روکسام (Roxham)، جاده روستایی متروکی به طول ۸ کیلومتر که از دهکدهای نزدیک شهر شامپلن نیویورک، به در شهر سن برنارد-د-لاکول، کبک، کانادا میرسد. کمتر یک کیلومتر که از پیچ آخر به سمت شمال غرب بروید، به یک بنبست در مرز کانادا، از انتهای جنوبی آن میرسید. تختهسنگهای بزرگ و دروازه زنگزده مانع عبور وسایل نقلیه میشوند. علائم به انگلیسی و فرانسوی نشان میدهند که جاده بسته و تردد عابران پیاده ممنوع است. یک دیرک بلند زیر یک چراغ خورشیدی که گشت مرزی ایالات متحده را مشخص میکند. مسیرهای شنی کوتاه در دو طرف مرز مشترکاند. جاده در اینجا تمام میشود و قصههای دیگری آغاز…
امید به یک زندگی بهتر، یکبار دیگر، به تجارتی پررونق برای رانندگان در مرز جنوبی کانادا تبدیل شده و هر شب و روز، دهها مهاجر، چمدان و پاسپورت در دست، به دل جاده روکسام، یکی از معروفترین گذرگاههای مرزی جهان میزنند تا شاید آیندهای بهتر، در کشوری غیر از آمریکا برایشان رقم بخورد.
با لغو ممنوعیتهای ناشی از همهگیری، پناهجویان، مجدداً، میتوانند از گذرگاه روکسام در کبک عبور کنند؛ اینجا گذرگاهی مرزی در کنار یک روستا در استان کبک است که تا پیش از همهگیری، پناهجویان راندهشده از آمریکا، برای ورود به کانادا از آن استفاده میکردند. این گذرگاه که بین کانادا و ایالات متحده در جنوب مونترال واقع شده، جایی است که هزاران نفر برای اعلام پناهندگی از این نقطه وارد این کانادا میشوند. دولت فدرال در ماه مارس 2020 دستور داد که بهعلت همهگیری ویروس کرونا این گذرگاه بسته شود؛ اما از روز یکشنبه این دستور لغو شده است.
شان فریزر، سخنگوی وزیر مهاجرت، روز سهشنبه اعلام کرد که بهبود وضعیت بهداشت عمومی و تصمیم ایالات متحده برای بازگشایی مرز زمینی خود با کانادا منجر به حذف محدودیتها برای متقاضیان پناهندگی کانادا شده است.
عبدالله، با سیگاری در دست و لبخندی بر لب، میگوید: زنده باد ترودو! زنده باد کانادا!
این راننده تاکسی با ریشی آراسته و خاکستری، درحالیکه به دیوار مکدونالد در شامپلن، روستایی آمریکایی واقع در چندصدمتری مرز کانادا، تکیه داده است، سه دانشجوی جوانی که از در رستوران بیرون میآیند، را صدا میزند و با شوخطبعی ادامه میدهد: زنده باد مرز باز!
بعد هم با صدای بلند، طوریکه آن سه دانشجوی ترکتبار بشنوند، به ما میگوید: بهزودی همسایهتان میشوند. اما این دانشجوها که انگار انگلیسی نمیدانند، تنها با لبخندی به سمت تاکسی عبدل میروند تا خود را به جاده رکسام در هفت کیلومتر این منطقه برسانند.
الان، ساعت 2 بعدازظهر یک دوشنبه مطبوع و آفتابی است و عبدل، راننده پرحرفی که نام خانوادگیاش را فاش نمیکند، به ما میگوید: «این سومین سفر امروز است و آخرین هم نخواهد بود. این مسافرانی که میبینید، خود را از همهجا و با اتوبوس به این نقطه میرسانند. من، خودم، صدها نفر از آنها را در طول سههفته گذشته دیدهام. روز اول، دو نفر را بردم. آن دو نفر، در مورد من، به چندتا از دوستانشان در کشورشان گفتند. بعد تعدادشان بیشتر شد، 10، 20، 30 نفر. الان، حتی، از ترکیه هم به من زنگ میزنند که ببینند آیا میتوانم آنها را به روکسام برسانم یا نه.
جادهی ناشناختهای که حالا دیگر معروف شده است.
