وقتی به شو روم جاگوار میرسم، منشی شیکپوش جاگوار با خوشرویی از من استقبال میکند، یکی از دوستانم که مدیر اینجاست هنوز نیامده یا شاید هم من طبق عادت زود رسیدهام. با یک اسپرسو در فنجان چینی سفیدرنگی در دست، مبهوت جاگوارها و رنجرورهای چیده شده در کنار هم در سالن نمایشگاه میشوم درحالیکه موسیقی کلاسیک در فضای شو روم پخش ووحس خوبی به من میدهد و کمکم احساس میکنم نور خورشید روی بدنه زیبای این غولهای وحشی آهنی همراه با آهنگ به رقص در میآید.
شانس آوردم که دستی از پشت روی شانهام میخورد و من را از دنیای خودم بیرون میآورد وگرنه حتماً یکی از جاگوارها شروع میکرد به حرف زدن با من. پدرام دوستم و مدیر نمایشگاه جاگوار کنارم ایستاده و مثل همیشه با خنده و شوخی احوالپرسی میکنیم.
من کنار یک جاگوار F-Type ایستادهام که پدرام به شوخی میگوید: «نه داداش، تو با پاشنهکش هم توی این ماشین جا نمیشی». این را راست میگوید، با خنده و در حالی که به یک لندروور دیسکاوری خوشگل در آن کنار اشاره میکنم جواب میدهم اگر میخواهد هدیهای بدهد به همان «دیسکاوری» راضی هستم و نگاهی به برچسب قیمت ۶۳ هزار دلاری مدل پایهاش میاندازم.
این تست توسط آزمایشگر مورد تایید و در شرایط کنترل شده، انجام شده است. رانندگی در شرایط حدی، برای دارندگان گواهینامههای معمولی به هیچ وجه توصیه نمیشود.
جاگوار XE
دو ماشین امروز بیصبرانه انتظار من را میکشند تا توانمندیهایشان را تست کنم که هر دو از خانواده جاگوار مدل XE هستند. واقعیت این است که جاگوار با مدل XE خود وارد رقابت با مرسدس و BMW شده. XE میتواند برای مدلهای سری ۳ BMW و کلاس سری C مرسدس بنز رقیب خوبی باشد.
اولین XE که امروز تستش خواهم کرد با موتور ۲۵۰ اسبی و گیربکس ۸ دنده آلمانی ZF عرضه شده است. تقریبا مثل دستور پخت چلوکباب کوبیده با زعفران و گوجه میماند. همه ماشینسازهای لوکس چنین موتور و گیربکسی را با چهار تا آپشن مثل صندلی چرمی، دوربین دید عقب، صفحه بزرگ دیجیتالی، رینگهای ۱۸ اینچی که مثل همان مخلفات دور بشقاب کوبیده هستند، مخلوط میکنند و یک خودروی لوکس خوب تحویل شما میدهند. حالا به این مجموعه لوگوی جاگوار را هم اضافه کن تا بشود یک تکه خوب برشته شده تهدیگ کنار کباب کوبیده. میشود حسابی حالش را برد!
اول، دستهدنده!
من نمیدانم بعضی از این ماشینسازها چه پدرکشتگی با دستهدنده دارند که دائم تلاش میکنند به یک شکلی نسلش را منقرض کنند. جاگوار هم از همان روزی که آن دستهدنده خوشگل قدیمی را تبدیل کرده به یک استوانه کم ارتفاع مثل قوطی ماهی تون و یک موتور هم بسته زیرش تا بالا بیاید، حسابی من را از خودش رنجانده است. خب مگر آن دستهدندههای دهه ۷۰ که آنقدر زیبا بودند، چه ایرادی داشتند؟بگذریم…
آغاز تست
صدای موتور ۲ لیتری را با فشار دکمه استارت در میآورم، موتور سرد است ولی من نگران نیستم چون با ۴ هزار دور موتور در دقیقه، خیلی زود گرم خواهد شد. از همان پارکینگ مد رانندگی را میگذارم روی اسپورت و عوض کردن دنده هم با پدال شیفت. هرچند که ۶ ثانیه برای شتاب گرفتن زمان زیادی نیست، ولی به نظر من کند میآید. فرمان دقیق و بدون عیب است، چسبندگی به زمین خوب است ولی صندلیها زیاد خوب نگهتان نمیدارند. صفحه دیجیتالی جلوی من چیزی مشابه نمونه خود در آئودی است با این تفاوت که من با مدل ائودی بیشتر حال کردم. صدای موتور معمولی است، ترمزها بدون مکث و سریع عمل میکنند، من به خودم جرآت میدم که با سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت پیچ تندی را دور بزنم و کماکان چرخ عقب را در آیینه بغل نبینم!
