این روزها فضای مجازی به پاتوق گروههای مختلف مردمی تبدیل شده که یا برای کسب اخبار و اطلاعات یا برای سرگمی و تفنن در این پاتوقهای مجازی وقت میگذرانند. وقتگذرانی در این پاتوقهای مجازی مانند نمونههای مشابه واقعی آن، فرصت را برای دورهگردان، فروشندگان، هنرمندان و از سویی دیگر برای شیادان، متکدیان و متقلبان فراهم آورده تا از این گردهماییها برای رسیدن به مقاصد خود استفاده یا سواستفاده کنند.
فضاهای مجازی در کامیونیتی کوچک ما در شهرهای مختلف کانادا نیز از این موضوع در امان نیست. شغل من به عنوان یک خبرنگار ایجاب میکند که در فضای مجازی کامیونیتی حضور داشته باشم تا بتوانم در حد توانم از اخبار و اطلاعاتی که بین مردم جابجا میشود مطلع گردم. این موضوع باعث شده تا اخیرا متوجه اوجگیری یک سبک جدید تبلیغاتی باشم که من آن را سبک تبلیغات «کوکو»یی نامیدهام.
لابد میپرسید تبلیغات «کوکو»یی دیگر چه هست؟
«کوکو» اسم یک دسته از پرندگان است با ظاهر و رفتار و اندازههای مختلف که در اکثر نقاط جهان دیده میشود. این پرندگان همگی در یک چیز اشتراک دارند. آنها تخم خود را در لانهی پرندگان دیگر میگذارند و وظیفهی بزرگ کردن جوجههایشان را به دیگران تحمیل میکنند. موضوع تا همینجای کار هم اخلاقی به نظر نمیرسد اما اگر بدانید که جوجهی این پرنده چه کار میکند، به عمل مادرش راضی میشوید.
جوجهی «کوکو» زودتر از بقیهی جوجهها که فرزندان واقعی آن آشیانه هستند، از تخم بیرون میآید و در اولین اقدام بقیهی تخمها را از آشیانه به بیرون پرت میکند تا بتواند تمام غذایی که توسط پدر و مادر ناتنیاش به لانه آورده میشود را تنهایی بخورد. به همین دلیل به این روش تخمگذاری کوکوها، روش تخمگذاری «انگلی» میگویند.
اما چه ربطی میان رفتار ناخوشایند این پرنده با تبلیغات در فضاهای مجازی وجود دارد؟
مدتی است که تعدادی از اکانتهای کاربری که عمدتا هم فاقد تصویر هستند و با اسامی مختصر یا اسم کوچک مشخص شدهاند، در فضاهای مجازی ایرانیان اقدام به بازی عجیبی کردهاند.
ماجرا اینگونه شروع میشود که «اکانت شماره یک» وارد یک گروه مجازی میشود و پرسشی را طرح میکند که مثلا بهترین دندانپزشک ایرانی در این شهر کیست؟ تا اینجای کار هیچ ایرادی ندارد و تعداد زیادی از اعضای آن فضای مجازی که کمک به دیگران در وجودشان نهادینه است، دست به کار میشوند و هر کدام از منظر خود یک دندانپزشک را معرفی میکنند. اما این فقط شروع ماجرا و گذاشتن تخم در آشیانهای بوده که توسط مدیر آن گروه مجازی با دقت و وسواس ایجاد و نگهداری شده است.
حالا نوبت «اکانت شماره دو» است که وارد شود و به جای معرفی یک دندانپزشک خوب که تجربهای با او داشته، ناگهان چند دندانپزشک دیگر را تخریب کند و از کیسهی خود نام یک دندانپزشک خاص را بیرون بکشد. پس از او «اکانت شماره سه» وارد میشود و در تایید «اکانت شماره دو» از تجریه عالی و بینقض خود درباره همان دندانپزشک مینویسد. سپس نوبت اکانتهای شماره چهار و پنج و شش و … است تا هر کدام ضمن تخریب بقیه دندانپزشکها، همان دندانپزشک مورد نظر را معرفی کنند. در نهایت هم همان «اکانت شماره یک» دوباره وارد صحنه میشود و ضمن تایید حرفهای بقیهی «هم اکانتیها»ی خود، تعریف میکند که اتفاقا همهی دوستانش هم همین دندانپزشک را به او معرفی کرده بودند و … کار تمام است.
