فیلم معجون زیبایی از رنگهاست، مثل پالت رنگ نقاشان.
من میخواستم زیبایی و رنگارنگی زندگی نوجوانان و بلوغ، حتی هنگامیکه آنها ناراحت هستند را به تصویر بکشم. پالت رنگ را از نقاشان سبک امپرسیونیست الهام گرفتم که من خیلی تحسینشان میکنم مخصوصا دگاس را. من میدانستم که رنگ قرمز باید در فیلم مهم باشد چون اشتیاق را نشان میدهد، آرزو به داشتن چیزی که به عنوان نوجوان الان نمیتوانی آن را داشته باشی مثل رابطه جنسی، تشکیل خانواده خودت و پیدا کردن جایگاهت در جامعه. در طول فیلم قرمز دائماً افزایش مییابد و همزمان با آن عصبانیت هم اوج میگیرد تا جاییکه گفتگو متوقف میشود و همه چیز به هم میریزد.
در فیلم برداشتهای طولانی مدت زیادی داری.
فیلم از نگاه یک بیننده سومشخصی بیان میشود که رازهای یک خانواده را بیان میکند. من میخواستم این داستان را از لابلای تصاویر بازگو کنم. راستش الان که به عقب نگاه میکنم بارها از خودم میپرسم چرا این کار را کردم اما وقتی داری اولین فیلمت را همراه یک تیم فنی حرفهای میسازی، دلت نمیخواهد آنها فکر کنند که تو تازه کار هستی و برای کوچکترین جزئیات قبل از رفتن روی صحنه فکر میکنی و بنابراین میشود شات بلند گرفت. اما مهمترین دلیل این نوع تصویربرداری این بود که من پول کافی برای تهیه فیلم نداشتم و باید در کمتر از ۲۰ روز کار فیلمبرداری را تمام میکردم.
فرایند فیلمبرداری کوتاه بود اما گویا زمان تمرین و کار با هنرپیشهها طولانی بوده است.
من مخصوصاً با ماهرو که نقش آوا را برعهده داشت خیلی تمرین کردم چون او هنرپیشه حرفهای نیست. ما متن را با هم میخواندیم و آنالیز میکردیم. من تلاش نمیکردم او را به زور وادار به نقشآفرینی در دنیای ذهنی خودم کنم بلکه او را هدایت میکردم تا مفهوم دیالوگها را با ذهنیت خودش متوجه شود و پشتپرده هر جمله را درک کند. تمرین ما ۴۵ روز طول کشید.
میدانم که کسب اجازه فیلمبرداری در ایران کار سختی است.
فرآیند کسب مجوز خیلی وقت طولانی بود. پیدا کردن تهیهکننده کار مشکلی بود و من مجبور شدم چند یفر به ایران بروم و بازگردم تا با فضای آنجا بیشتر مانوس شوم چون ۶ سال مداوم و بدون سفر در کانادا زندگی کرده بودم. به خاطر سوژه فیلم من با خودم فکر کردم شاید بهتر باشد مجوز بگیرم و خب آنها متن فیلمنامه را دوست نداشتند و من مجبور شدم چندجایی را تغییر دهم تا بتوانم مجوز بگیرم.
دخترهای نوجوان در هرجای دنیا که باشند با جامعه خود دچار تضاد میشوند.
دقیقا،به همین خاطر بازگو کردن این داستان جالب است چون تماشاگر باید با اثر هنری ارتباط برقرار کند تا هنر شکل گیرد. خوشحالم که روش من در بازگو کردن این داستان باعث ارتباط بیشتر ما و فهمیدن بقیه دختران در سراسر دنیا شده است. اینطوری میفهمیم که ما همه به هم وابستهایم و تفاوتی نداریم.
چیزی که توجه من را در فیلم به خود جلب کرد این بود که مدیر مدرسه همیشه دستکش سفید دستش بود. داستان این دستکشها چیست؟
… من به خاطر دارم که ناظم خود من در مدرسه همیشه دستکش دستش میکرد تا اینکه یک روز ما فهمیدیم او ناخنهایش را لاک میزند و در آن زمان لاک زدن ناخن برای دختران و اولیای مدرسه ممنوع بود. اینجا هم قصدم بد معرفی کردن این کاراکتر نبود فقط همین حس پنهانکاری را میخواستم نشان دهم.
فیلم را با صحنهای که آوا مستقیماً به تماشاگران چشمدوخته تمام کردهای. چرا؟
ما فیلم را با یک نوجوان آغاز کردیم که در مراحل نخستین بلوغ قرار داشت و با یک آدم بالغ تمامش کردیم. در این دوره اتفاقاتی برای نوجوان تازه بالغ شده ما افتاد که در انتها با نگاه کردن به تماشاچیها، آنها را روبروی یک آینه قرار میدهد و میپرسد «تو با من چه کردی؟»
صدف فروغی
متولد تابستان ۱۹۷۶، شهر تهران و فارغالتحصیل فیلمسازی از فرانسه است که اکنون در مونترال زندگی میکند. نخستین فیلمش را سال ۲۰۰۴ ساخت و از آن زمان تاکنون ۱۲ فیلم کوتاه و بلند دیگر ساخته است. فیلم کوتاه «مونث، مذکر» او که سال ۲۰۰۷ ساخته شد، بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
صدف فروغی حدود ۶ سال است که ساکن مونترال شده و پایتخت فرهنگی آمریکای شمالی را سکوی پرتاب خود به دنیای جهانی هنر کرده است.
اطلاعات بیشتر درباره صدف فروغی
«آوا»
موضوعی ساده اما فراگیر، درامی درگیرکننده، همکاری جهانی و محصولی غافلگیرکننده. شاید به همین دلیل است که «آوا» در کانادا، کشوری که صدف فروغی، کارگردان فیلم در آن ساکن است سروصدای فراوانی برپا کرده است.
سپتامبر سال ۲۰۱۷ وقتی اکران شد بلافاصله توانست توجه داوران بخش دیسکاوری چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم تورونتو را به خود جلب کند و نه تنها جایزه ویژه فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم (FIPRESCI) را از آن خود کند بلکه کاندیدای بهترین «فیلم نخست» کانادا را نیز شد. اما این تازه شروع سفر «آوا» در کانادا بود.
دسامبر سال گذشته جشنواره بینالمللی فیلم تورونتو «آوا» را به عنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۱۷ انتخاب کرد. فیلم هشت جایزه از ششمین دوره هنرهای تصویری کانادا (Canadian Screen Awards) دریافت و کاندیدای ۶ جایزه دیگر این جشنواره شد.
در این فیلم تحسین شده ماهرو جباری در نقش «آوا»، وحید آقاپور، پرنیان اختری، سارا علیمرادی، مونا قیاسی، هومن هورسان، بهار نوحیان، لیلی رشیدی و شایسته سجادی ایفای نقش کردهاند.
آنونس این فیلم را در یوتیوب ببینید.