در مسیر مستقیم آرام و بیصداست و خیلی خوب صدای بیرون حذف میشود.
جاگوار یعنی این یکی
اما این خودرو خیلی متین و باشخصیت است و من همه حواسم به XE دومی است با موتور ۳۸۰ اسب بخاری F-Type . به همین خاطر کمی که دور میزنم تست را انجام شده تلقی میکنم و زود خودم را به پارکینگ میرسانم جاییکه یک جاگوار XE S با رنگ سیاه متالیک و رینگهای ۱۹ اینچی با کالیپرهای قرمز منتظر من است. این دیگر اصلا چلوکباب کوبیده نیست، این یک سلطانی مخصوص سفارشی با روغن حیوانی از نوع جاگوار است!!
صندلی های اسپورت چنان لبه دارند که انگار میخواهند کلیههایم را له کنند، موتور با چنان غرش بلندی روشن میشود که فکر میکنی الان پیستونها از داخل کاپوت میزنند بیرون! هرچه آن یکی آروم بود، این یکی اصلا اعصاب ندارد، آرام از پارکینگ بیرون میآیم. با این غول خفتهای که زیر پدال گازم احساس میکنم میترسم همینجا بکوبمش به چهارتا جاگوار دیگر! تراکشن کنترل خاموش، اسپورت مد روشن و حالا همه چیز در داخل کابین قرمز میشود به این نشانه که اژدها بیدار شده.
صدای غرش موتور و رنگ قرمز فشار خونم را بالا میبرد و آدرنالین فراوانی در خونم تزریق میشود، احساس جنگجو بودن به سراغم میاید و ناگهان چنان پایم را روی پدال گاز میکوبم که اگر عقربه دور موتور آنالوگ بود، حتما کنده میشد، بعد از اینکه دور موتور به ۵ هزار میرسد صدای موتور همهی چیزی است که حس میکنی و فرمان تنها امیدت که پوزه این حیوان وحشی را از لای بقیه ماشینها به چپ و راست هدایت کنی.
من را به یاد خیز اولیه چیتا میاندازد، اینجاست که دیگر همه چیز اهمیتش را برایم از دست میدهد و خیابانهای مونترال برایم به صحرای آفریقا و ماشینهای دیگر به آهو و بوفالو تبدیل میشوند و من هم گرسنه و وحشی!
در آن لحظات در دلم دعا میکردم که پلاک موقت از پشت ماشین کنده شده باشد!! … بین هر دنده پایم را تا انتها روی پدال گاز نگه میدارم و میگذارم دندهها تا حد ممکن دیر عوض شوند. چراغ روبرویم قرمز شده ولی من همچنان پایم به کف کابین خودرو چسبیده و درست در لحظه آخر و به امید دیسکهای برمبو، با هر دو پا میروم روی پدال ترمز. فقط کم مانده عینک از روی صورتم پرواز کند. لذت راندن این مدل XE در برابر جاگوار اولی مثل پرواز کردن با جت جنگی در برابر هواپیمای مسافربری است، یک پارکینگ خالی پیدا میکنم و چند تایی عکس از این ماشین دوستداشتنی میگیرم و باز هم به راندنش ادامه میدهم. تقریبا دیگر باک بنزین در حال تمام شدن است که برمیگردم به سمت نمایشگاه اما در راه برگشت هم حاضر نیستم مد اسپورت را عوض کنم .
پدرام که نظرم را میپرسد، فقط در مورد XE-S حرف میزنم. میپرسد پس XE چه؟ و پاسخ میشنود آن فعلاً باشد تا بعد!
در راه برگشت در این فکرم که چطور در F -Type R جا کنم خودم را. از همین امروز باید رژیم را شروع کنم ولی با قد ۱۹۰ سانتیمتریم چه کنم؟
وحید امیری
مدیر و مؤسس کلوپ ماشینبازان ایرانی-کانادایی