هفتهی پیش در سرویس فیلم و سریال Club Illico یک مستند بسیار جذاب ساختهی ماری-کلود-بارت[1] و پاتریشیا بولیو[2] را تماشا کردم به نام فرقههای مذهبی: فرزندان فراموششده. سوالی که با دیدن این مستند از خودم پرسیدم این بود که چرا در جامعهی ما مذهب به افراد امتیازات خاصی میدهد؟ چرا ما به نام مذهب اموری را مجاز میدانیم که در ایدئولوژیهای دیگر قابل پذیرش نیست؟
این سوال را چند روز پیش هم از خودم پرسیده بودم؛ روز دوشنبه یازدهم ژانویه که گویندهی اخبار شبکهی CBC، خانم جینلا ماسا[3]، با پوشش (حجاب) در برنامهی تلویزیونی Canada Tonight ظاهر شد.
این اتفاق نشان داد که گرچه ما حاضر نیستیم بپذیریم که یک ژورنالیست همراه با نشانهای از حزب محافظهکار یا حزب سبز در انظار عمومی حاضر شود، اما قبول میکنیم که او بهراحتی اعتقادات مذهبیاش را در یک رسانهای جمعی نشان دهد.
بیطرفی ژورنالیستی
آیا شما هم با نظر بعضی از مقالهنویسان La Press موافقاید که میگویند حجاب تنها یک تکه پارچهی بیضرر است؟ پس نظرتان چیست اگر خبرنگار کاخ سفید هم کلاه نقابدار قرمزرنگی بر سر بگذارد، با این نوشته که: «آمریکا را به عظمت سابقش برگردانید»؟ آیا این نیز یک پوشش بیضرر بهحساب میآید؟
واکنش شما چه میتواند باشد وقتی که یک ژورنالیست حوزهی تحقیقات که اخبار مربوط به دنیای دسیسه و توطئه را پوشش میدهد، تیشرتی بر تن کند که روی آن نوشته شده: «تحقیقات را انجام بده!»
همهی افراد در این موضوع هم نظراند که ژورنالیستها و انیماتورها مختارند هرطور میخواهند بیاندیشند، اما انتظار این است که آنها تا جایی که میتوانند در حرفهشان بیطرف باشند؛ حتی اگر در زندگی خصوصیشان، درمورد موضوعاتی که پوشش میدهند جور دیگری فکر کنند.
مشکل پوشیدن یک نماد مذهبی آشکار این است که فردی که آن را می پوشد، عقیدهی خود را بهطور واضح به مخاطب نشان میدهد؛ دقیقا همانند یک نماد سیاسی.
چطور از ما انتظار دارید که بیطرفی جینلا ماسا باور کنیم، وقتی که مثلاً برای تهیهی گزارش به سطح شهر مونترال می رود، جایی که بوشرا مانایی[4] رئیسپلیس مخالف نژادپرستی را استخدام کرده است. همانطور که دولت لوگو اظهار داشت، خانم مانایی یک جنگ شخصی را برعلیه قانون 21 بهراه انداخته است. خانم ماسا با پوشیدن حجاب در آنتن تلویزیون، موضعاش دربرابر پوشیدن سمبل مذهبی نشان داد … چون خودش یکی از آنها را بر سر دارد!
یک الگو
جینلا ماسا در ویدئوی تبلیغاتی برنامهی خود میگوید: « درطول زندگیام، هیچگاه در تلویزیون کسی را نمیدیدم که شبیه من باشد. اکنون، امیدوارم که با این کار، در را به روی طرفداران و افراد شبیه خودم باز کرده باشم.»
وقتی این جمله را شنیدم، یک دخترکوچولوی کانادایی را تجسم کردم که از پوشیدن حجاب سرباز میزند؛ درحالیکه پدرومادرش به او میگویند: «تلویزیون را ببین، جینلا هم حجاب دارد، او یک الگوی واقعی برای زنان جوان است.»
میشل همهچیز را برنامهریزی کرده بود
در سال 2013، شوهر من، ریچارد مارتینو، برای چند ثانیه یک برقع[5] را در برنامهی تلویزیونیاش پوشید. با این شمایل، او میخواست ما ببینیم که اگر یک ژورنالیست و مجری برنامهای که مخاطب عام دارد، پشت یک نشان مذهبی پنهان شود، چه واکنش و احساسی در بیننده ایجاد خواهد شد.
به نظر من، با ظاهرشدن جینلا ماسا در برنامهی Canada Tonight، ما جواب سوال خود را پیدا کردیم. در کانادای انگلیسیزبان، برخی رسانهها ورود او را با گفتن عبارت «تلویزیون انقلابی» برجسته جلوه دادند.
فکر میکنم که باید رمان «تسلیم» اثر میشل اوئلبک[6] را دوباره بخوانم …
[1] Marrie-Claude-Barrette
[2] Patricia Beaulieu
[3] Ginella Massa
[4] Bochra Manai
[5] Burqa
[6] submission؛ Michel Houellebecq