مسیری که طی سالهای اخیر به یکی از معروفترین نقاط ورودی مرزی در جهان تبدیل شده است، هیچ شباهتی به آن مسیر سادهی که قبلاً بود، ندارد.
جاده روکسام، در امتداد یک رودخانه به فاصلهی یک کیلومتری است که پس از گذشتن از چند مزرعه و اسب و خانه ییلاقی به یک پارکینگ سیمانی ختم میشود، با دو سطل زباله آبیرنگ و چند تکه سنگ در مقابلش، به نشانهی ایستگاه مرزی.
زمین این منظقه عبوری ممنوع که مسافران را به کانادا میرساند، صاف و بیسنگلاخ است؛ مسیری راحت و هموار!!
این منطقه از سال 2017 تا الان تغییرات زیادی به خود دیده است. پس از بهقدرترسیدن دونالد ترامپ و اعلام سیاستهای ضدمهاجرتیاش، جاستین ترودو پیامی برای مهاجران وامانده در آمریکا فرستاد و موجی از هزاران مهاجر که دیگر در آمریکا امیدی به ماندن نداشتند، از این مسیر به سمت کانادا سرازیر شدند.
ترودو در 28 ژانویه 2017 در توییتر نوشت: «تمامی کسانی که از آزار، ترور و جنگ میگریزید، بدانید که کانادا شما را با آغوش باز میپذیرد.»
تسهیلات لازم در سمت کانادایی مرز دو کشور، سریع، مهیا شده و از تمامی مهاجران استقبال شد. این گذرگاه، درواقع، به پناهجوها کمک میکند تا محدودیتهای توافقنامه کشور ثالث امن را دور بزنند؛ پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، کانادا و ایالات متحده برای بهبود امنیت مرزها با یکدیگر همکاری کردند. در میان بسیاری از موافقت نامه های امضا شده، موافقت نامه کشور سوم امن (CUSTCA، معمولاً فقط STCA) بود که تصریح می کند پناهندگانی که به هر یک از کشورها می آیند باید در اولین موردی که به دست می آورند، درخواست پناهندگی دهند. به طور کلی در زمانی که در سال 2002 امضا شد، بهعنوان درخواست اصلی کانادا برای جلوگیری از «خرید پناهندگی» از پناهندگان دیده میشد. سه سال بعد، دادگاه فدرال کانادا این معاهده را مغایر قانون اساسی تشخیص داد، بر این اساس که قوانین ایالات متحده حمایت های مشابه کانادا را برای متقاضیان ارائه نمی کند، اما این تصمیم به نوبه خود توسط دادگاه تجدید نظر به دلایل رویه ای لغو شد. [53]زیرا، طبق این توافقنامه، کانادا و ایالات متحده، مهاجران را موظف میکنند تا در اولین کشوری که به آن پا گذاشتهاند، درخواست پناهندگی کنند. بههمین دلیل، در شرایط عادی، کسانی که از ایالات متحده عبور یا آنجا زندگی میکنند، به گذرگاههای مرزی کانادا نمیآیند تا بتوانند در آمریکا به اقامت برسند. اما، شرایط جدید اقامت در آمریکا اوضاع را تغییر داده و آنها دیگر جایی در ایالات متحده نداشتند. از سوی دیگر، متن این توافقنامه که در دادگاهها مورد اعتراض قرار گرفته است، شامل مهاجرانی که از معابر غیرقانونی مانند روکسام عبور میکنند، نمیشود و این است دلیل محبوبیت این جادهی مرزی.
تابلوهایی در این سایت نصب شدهاند که هشدار میدهد عبور از مرز در آنجا غیرقانونی است و درعینحال، دستورالعملهایی را برای درخواست پناهندگی ارائه میدهد.
مهاجران، هر شب و روز به اینجا میرسند.
در مارس 2020 و در آغاز همهگیری، دولت جاستین ترودو جاده روکسام را بست و اکثریت قریببهاتفاق مهاجرانی که در آن زمان و از این طریق به کانادا آمدند، بلافاصله، به ایالات متحده بازگردانده شدند. اما همهچیز، دوباره، در 21 نوامبر به روال قبل بازگشت و عصبانیت بسیاری از سیاستمداران را در پی داشت.
