چرا خوشحالی و چرا ناراحتی؟
صف طولانی کسانی که برای تماشای «حرفهای» از نقاط گوناگون مونترال آمده بودند هم جای خوشحالی دارد و هم جای نارحتی. دیدن ایرانیانی که به هنر علاقمندند و برای تماشای آثار مورد علاقهشان در صفهای طولانی به صف میایستند، باعث خوشحالی است، اما این نکته باعث ناراحتی است که چرا اتفاقهایی از این دست کم روی میدهد و مثلا چرا هر ماه نمایشی با این میزان محبوبیت، اجرا ندارد.
البته به خوانندگانمان در تورنتو و ونکوور این نوید را میدهیم که «حرفهای» دو اجرا در تورنتو و یک اجرا نیز در ونکوور خواهد داشت.
داستان نمایش در مورد نویسندهای (با بازی هدایت هاشمی) است که در زمان دیکتاتوری مارشال تیتو معترض بود و حالا بعد از انقلاب، مسوول اداره کتاب است و به کتابها برای انتشار مجوز میدهد اما انبوه کتابها و دستنوشتههای اطراف نشان میدهد که او هم تفاوت چندان با ممیزان قبلی ندارد.
«حرفهای»ها کیستند؟
قطعا کسانی که رضا کیانیان را نمیشناسند، مخاطب این متن نخواهند بود. او کارگردان و یکی از بازیگران نمایش است. به جز او هدایت هاشمی در نمایش بازی میکند. اگر فیلمهای بسیار خوب هاشمی را یادتان نیاید، احتمالا نقش او در مجموعه تلویزیونی «پایتخت» را به یاد خواهید آورد. او همان «اوس موسی» است. دیانا فتحی و سعید ملک هم بازیگران تئاتر هستند و شاید به اندازه دو بازیگر نخست نام آشنا نباشند.
داستان نمایش
نمایش «حرفهای» توسط دوشان کوامویچ نوشته است که علاوه بر نمایشنامه نویسی، فیلمنامه هم نوشته است. فیلمنامه زیرزمین اثر امیر کاستاریکا برنده نخل طلای کن از جمله آثار اوست. نمایشنامه «حرفهای» او من را بدجوری یاد نمایش «چرخدنده» نوشته ژان پل سارتر انداخت.
هر دو نمایش به فضای قبل و بعد از یک انقلاب میپردازند. سارتر به آرمانهای عدهای انقلابی میپردازد و نشان میدهد که آنها، بعد از انقلاب و وقتی قدرت را به دست میگیرند، دقیقا شبیه رهبران دیکتاتورهای پیشین رفتار میکنند. اگر فرانسوی بلد هستید که خوشبهحالتان. اگر نه ترجمه این نمایشنامه را میتوانید به قلم روشنک داریوش بخوانید. حتما ترجمه انگلیسی کتاب هم باید موجود باشد.
نمایش «حرفهای» اما بر خلاف اثر سارتر، فضایی طنزگونه دارد. احتمالا کیانیان هم کمی به طنز آن افزوده و کمی هم بر اساس موقعیت اجرا تغییرش میدهند. مثلا در شروع نمایش، وقتی رضا کیانیان وارد صحنه شد، تماشاگران به تشویقاش پرداختند. هدایت هاشمی مطابق متن به معرفی او پرداخت، اما احتمالا بر اساس موقعیت گفت که تماشاگران احتمالا کیانیان را بر خلاف او به خوبی میشناسند.
داستان نمایش در مورد نویسندهای (هدایت هاشمی) است که در زمان دیکتاتوری مارشال تیتو معترض بود و حالا بعد از انقلاب، مسوول اداره کتاب است و به کتابها برای انتشار مجوز میدهد. اما انبوه کتابها و دستنوشتههای اطراف نشان میدهد که او هم تفاوت چندان با ممیزان قبلی ندارد.
یکی از عوامل سابق اطلاعاتی که جاسوسی نویسنده را میکرده، حالا سراغ او آمده و دستنوشتهها و آثاری را که از او اجازه انتشار نداشته همراه آورده است. او میخواهد عمل قلب انجام دهد نگران است که زنده نماند. این یک موقعیت کمیک و در عین حال تراژیک است. نویسنده نمایش، هر دو گروه انقلابی و دیکتاتور را با زبانی طنزگونه، نقد میکند.
یک نکته
پیرمرد اخراج شده اطلاعاتی و پسر استاد دانشگاهش، هر دو از کارشان اخراج شدهاند. چرا؟ چون وقتی آثار نویسنده معترض را به دقت مطالعه کردهاند و همراه او پیش رفتهاند، کمکم حقایق را دریافتهاند. این نکتهای بسیار حیاتی است: خواندن، زندگی ما را تغییر خواهد یافت. بخوانیم. زیاد بخوانیم و فکر کنیم.
همچنین در همین رابطه بخوانید: