از نظر بسیاری از صاحبنظران، محمدعلی جمالزاده در سی سالگی برجستهترین کار داستانی خود را که مجموعهای از داستانهای کوتاهش بود منتشر کرد. این مجموعه با نام «یکی بود یکی نبود» در برلین منتشر شد و شهرت این مجموعه به قدری است که محمدعلی جمالزاده را امروز بیشتر با مقدمه و یکی از داستانهای کوتاه این مجموعه یعنی «فارسی شکر است» میشناسند.
به قول آنها که دوست دارند بگویند جهان حتی در ادبیات هم قابل تفکیک و تکهتکه کردن است، جمالزاده سرآغازِ داستانِ «مدرن» فارسی بهحساب میآید. البته اگر خمِ روایتهای پیش از او را نبینیم و چشم بر بسیاری از آثار ادب فارسی ببندیم. ولی بهتر است در این فضا بحثِ نظری کنار گذاشته شود و از جمالزاده گفته شود تا فرصتی که هر گاه دست دهد.
عمر بلندِ جمالزاده برای زبان فارسی بیش از پنجاه تالیف و ترجمه به ارمغان آورد. او که در اواسط آبان ماه ۱۳۷۶ و در یکصد و پنج سالگی در غربتِ آسایشگاه سالمندانی در ژنو چشم از دنیا فروبست به قولی «نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه ایرانی» را در سال ۱۳۰۰ خورشیدی و در برلین منتشر ساخت؛ اما پس از دههها فعالیت ادبی در سال ۱۳۴۴ و با معرفی ریچارد فرای، ایرانشناس نامدار امریکایی، نامزد دریافت جایزه نوبل در ادبیات شد.
جمالزاده فرزند سید جمالالدین واعظ اصفهانی بود که در دوازده سالگی و برای تحصیل به بیروت فرستاده شد. در دوران اقامت او در بیروت، اوضاع سیاسی ایران عوض شد. مجلس به توپ بسته شد و آزادیخواهان با سختیهای بسیاری مواجه شدند. پدر او که از آزادیخواهان بود به همدان رفت تا به عتبات فرار کند، ولی در آنجا دستگیر شد و به بروجرد برده شد و در آنجا نیز حاکم دستور اعدامش را صادر کرد.
پس از این ماجرا و در سال ۱۹۱۰ جمالزاده در بیروت تصمیم گرفت تا برای ادامه تحصیل به اروپا برود و از راه مصر عازم فرانسه و بعد سوئیس شد. او همزمان با جنگ جهانی اول به کمیته ملّیّون پیوست. این کمیته که رهبر آن سیدحسن تقیزاده بود برای مبارزه با روسیه و انگلیس در برلین تشکیل شده بود. او نخست به برلین رفت و تا سال ۱۹۳۰ در آنجا ماند. سپس از طرف کمیته به بغداد و بعد به کرمانشاه رفت و حدود یک سال و نیم در آن مناطق بود و زمانی که به برلین بازگشت از طرف مجله کاوه به همکاری دعوت شد. این مجله نیز که زیر نظر سیدحسن تقیزاده بود نخستین شماره خود را در اواخر ژانویه ۱۹۱۶ به چاپ رساند و تا زمان تعطیلی در اواخر مارس ۱۹۲۲ به همکاری با این نویسندۀ فقید ادامه داد.
جمالزاده که بعد از تعطیلی مجله، سرپرست محصلین ایرانی در سفارت ایران در برلین شده بود هشت سال این مسئولیت را بر عهده نگه داشت تا در سال ۱۹۳۱ به «دفتر بینالمللی کار» وابسته به «جامعه ملل» در ژنو پیوست. او پس از بازنشستگی خود از این دفتر در سال ۱۹۵۶ همچنان در ژنو باقی ماند و در تمام این سالها با وجود تحصیل در علم حقوق متنی از این شاخۀ علوم انسانی منتشر نکرد اما تا آنجا که توانست به ادب فارسی خدمت رساند.