عبدل ادامه میدهد: «بیشتر مهاجران، قبلاً، از کشور هائیتی و نیجریه بودند؛ اما پناهجویانی که اکنون به جاده روکسام میآیند، ملیتهای بسیار متفاوتی دارند؛ هائیتی، ترکیه، کلمبیا، ونزوئلا، کلمبیا، یمن و سودان.»
بیشتر این مهاجران از مسیر پلاتزبورگ، در 40 کیلومتری جنوب، خود را با چند تاکسی به انتهای این جاده، در حومه روستای آرام شامپلن میرسانند؛ پایان یک سفر پرهزینه که با اتوبوس، وسیلهی نقلیه شخصی یا گاهی با هواپیما آغاز شده است.
کمی قبل از ساعت 3 بعدازظهر، جانت مکفتریج، که از نظر عبدل زن بسیار باهوشی است، ماشین خود را در انتهای جاده روکسام پارک میکند و با اشاره به اتوبوسی که هر روز ساعت 3:25 بعدازظهر به ایستگاه پلاتزبورگ میرسد، میگوید: «دیدم که اتوبوس نیویورک داشت میرسید.»
این داوطلب حدوداً هفتادساله که مؤسس سازمان حمایتی پلاتزبورگ است، تقریباً هر روز در همین ساعت پشت ماشینش را پر از کلاه، کت، دستکش و اسباببازی برای کودکان کرده و خودش را به انتهای جاده روکسام میرساند.
این وسایل را یا دوستانش در سراسر ایالات متحده میبافند و یا سازمانشان آنها را خریداری میکند.
جانِت، یک داوطلب و شهردار همهجاحاضر
جانت مکفتریج که چهل سال معلم فرانسه بوده و هشت سال است که بازنشسته شده، فقط قصد دارد مهاجران، خانوادهها و زوجهایی را که اغلب بسیار نگران، مضطرب و البته، آسیبپذیر هستند، قبل از خروج از ایالات متحده، با کلام و صحبتی آرامشبخش بدرقه کند.
او میگوید: یکی از دوستانم اسم این مکان را «تقاطع دنیا» گذاشته است و کاملاً هم درست است؛ مردم از همهجا میآیند و من سعی میکنم در این شرایط سخت، کمی حال و هوای آنها را عوض کنم.
او به ساختمانهای سفید موقتی که دولت ترودو ساخته است، اشاره میکند و با زبان فرانسوی بیعیبونقص ادامه میدهد: «این مسیر واقعاً تغییر کرده؛ در ابتدا، تقریباً، هیچچیز در منطقه وجود نداشت. من 35 سال است که اینجا زندگی میکنم، اما قبلاً حتی این جاده را نمیشناختم.»
بعد از انتخاب ترامپ، همهچیز بههم ریخت؛ حتی در میان آمریکاییها سردرگمی و ترس زیادی وجود داشت. مردمی که میترسیدند از خاک آمریکا اخراج شوند، به این جاده روی آوردند. من هم تصمیم گرفتم به اینجا بیایم و با آنها صحبت کنم، شاید کمی باعث قوت قلبشان شوم.
بعد، صدای توقف ماشینی در همان نزدیکی توجه او را جلب کرده و مکثی میکند. یک زوج کلمبیایی به همراه فرزند 5 ساله خود در 200 متری مرز از یک خودرو پیاده میشوند. راننده سریع از همان مسیر برمیگردد. جانت برای ملاقات با آنها، با عجله، راه میافتد و با آرامش خاص خودش به آنها اطمینان میدهد که در امنیت کامل هستند.
آلخاندرو، چمدانی در دست دارد و وقتی جانت برای پسرش یک کفش ورزشی اسپایدرمن و یک دستکش میآورد، بغض میکند و میگوید: ما با هواپیما از کلمبیا آمدهایم. خانوادهام تهدید شدند و با ما با خشونت رفتار کردند.
جانت به زبان انگلیسی، شرایط را برایشان توضیح داد و گفت: «شما را دستگیر میکنند، اما موقت؛ نگران نباشید.» بعد، رو به ما ادامه داد: «همهی آنها وحشتزدهاند و من سعی میکنم برایشان توضیح دهم که اینجا امن است.» او قبل از اینکه آن خانواده کوچک به افسران پلیس کانادا بپیوندند با انگشتانش برایشان قلبی نشان میدهد.
