هیچ مناظره واقعی وجود ندارد. زمین در حال گرم شدن است و انسان در این گرمایش نقش اصلی را دارد. این نظر قطعی علم است. آنچه به نام مناظره و اختلاف نظر میشنوید، دیدگاه علم نیست بلکه بحثهای سیاسی و اجتماعی است.
سالها است که علم این روند را تشخیص داده و نسبت به عوارض آن هشدار داده است. سیاستمدارانی که هیچ تخصصی در حوزه محیط زیست نداشتهاند و مهمترین انگیزهاشان کسب آرای انتخابات بعدی بود و همچنین صاحبان صنایعی که هیچ چشماندازی به آینده مگر بر اساس سود خالص سررسیدهای مالی فصلی خود نداشتند، این موضوع را انکار کردند. آن را به شکل موضوعی غیر جدی یا غیر قطعی برای مردم تصویر کردند.
سیاستمداران برای کاهش نگرانی مردم واژه تغییرات اقلیم را به جای گرمایش زمین رایج کردند. صنایع وابسته به سوختهای فسیلی و آلاینده، تحقیقاتی جعلی را برای نشان دادن عدم واقعیت این موضوع حمایت کردند و گروههایی – برخی با نیت خیر و برخی تحت تاثیر سازمانهای افکارسنجی وابسته به شرکتهای تجاری و دولتی – تصویری احساسی و سانتیمانتال از مبارزه با گرمایش زمین ارائه کردند و به جای پرسشگری سرسختانه از دولتها و شرکتها و صنایع بزرگ، سعی کردند دل به مواردی مانند تغییر رفتار شهروندی بسنده و تنها آن را تبلیغ کنند.
حالا دیگر زمان انکار آنها نیز به پایان رسیده است و اگرچه در برداشتن گامهای مهم، پرهزینه و ضروری و حیاتی برای نجات بخشی از آینده تغییر یافته به واسطه گرمایش زمین هنوز تعللی باور نکردنی صورت میگیرد، اما حداقل تعداد اندک کشورهایی باقی ماندهاند که هنوز میتوانند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند از ضروری نبودن اقدام برای مقابله با این روند صحبت کنند.
همین هفته پیش اجلاس جهانی تغییرات اقلیمی در گلاسکو در حالی به پایان رسید که مصوبات آن که برای بسیاری از کشورها تعهدآور هم نیست، به هیچ وجه با نسبت روند افزایش دمای زمین که دانشمندان هشدار میدهند همخوانی ندارد.
این حقیقتی تلخ است. ما زمان برای مقابله و خنثی کردن گرمایش زمین در میان مدت را از دست دادهایم. امروز کاری که میتوانیم بکنیم تنها مهار دامنه فجایعی است که بروز آنها از همین الان آغاز شده است.
برخی از ناظران داستان مواجه شدن توده مردم با مساله گرمایش زمین را به داستان معروف پختن قورباغه زنده تشبیه میکنند. میگویند اگر قورباغهای را درون ظرف آبی با دمای معمولی گذاشته و سپس کمکم شروع به گرم کردن دمای آب کنید، قورباغه بدون آنکه متوجه این تغییر تدریجی شود در آن آب باقی میماند و بدون اینکه واکنشی نشان دهد پخته میشود.
وضعیت ما اما این چنین نیست. ما اگرچه در مقام واکنش نشان دادن و درخواست عمل کردن از آنها که توان تغییر دارند مانند آن قورباغه عمل کردهایم، اما از هم اکنون و پیش از آنکه به مرحله نهایی پخته شدن برسیم رنجها و مصیبتهای گرمایش زمین را درک میکنیم.
در گوشه و کنار دنیا هر دم به رخی این فاجعه در میآید. جایی به شکل فصل پرباران در زمانی که قرار بود هوا خشک باشد، گاهی به شکل خشکسالی و خشک شدن منابع آبی، گاهی به شکل آتشسوزیهای غیر قابل مهار و گاه چون سیلابی ویرانگر.
در این بین منکران هدفمند، از این واقعیت سو استفاده میکنند که اقلیم ساختار و سیستمی پیچیده است. اینکه یک رویداد خاص در اثر عوامل مختلفی شکل میگیرد و نمیتوانید یک رویداد را تنها به یک عامل مرتبط کنید. آنها می گویند ببینید علم هم نمیتواند با قطعیت بگوید فلان سیل و فلان آتشسوزی به دلیل تغییرات اقلیم بوده است. دروغ میگویند. علم میگوید به دلیل گرمایش زمین شرایط رخ دادن سیلابها، آتشسوزیها، خشکسالیها، توفانها و هاریکنها به گونهای شده است که میتوانند با تواتر بیشتر در مکان و زمانهایی که پیشتر رخ نداده بودند اتفاق بیفتند.
در غیاب این عامل، بسیاری از این رویدادهای عظیم زیستمحیطی امکان رخ دادن را نداشتند.
در همین سالی که رو به اتمام میرود استان بریتیش کلمبیا سه بار در وضعیت فوق العاده ناشی از بحرانهای طبیعی قرار گرفته است.
وقتی جاستین ترودو هفته گذشته با تعریف کردن داستان شهری که در اثر آتشسوزی یک شبه سوخت و از بین رفت توجه حاضران در اجلاس گلاسکو را به بحران گرمایش جلب میکرد، احتملا نمیدانست که در برگشت از این سفر، استان غربی کشورش با سیلی بیسابقه مواجه خواهد شد. سیلی که با تلفات قابل توجهش، مسیرهای ارتباطیاش با بیرون قطع شده است و بر زندگی بسیاری از مردم استان و خارج از آن تاثیر گذاشته است.
موقعیت جغرافیایی کانادا این کشور را در رده کشورهایی قرار داده است که زودتر و آشکارتر شاهد نتایج گرمایش زمین هستند. اما فاجعه اصلی در کانادا نیست که رخ میدهد.
کانادا کشوری توسعه یافته است و با وجود همه نقصهایی که دارد زیرساختها، سازمانها و برنامههای مشخصی برای مواجهه با بحران دارد. از همه مهمتر بودجه و حمایت بین المللی کافی برای کمک به مردمش را در اختیار دارد.
وضعیت در کشورهای دیگر این گونه نیست. کشورهای کمتر توسعه یافته وقتی با یکی از این بروزهای شدید اقلیمی مواجه میشوند تا نسلها باید هزینه آن را بپردازند.
همه ما در این بین مسئولیم اما مهم این است که سهم خود و دیگران را به درستی تشخیص دهیم و وارد بازی خطرناکی نشویم که حیات خودمان را به خطر میاندازد.
اگرچه تغییرات جزیی در سبک زندگی کار بسیار پسندیده و خوبی است، یادمان باشد مسئولیت اصلی این بحران و کلید راه حل آن در دستان دولتها، ابر شرکتها و صنایع بزرگ از جمله صنعت کشاورزی و دامداری و همچنین توسعه حوزه انرژی است.
اگر شما فرزندی دارید یا قصد فرزند دار شدن را دارید و در کشوری مانند کانادا زندگی میکنید باید صدای خود را بلند کنید و از هر مقامی که در هر انتخاباتی شرکت میکند تعهد بگیرید گرمایش زمین و مقابله با آن دغدغه هر روز او باشد.
من و شما میتوانیم درباره میزان مالیات، ساختار پلیس یا هر موضوع دیگری با هم اختلاف نظر داشته باشیم اما این اختلاف نظر تنها به شرطی قابل دوام است که جایی برای زندگی داشته باشیم.
مراقب باشیم وقتی موجی علیه یک فعال محیط زیستی بلند میشود و سعی میکند حرف او را به واسطه ظاهرش، بیماریاش، طرز حرف زدنش، کشورش یا رنگ پوستش نادیده گرفته و به مسخره کردن او بپردازد، به جای تن دادن به بازی ارزان این چنینی به حرفها گوش کنیم.
گرمایش زمین مساله یک سیاره و حیات روی آن است. اگرچه در اثر این بحران همگی به یک اندازه آسیب نمیبینند اما هیچ کس در امان نیست.