به گزارش گلوباندمیل، کارلوس، پدر امیلی در این مدت با دو فرزندش در خانه تنها بوده و هر سه به دستور مقامات بهداشتی تحت قرنطینه خانگی قرار داشتند. با شدیدتر شدن عوارض در امیلی، کارلوس نمیدانسته که آیا میتواند آمبولانس خبر کند یا نه. او همچنین میدانسته که بیمارستان عمومی برمپتون یکی از شلوغترین بیمارستانهای کشور است و میترسیده که دخترش را به همین دلیل به بیمارستانی در حومه تورنتو منتقل کنند و نمیخواسته که دخترش از هر دو والدینش جدا بماند.
در این مدت درمان خانگی، بررسی میزان تب، قرص تایلنول، نوشیدن مایعات گرم و غذاهای محبوب، تنها روشی بوده که بتواند عوارض کووید-۱۹ را در دخترش کنترل کند. آقای ویگاس فکر میکرده که امیلی جوان است و احتمالا خیلی زود به سلامتیاش را به دست میآورد. اما روز بعد، امیلی قربانی این بیماری شد و جانش را از دست داد.
بروز عوارض شدید کووید-۱۹ در کودکان و نوجوانان بسیار نادر است. از میان بیش از دویستهزار جوان زیر نوزده سال که به کووید-۱۹ مبتلا شدهاند، اغلب موارد عوارض بسیار خفیف از خود نشان دادهاند. در کل تنها ۱۴۲ نفر از این میان در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدهاند و تنها ۸ نفر در گذشتهاند.
آقای ویگاس در چند ماه گذشته تنها عضو خانواده بوده که از آپارتمانشان خارج میشده، زیرا او تنها نانآور خانواده است و در یک انبار مشغول به کار است. به همین دلیل، او احتمالا تنها فردی است که باعث انتقال ویروس شده. همسرش اولین نفری بود که بیمار شد، اما قبل از اینکه آزمایش بدهد و بفهمد که کووید-۱۹ دارد یک هفته در خانه مانده بود. تا زمانی که نتیجه آزمایش به دستشان برسد، مشکلات تنفسی خانم ویگاس به حدی شده بود که نمیتوانست نفس بکشد و به بیمارستان منتقل شد.
امیلی نیز حالا سرفه میکرد، اما حالش عمومیاش خوب به نظر میرسید و حتی مثل معمول همه نوجوانها با پدرش بر سر بازیهای ویدئویی و فرستادن پیامک به دوستان یا انجام ندادن تکالیف مدرسه بگومگو داشت. آقای ویگاس متوجه شده بود که ایملی گاه به گاه در نفس کشیدن – دم – مشکل دارد، که بعضا باعث ایجاد اضطراب در امیلی میشد، که در نوبه خود نفس کشیدن را سختتر میکرد. «خیلی میترسیدم، ولی به امیلی میگفتم که آرام باشد. آرام نفس بکشد. باید انرژیات را برای نفس کشیدن ذخیره کنی.»
در صبح بیستودوم آوریل، امیلی از خواب بیدار شده بود، اتاق خوابی را که بین او و برادرش مشترک بود ترک کرده بود، بعد از شستوشوی معمول صبحگاهی به تختش برگشته بود که بالایش پر بود از پوسترهای پری دریایی و فیلم «Frozen». کمی بعد از ساعت ۹، برادر امیلی متوجه شده بود که امیلی تکان نمیخورد و پدرش را صدا زده بود.
آقای ویگاس دخترش را بدون حرکت، با چشمهای نیمهباز، یافته بود. امیلی به صدای آقای ویگاس جوابی نمیداد. آقای ویگاس به اورژانس زنگ زده بود و اورژانس گفته بود که سعی کند به دخترس تنفس مصنوعی بدهد. تا زمانی که امدادگران از راه رسیدند. امدادگران آقای ویگاس و پسرش را از اتاق بیرون فرستادند و سعی کردند امیلی را احیا کنند، ضربان قلب امیلی بازگشت اما بازگشتی که بسیار کوتاه بود، چرا که امیلی نفس نمیکشد. دوباره سعی کردند. بعد از آن امیلی را فورا به بیمارستان منتقل کردند، دکتر به آقای ویگاس گفته بود که دوباره سعی میکنند، اما اگر اینبار موفق نشوند باید زمان مرگ را اعلام کنند.
سه ساعت بعد، آقای ویگاس سرش را روی سینه دخترش گذاشته بود و میگریست. به گفته پزشکان، امیلی نه تنها کووید-۱۹ داشت، بلکه ذاتالریه هم شده بود. آقای ویگاس درباره زمانی که دختر را بدون حرکت در تخت پیدا کرده بود گفته است: «راستش را بگویم، خیلی واقعی به نظر میرسید. سرم را روی سینهاش گذاشتم و چیزی حس نمیکردم. نه تنفسی. نه ضربان قلب. هیچ چیز حس نمیکردم.»
مرگ ناگهانی در میان جوانان در موج سوم همهگیری فراگیرتر شده است. در سه هفته اول آوریل، پزشکی قانونی انتاریو ۲۵ پرونده جوانان بیست تا سیساله را گزارش کرده که در انتاریوی جنوبی و مرکزی در اثر این بیماری و در خانه در گذشتهاند. دلیل عمده این وقایع این است که تعداد کارگران شاغل در شغلهای ضرروری در این منطقه بسیار بالاست. این افراد عمدتا در خانههای کوچک با خانوادههای بزرگ زندگی میکنند. قرنطینه کردن و رعایت فاصله اجتماعی در این شرایط ممکن نیست. آقای ویگاس پنجاهوهشت ساله در دوازدهم آوریل واکسن کووید-۱۹ دریافت کرده است، اما همسرش، که هنوز در بیمارستان بستری است، واکسن دریافت نکرده.
در حال حاضر، کلینیکهای سرپایی واکسیناسیون در تمامی کانونهای داغ همهگیری در تورنتو افراد بالای هجده سال را واکسینه میکنند، اما تنها یک کلینیک در منطقه پرجمعیت برامپتون وجود دارد که آن هم بخشی از تورنتو محسوب نمیشود.
همسر آقای ویگاس حالا در وضعیت بهتری قرار دارد و درصد اکسیژن خونش به ۸۰ رسیده و امیدوار است که به زودی به خانه برگردد. رساندن خبر ناگوار مرگ دخترشان به او کار بسیار دشواری بوده. از آنجایی که آقای ویگاس هنوز در قرنطینه است، دوستان و اعضای دور خانواده وظیفه هماهنگی و رتق و فتق امور مراسم ترحیم را برعهده داشتهاند. آقای ویگاس گفته است که از جزئیات باخبر نیست، حتی نمیداند که اجازه پیدا میکنند برای آخرین بار دخترشان را ببینند یا نه. «مادرم هم در مراسم شرکت نمیکند، چون گفته است دلش نمیآید نوهاش را در تابوت ببیند.»