“من رفتن آنها را درک می کنم. ایالات متحده سیستم کارآمدی ندارد و پول زیادی میخواهد. ممکن است در کانادا هم زندگی آسانتر نباشد، اما، حداقل، مقاماتش مهربانتر هستند.”
سوالی که به ذهن ما خطور میکرد، این بود که هدف این زن از این کار چیست؟ توضیحش ساده بود؛ اینکه با این مردم نگران ارتباط دوستانه و کوتاهی برقرار کند. اینکه نشان دهد گاهی یک نوازش ساده، یک کلمه یا یک دست روی شانه میتواند به خانوادههایی که احتمالاً تراژدیهای وحشتناکی را پشت سر گذاشتهاند، قوت قلب بزرگی بدهد.
«ما نمیدانیم آنها قبلاً چه ماجراهایی پشت سر گذاشتهاند. ممکن است قبل از رسیدن به اینجا، حتی، به زندان افتاده باشند. ما، واقعا، نمیدانیم این مردم چگونه به اینجا رسیدهاند و با چه شرایطی؟»
جانت مکفتریج یک داوطلب معمولی نیست. او در سال 2019 به عنوان شهردار شامپلن انتخاب شده بود و در بین مردم منطقه محبوبیت خاصی داست. او با خنده تعریف میکند: «اکثریت مردم این روستا طرفدار محافظهکاران هستند و تعداد کمی دموکرات که دوستان من هستند. اکثریت مردم اینجا به ترامپ رای دادند.»
میپرسیم ساکنان شامپلن چگونه با چنین وضعیتی که سالها ادامه پیدا کرده، کنار میآیند؟ و او پاسخ میدهد: «ما زیاد در مورد این موضوع بحث نمیکنیم. برخی از مردم از این وضعیت ناراضیاند؛ اما چیزی هم نمیگویند. آنها من را دوست دارند و نمیخواهند انتقاد کنند. کاری که من در این روستا انجام میدهم، همان کمک به مردم است و واقعاً آنقدرها هم متفاوت نیست.»
در عرض تنها یک ساعت، حدود بیستنفر از نژادهای مختلف از تاکسیها پیاده شدند.
بازداشت موقت
توماس، یک کرد گریخته از ترکیه. چمدانی ندارد. فقط یک کولهپشتی کوچک و یک جفت کفش در یک کیسه پلاستیکی. او جرات نمیکند به جلو برود، چون دستورالعملهای پلیس کانادا را متوجه نمیشود.
توماس تنها نیست. سه جوان یمنی نیز کنار او هستند که در مقابل پلیس سوارهنظام سلطنتی کانادا (RCMP) که جملات مشابهی را برای آنها تکرار میکنند، سکوت کردهاند.
«فرانسوی صحبت میکنید یا انگلیسی؟»
«عبور از این محل غیرقانونی است و اگر عبور کنید، دستگیر میشوید.»
پلیس، نهتنها، هیچ دستبندی به دست آنها نزد، بلکه مهاجران را بهآرامی به سمت ورودی یک چادر سفید همراهی کرد.
بعد، حتی، یکی از این پلیسهای فدرال تلفن همراه خود را بیرون آورده و با استفاده از اپلیکیشن، صحبتهای خودش را به ترکی ترجمه کرد تا با این جوانان 20 ساله ارتباط برقرار کند.
برخی از این مهاجران میتوانند چندکلمهای انگلیسی صحبت کنند و مثلاً بگویند: «من به قصد مهاجرت آمدهام؛ من میخواهم اعلام پناهندگی کنم؛ من در خطر بودم؛ من عاشق کانادا هستم» و جملات کوتاهی شبیه این که از قبل حفظ کرده و تکرار میکنند.
برخی دیگر از مهاجران، مثل وندی و یوهان از هائیتی، زبان فرانسه میدانند و میتوانند بهتر توضیح دهند: «داشتند من را از آمریکا اخراج میکردند؛ اما من پنجماهه باردارم و در آنجا نمیتوانستم کار کنم یا حتی برای زایمان به بیمارستان بروم. من کانادا را هم نمیشناسم و خانوادهای در آنجا ندارم؛ اما نمیتوانم بیشتر از این صبر کنم و باید بروم.»
وندی مانند بسیاری از افراد دیگری که خود را به جاده روکسام رساندهاند، کانادا را کشوری پذیرا و روشنفکر توصیف میکند. شهرتی که این پناهجویان خستگیناپذیر را به خود جذب کرده تا بتوانند پس از ارسال پرونده پناهجویی، مجوز کار دریافت کنند.
جانت مکفتریج میگوید: «حتی پلیس کانادا هم مهربانتر و مودبتر است. این افراد در کشور جدید به آینده امیدوارتر خواهند شد.»
وندی ادامه داد: «کانادا، مهاجران را دوست دارد. مردم بهتری هم دارد. من فرانسویزبان هستم و فکر میکنم فرصتهای بیشتری برای کار داشته باشم.»
در بین مهاجران چند خانواده هم با فرزنداننشان دیده میشوند. حتی، یک زن سیاهپوست پیر و تنها با سه چمدان در دست که لباسهای زیادی به تن کرده و حرفی هم نمیزند.
هزاران دلار برای رسیدن به روکسام هزینه شده است. در این جاده، در گوشهای دورافتاده از نیویورک، لهجهها، رنگها و داستانها در هم میآمیزند و یک موزاییک چندفرهنگی زودگذر، اما ،دائماً، تجدیدپذیر را تشکیل میدهند.
همه با ترسها، رویاها و دلهرههایشان به اینجا میرسند. برخی ترجیح میدهند ساکت بمانند؛ برخی دیگر بهآسانی با ما گفتگو میکنند و برای این سفر طولانی که منجر به پناهندگیشان در کانادا میشود، یک توجیه سیاسی یا مذهبی زمینهچینی میکنند.
وندی و یوهان با دو هواپیما به ایالات متحده رفته بودند و پس از پرواز بین اورلاندو و واشنگتن، در پلاتزبرگ فرود آمدند. وندی که 30سال دارد، میگوید که خانواده هزینه سفرشان را پرداخت کردهاند و ادامه میدهد: «برای رسیدن به اینجا خیلی تحقیق کردم. در آمریکا نام روکسام زیاد شنیدم.»
او میپرسد: «از اینجا برای رفتن به کانادا باید خیلی پیادهروی کنیم؟»
جانت مکفتریج میگوید: «نه، درست همینجاست.»
او با تعجب و خوشحالی میگوید: «اوه، اوقعاً همینجاست؟ من نمیدانستم.»
برخی دیگر با ون شخصیشان سراسر آمریکا را رانندگی کردهاند. حتی، اوایل صبح دوشنبه، یک تریلی که سه روز قبل فلوریدا را ترک کرده بود، دهها پناهجو را در پلاتزبورگ پیاده کرد.
هزینهها، طبق اطلاعات ما، بسته به راننده و مسیر، از چند صد دلار شروع شده و گاهی تا دوهزار دلار آمریکا میرسد.
این قیمتها در هیچ وبسایت رسمی اعلام نمیشود و اطلاعات به صورت دهان به دهان بین مهاجران، خانوادههای آنها و افراد معتمدی که به آنها کمک میکنند، منتقل میشود.
ژان، ماری و سه فرزند 12، 9 و 4 سالهشان با یک شرکت خصوصی تماس گرفته و درمورد جاده روکسام اطلاعات دریافت کرده بودند. آنها خیلی خستهاند. فرزند خردسالشان، با خرس عروسکی صورتیرنگی که از جانت مکفتریج هدیه گرفته کمی سرگرم است و خمیازه میکشد.
آنها میگویند: «ما اهل ایندیانا هستیم. طی دو روز، 26 ساعت با اتوبوس سفر کردهایم.»
تلفن مادر خانواده زنگ میخورد و میگوید: «خواهرم است که در مونترال زندگی میکند. ما اول به هائیتی، برزیل و سپس ایالات متحده رفتیم. سختیهای زیادی را تحمل کردیم». او آهی میکشد و ادامه میدهد: «رسیدن به کانادا رویای من است.»
عبدل، راننده تاکسی که قبلاً با او صحبت کرده بودیم، حالا، دوباره، برگشته است و اعتراف میکند که عاشق جاستین ترودو شده و از سفر هیجانانگیزش به کانادا و مونترال در سال 1988 برایمان تعریف میکند.
آنها با جانت در مورد وضعیت کردها و مشکلات خاورمیانه گفتگو میکنند.
راننده دیگری هم توضیح میدهد که دو روز قبل از یک زن درماندهی یمنی کرایه نگرفته است.
تاکسیها، نقش اصلی را در پشت صحنه جاده روکسام بازی میکنند.
فقط رانندگان مجوزدار تاکسی میتوانند برای پیادهکردن مهاجران تا انتهای مسیر بروند. هر اتوبوس یا وسیله نقلیه شخصی که آنجا توقف کند، رانندهاش قاچاقچی محسوب میشود و شخص یا شرکتی که این سفر را ترتیب داده، ممکن است توسط مقامات مرزی کانادا یا ایالات متحده دستگیر شود.
مردی که پلاک تاکسی روی خودروی خود نداشت، موقع پیادهکردن یک خانواده پنج نفره، دوربین ما را دید و تهدیدمان کرد.
ترمینال اتوبوس گریهاوند که بین یک پمپبنزین و یک دوناتفروشی در منطقه صنعتی پلاتزبرگ و در کنار یک متل مخروبه، قرار گرفته،به کانون این صنعت پر رونق تبدیل شده است.
بهنظر میرسد هیچ عاملی نمیتواند باعث بیرونقی جاده روکسام شود؛ حتی، همهگیری کرونا، محدودیت و خطرات مرزی. جذابیت این بازار پرسود برای شرکتهای تاکسیرانی که حالا دیگر در این مسیر تخصص و تبحر پیدا کردهاند، هم، رنگ نمیبازد.
عصر روز دوشنبه بود و پلاتزبورگ، تقریباً، در تاریکی فرو رفته بود. در آنطرف مرز، چاد با یک ژاکت زرد نئونی بر تن و پوستری کاغذی در دست، سعی میکرد مسافرانی را که در صندلیهای اتوبوس کانتیکلینتون نشستهاند، متقاعد کند تا بهجای اتوبوس از تاکسی استفاده کنند. اما، اتوبوس به سمت مونترال حرکت کرد و این راننده تاکسی 31 ساله، دست خالی برگشت.
او و چند راننده دیگر، قبل از طلوع آفتاب و برای رسیدن اولین اتوبوس به اینجا برمیگردند.
چاد میگوید که دلش به حال این مسافران میسوزد و همیشه بطریهای آب و نوشابه را در ماشینش نگه میدارد تا به مهاجران بدهد. او تعریف میکند که پدرش حتی در اوج همهگیری، دو ماه یک خانواده مهاجر را در خانهاش اسکان داده بود.
او درحالیکه داخل ماشینش مینشیند، میگوید که این وضعیت، عجیب و ظالمانه است و اینکه که برخی از همکارانش از بدبختی مردم سوءاستفاده میکنند. او ادامه میدهد: «گاهی اوقات بین رانندگان درگیری پیش میآید. من رانندهای را دیدم که برای یک مسیر 40 دقیقهای 700 دلار کرایه گرفت.»
جانت نیز داستانهایی برای گفتن داشت: «در طول سفر، برخی رانندگان از مسافران خود پول بیشتری طلب کرده و به آنها میگویند اگر پول بیشتری ندهید، شما را کنار جاده رها میکنیم یا به مرز دیگری که عبور از آن آزاد نیست، میبریم. مردم هم مجبور میشوند پول بیشتری بپردازند.
چاد، کارت ویزیت خود را به ما میدهد. نام شرکت او هم بهیادماندنی است: «تاکسی جاده روکسام».
رانندگان دیگر هم تابلوهای مشابهی روی تاکسیهای خود دارند؛ مثل: «خدمات شاتل کریس در مرز کانادا». همین شرکت یک اتوبوس مدرسه نیز دارد که آن را برای اسکان مهاجران تغییر کاربری داده و مقابل «دانکین دوناتز» پارک کرده است. روی شیشهها و سپر اتوبوس که از قبل از طلوع آفتاب برای انتقال مهاجران به شامپلین آماده است، نوشته شده: «مرز رکسام»
راننده شرکت خدمات شاتل کریس اجازه نمیدهد از او عکس بگیریم و مخالفت خود را چندینبار تکرار میکند. بعد، راننده دیگری یک حکم دادگاه را به ما نشان میدهد که طی آن مالک این شرکت، کریستوفر کرونینگ شیلد، بهعلت مطالبه مبالغ زیاذ از پناهجویان محکوم شده بود؛ زیرا برای یک سفر کوتاه نیمساعته از پلاتزبورگ به جاده روکسام تا 300 دلار از هر خانواده دریافت کرده بود.