من به شخصه آنقدر با این روش تبلیغاتی مشکلی نداشتم اگر این اکانتها (دقت کنید که از کلمهی اشخاص استفاده نمیکنم) فقط صاحب یک کسبوکار را معرفی و تبلیغ میکردند. آنوقت این وظیفهی مدیران گروهها در فضاهای مجازی بود تا این موضوع را تعدیل کنند. اما تخریب رقبای یک نفر برای تبلیغ یک کسبوکار، قطعا کار خطایی است که همه ما باید جلوی آن بایستیم.
اما این روش آنقدر زیرپوستی طراحی شده که به راحتی با کامنتهای اعضای واقعی گروه و طرح پرسشهای آنها اشتباه گرفته میشود. به این ترتیب، مدیران گروههای مجازی بر سر یک دوراهی بزرگ قرار میگیرند که اگر آن را فاش فریاد بزنند، صداقت و اعتماد از میان میرود و اگر در مقابل آن سکوت کنند، این «کوکو»ها به تدریج آشیانهی آنها را اشغال خواهند کرد.
نقش ما چیست؟
قبل از اینکه به نقش خودمان در مقابله با این اشغالگران آرام و باحوصله اشاره کنیم باید شرایط دو قربانی واقعی این تهاجم حسابشده را بررسی کنیم:
مدیران گروههای مجازی در کامیونیتی ایرانیان در شهرهای مختلف کانادا، نقشی بزرگ و در خور تقدیر در قوی و مطلع کردن افراد کامیونیتی بازی میکنند. کنترل یک فضای مجازی با هزاران عضوی که سلایق و عقاید مختلف دارند، کار سادهای نیست. چهارچوب دادن به این همه آدم، همت بالا و زمان زیادی میطلبد که بیشتر مدیران در گروههای مجازی به شکل داوطلبانه و به نیت کمک به دیگران و مخصوصا تازهمهاجران، به آن مشغولند. اما به دوش گرفتن این مسئولیت، بار مراقبت از بقیهی افراد جامعه را بر دوش آنها میاندازد. مسئولیتی که وقتی یک «کوکو» با این ظرافت، تخم «تخریب» خود را در «آشیانه»ی آنها میگذارد، کار مدیران گروههای مجازی برای پاکسازی گروه را سخت و گاهی غیرممکن میکند. چگونه میتوان یک حملهی تبلیغاتی از آن نوعی که مثال زدیم را از پرسش صادقانهی یک شهروند و پاسخهای خیرخواهانهی دیگر اعضای کامیونیتی تشخیص داد؟
از آن سو، صاحبان کسبوکارهای کامیونیتی نیز نقطهی قوت جامعهی کوچک ما محسوب میشوند. وجود یک پزشک، نانوا، وکیل، بقال، نویسنده، لولهکش، عکاس، آرایشگر، کارمند بانک و تعمیرکار خودرویی که به زبان مادری ما حرف بزند، در توسعه و قدرتمند شدن کامیونیتی نقشی حیاتی بازی میکند. این افراد گرچه بنابر حرفهی تخصصی خود موظف به ارائهی خدمات خوب به مشتریانشان هستند اما هیچکدام در صورت ضعف در خدمترسانی، شایستهی تخریب نیستند. سیستم بازار آزاد به شکل اتوماتیک و با افزایش توصیههای مثبت دربارهی دیگر رقبا، آنهایی که ضعیف هستند را به گوشهای خواهد کشاند تا مجبور شوند یا رفتار و خدمات خود را اصلاح کنند یا از بازار بیرون بروند.
ما در کامیونیتی، مصرفکنندهی خدمات هر دو گروه مدیران رسانههای اجتماعی و صاحبان کسبوکار هستیم. این افراد، اعضای خط حملهی تیم فوتبال ما هستند و باید مراقبشان باشیم و در فرصتهای درست، توپ را به آنها پاس بدهیم. نمیتوان جلوی «کوکو»ها را گرفت تا در آشیانهی کسی «تخم تخریب» نگذارند، اما میتوان با ندیدن و نخواندن نظرات آنها، به این جوجههای ناخوانده، غذا نداد تا بزرگ نشوند و روزی ما را از آشیانهی خودمان بیرون نیندازند.
«مداد» به دنبال شناسایی «کوکو»ها و گفتگو با آنها است. اگر اطلاعاتی از این افراد دارید، لطفا به شکل خصوصی با ما در میان بگذارید: info@medad.ca