میشوند. موضوع جالبی است و ارزش بحث را دارد هرچند اگر این قانون در سوی دیگر مرز (در ایالات متحده) هم وجود داشته باشد، حذف این الزام از سوی طرف کانادایی، هیچ تفاوتی به حال کامیونداران ندارد! اما با این حساب اعتراض به این الزام قانونی، هیچ ایرادی ندارد.
اما این حرکت اعتراضی خیلی زود شکلی دیگر یافت. کامیونداران معترض این بار، پایتخت کانادا را گروگان گرفتند و اعلام کردند تا زمانی که دولت استعفاء نداده، به این اقدام ادامه میدهند.

این اقدام، یعنی استفاده از زور برای از قدرت ساقط کردن یک دولت که به شیوهای دموکراتیک بر سر کار آمده، اقدامی کاملا غیرقانونی است. محافظهکاران هرگز نمیباید از این اقدامات غیرقانونی حمایت میکردند. اما رهبر موقت و یکی از اعضای کلیدی این حزب که سودای رهبریش را در سر دارد، به حمایت از این معترضان پرداختند.
اما از سویی دیگر و از آنجا که چنین اقدامی آشکارا غیرقانونی است، تعلل و عدم اقدام جاستین ترودو نیز حرکتی غیرقابل توضیح و غیرقابل دفاع است و این بیعملی باعث شده تا وضعیت به شکل خطرناکی، بدتر شود.
حالا کار به جایی رسیده که صدها نیروی پلیس باید جانشان را کف دستشان بگذارند تا از دموکراسیمان دفاع کنند.
از آن سو هم همچنین آن دسته از کامیوندارانی که از قانون سرپیچی کردهاند و محل اعتراض را ترک نکردهاند، با پیامدهایش در برخورد پلیس و بعد از آن، حضور در دادگاه روبرو میشوند. متاسفانه، خانوادهای این کامیونداران نیز ممکن است قربانی این وضعیت شوند. از قضا، مردم در انتاریو این روزها مثلاً آخر هفته طولانی را میگذرانند که به روز دوشنبه یعنی «روز خانواده» (Family Day) ختم میشود. چه تقارن عجیب و تلخی!
ترودو پنهان میشود
جاستین ترودو پس از اینکه به اعتراضکنندگان توهین کرد (آنها را به افراد زنستیزی تشیبه کرد که فکر میکنند داخل واکسن، میکروچیب وجود دارد)، دیگر در برابر افکار عمومی قرار نگرفت و پنهان شد. اندکی پس از آن (و زمانیکه در پارلمان مقابل پرسش یک نمایندهی محافظهکار قرار گرفت)، یک بار دیگر لحنی توهینآمیز در پیش گرفت و در پارلمان کانادا، یک نماینده یهودی از حزب محافظهکار را متهم کرد که باورهایی همراستا با کسانی دارد که پرچم سواستیکا (swastikas) (صلیب شکستهی حزب نازی در آلمان و مجری کشتار یهودیان در طی جنگ جهانی دوم) و کنفدراسیون را در اتاوا به اهتزار درآوردهاند.

توضیح مداد: سواستیکا یکی از سمبلهای باستانی برخی ادیان همانند هندویسم (اطلاعات بیشتر در ویکیپدیای فارسی) است که توسط نازیهای آلمان نیز به کار رفت و در فارسی ما آن را به اسم «صلیب شکسته» میشناسیم. استفاده نازیها از این نماد آن را به نشانهای از کشتار یهودیان در زمان هولوکاست تبدیل کرده است. پرچم کنفدراسیون نیز نشانه دوران تسلط سفیدپوستان در جنوب ایالات متحده و آزار اقلیتهای رنگینپوست است.
نمایش این نمادها، مایه شرمساری است، اما این موضوعی فرعی به شمار میرود. ترودو باید (به جای این حرفها) از نهادهای دموکراتیکها دفاع میکرد که اساس و بنیان قانون هستند و نباید آنها را بازیچه اقدامات کماهمیت این چنینی میکرد. آقای ترودو خیلی زود متوجه شد در وضعیت ناگواری گیر افتاده که خودش بر وخامت آنها افزوده بود.
پایانی مشابه پایان بحران اوکا
شاید از ترودو یا حزب لیبرال خوشمان نیاید. اما هر چه باشد، اینها کسانی هستند که اکنون دولت که به شکل دموکراتیک انتخاب شده را در دست دارند. اینکه چند صد نفر از این «آزادی» برخوردار باشند که بخواهند درباره اینکه چه دولتی باید در کانادا بر سر کار باشد تصمیم بگیرند، کاملا نادرست است.
تا اینجا میتوانستیم حرفهای کامیونداران معترض را درک کنیم، با آنها همدردی کنیم و حتی آنها را مورد حمایت قرار دهیم. اما اکنون، زمان رویارویی با واقعیت فرا رسیده است، یعنی درست همانند زمانی که بحران اوکا (Oka crisis) به پایان رسید. در سال ۱۹۹۰، ژنرال شستلین (از فرماندهان ارشد ارتش) با لحنی بسیار غمگین و متأثر اعلام کرد که اکنون تنها گزینه باقیمانده، پیروزی در این نبرد است، این بحران کامیونداران نیز اکنون به آن مرحله رسیده و باید خیلی سریع به پایان برسد.
توضیح مداد: در ماجرای بحران اوکا، بومیان موهاک بخشی از شهر اوکا در استان کبک را تصرف کردند. این ماجرا در نهایت پس از صفآرایی نظامیان و مذاکرات صورت گرفته، پایان گرفت. در آن زمان پیر ترودو، پدر جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا بود و به اعتقاد منتقدان با فراخواندن ارتش، «از یک پتک برای خرد کردن پوست بادامزمینی» استفاده کرده بود.
آیا معترضان در اتاوا اکنون، پیامی مشابه را دریافت کردهاند؟ ژنرال شستلین در آن زمان خیلی واضح و مشخص، برنامهاش را اعلام کرد. اما پیام ترودو؟ این پیام اصلا مشخص و شفاف نبود. شاید تاریخ بعدها قضاوتی تلخ درباره ترودو داشته باشد.