مهاجران وحشتزدهاند و صاحبان شرکتهای تاکسیرانی از این موقعیت برای پرکردن جیب خود استفاده میکنند.
ولی اکنون، طبق حکمی که دادستان کل ایالت نیویورک، لیتیا جیمز، در ماه مه 2019 صادر کرد، رانندگان تاکسی صرفنظر از تعداد مسافران، نباید بیش از 92.50 دلار برای این مسیر دریافت کنند.
ساعت 6 صبح روز سهشنبه است. چراغهای روبهرو، جاده روکسام را روشن کرده و چند ستاره در تاریکی چشمک میزند.
چند تاکسی یکی پس از دیگری مقابل افسران کانادایی که با چراغ قوه از ساختمان بیرون میآیند، توقف میکنند.
گروه جدیدی متشکل از 20 مهاجر که در آنها خانواده، زوج، افراد مجرد، چند نوزاد و کودک و نوجوان هم دیده میشوند، چمدان در دست، در انتظار رسیدن به کانادا هستند.
واکسیناسیون کووید در گذرگاه روکسام اجباری نیست.
سخنگوی آژانس خدمات مرزی کانادا گفت: «افراد واکسینهنشده در صورت درخواست پناهندگی مجاز به ورود به کانادا هستند. اما، باید بهمدت 14 روز پس از ورود خود را قرنطینه کنند.
درواقع، در ایالات متحده، تصمیمگیری درمورد لزوم تزریق واکسن پیش از حرکت به سمت جاده روکسام یا پلاتزبورگ به شرکتهای حملونقل سپرده شده است. کارت واکسیناسیون برای سوارشدن به هواپیماها لازم است، اما برای مثال، برای سرویس اتوبوس گریهاوند اینطور نیست.
به محض اینکه پناهجویان از طریق جاده روکسام به کانادا میآیند، تحت حمایت پلیسRCMP قرار میگیرند که آنها را تا یک گذرگاه مرزی دیگر همراهی میکند و از آنها اثر انگشت و عکس میگیرد.
عبدل هنوز آنجاست، او به زبان عربی با سودانیها صحبت میکند. چاد هم همینطور. او میگوید که چند ساعتی خوابیده و بعد یک زوج فیلیپینی را آورده است.
مادری که کالسکه در دست دارد، روبه ما میگوید: « ما برای امنیتمان به اینجا آمدهایم.»
کمکم، خورشید از گوشه شرقی جاده روکسام طلوع میکند و آرامش به گذرگاه برمیگردد، البته،بهطور موقت.
خیلی زود، اتوبوسها به پلاتسبورگ میرسند. تاکسیها نیز همینطور.
اما این وضعیت تا کی ادامه پیدا میکند؟ هیچکس نمیداند و کسی نمیتواند خوشبین باشد.
جانت آهی میکشد و میگوید: «امیدوارم روزی برسد که دیگر کسی مجبور به ترک آمریکا نباشند. ما اینجا چیزهای زیبایی داریم. هر روز به این فکر میکنم که دیگر چه کاری میتوانم انجام دهم؛ اما وضعیت پیچیدهتر از این حرفهاست و من کنترلی روی آن ندارم. این را هم میدانم که اوضاع در کانادا برای همه خوب پیش نخواهد رفت.
ما به سیستمی نیاز داریم که مهاجران را بپذیرد. هر کس حق دارد از زندگی خوب، تحصیل، شغل و خوشبختی برخوردار باشد. این رویای من است.
در واکنش به گزارش ما، جاستین ترودو، در مصاحبهای با رادیو-کانادا، اعتراف کرد که این وضعیت در جاده روکسام نمیتواند برای همیشه ادامه پیدا کند. نخستوزیر لیبرال کانادا امیدوار است در سال 2022 یک بازنگری در توافقنامه کشور ثالث امن صورت گیرد و تأیید میکند: «ما و ایالات متحده بر روی حل مسئله گذرگاههای غیرقانونی کار میکنیم. اما، تا آنزمان، کانادا همچنان کشوری باز برای مهاجران باقی خواهد ماند.»