انرژی و محیط زیست
مردم آمریکا در این انتخابات سرنوشتساز باید از دوراهی محیطزیستی یکی را برگزینند. مسیرهایی که هر یک آینده و چهره صنعت انرژی آمریکا را دستخوش تغییر خواهد کرد. همانطور که از شعارها و کارنامه ترامپ برمیآید، وی شدیدا طرفدار گسترش استفاده از سوختهای فسیلی و استخراج نفت و گاز است. اما اگر بایدن انتخاب شود احتمالا ساخت خطوط لوله Keystone XL آلبرتا را متوقف خواهد کرد. او در مصاحبهای گفت که از ابتدا با این پروژه مخالف بوده و معتقد است که این پروژه «بسیار بسیار» آلاینده است. وی قصد دارد به طور گسترده در صنایع انرژیهای پاک و تجدیدپذیر سرمایهگذاری کند.
بایدن احتمالا پا را از این هم فراتر خواهد گذاشت و کشورهایی را که همچنان به گسترش استفاده از سوختهای فسیلی تمایل نشان دهند را با «تعرفههای سبز» جریمه خواهد کرد. طرح انرژیهای پاک حزب دموکرات به مراتب از یک یا دو پروژه این چنینی گستردهتر است و بایدن مصمم به اجرای آن است. با اینکه رئیسجمهور آمریکا به روشنی حق باطل کردن مجوز پروژه خط لوله را دارد ولی آیا جو بایدن در صورت پیروزی و در شرایط اقتصادی امروز حاضر است بهای لغو پروژه و از بین رفتن هزاران شغل را بپردازد و اتحادیه های کارگری را خشمگین کند؟ از سوی دیگر، این ساکنان آلبرتا هستند که از این موضوع ناخشنود خواهند بود. این استان تا کنون حدود یک و نیم میلیارد دلار در این پروژه سرمایهگذاری کرده است و به گفته جیسون کنی نخست وزیر آلبرتا، در صورت لغو این پروژه مقابه با افکار عمومی برای بایدن یک چالش اساسی خواهد بود.
جو بایدن از آغاز کارزار انتخاباتی گفته بود که قصد دارد به معاهده پاریس بپیوندد و کشورهای خاطی از پیمان محیط زیستی را به صورت جدی و با استفاده از اهرمهای اقتصادی و سیاسی باز دارد. در دورنمای دراز مدت، اتحاذ سیاستهای منتهی به انرژی پاک مسلما آینده بهتری برای نسلهای بعدی به ارمغان خواهد آورد، اما در این مسابقه جهانی انرژیهای فسیلی، دولتهای محافظهکار تمایلی به عقب ماندن از رقبا ندارند. حتی جو بایدن دموکرات هم در صورت پیروزی نخواهد توانست یک شبه افکار عمومی، گنگره و سنای آمریکا را برای طرح بلندپروازانه زیرساخت سبز که حدود دو تریلیون دلار هزینه خواهد داشت، متقاعد کند. ولی به طور قطع، قدمهایی عملی در بازگشت به پیمان پاریس و محدود کردن استخراج نفت در قطب شمال برخواهد داشت.
اگر مجلسهای سنا و نمایندگان در مسیرش سنگاندازی کنند، ممکن است مانند رقیب محافظهکارش، با پیوند زدن طرحهای اقلیمی به مسائل مربوط به امنیت ملی بتواند با فرمانهای اجرایی ریاستجمهوری و ربط این موارد به تعرفههای اقتصادی کار خود را پیش ببرد. همان کاری که ترامپ با تعرفههای فولاد و آلومینیم کرد. منتها این بار با یک هدف کاملا متفاوت: نجات بشر از خطر تغییرات اقلیمی. با اینکه کانادا تا جای ممکن سعی کرده به تعهداتش در پیمان پاریس متعهد بماند اما تا رسیدن به آستانه مورد توافق فاصله قابل توجهی دارد.
از طرفی اگر ترامپ برنده انتخابات شود احتمالا در روی همان پاشنه سابق خواهد چرخید. او همانطور که در سال ۲۰۱۶ قول داده بود کماکان قصد دارد با فشار بر نهادهای مختلف اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری از منابع سوختهای فسیلی را با قدرت تمام افزایش دهد. او در ماه گذشته اجازه ساخت خط آهن مرزی میان آلاسکا و کانادا را صادر کرد. پروژهای که اگر به بهرهبرداری برسد نفت کانادا را به آلاسکا منتقل خواهد کرد.
وبسایت کارزار انتخاباتی ترامپ خبر دقیق یا برنامهای مشخص برای چهار سال آینده انرژیهای فسیلی ارائه نکرده و تنها به باز شمردن دستاوردهای دولت فعلی در این صنایع بسنده کرده است. بنابراین احتمالا تغییر چندانی در سیاستهای آتی او در صورت انتخاب مجدد به وجود نخواهد آمد و پروژه خط لوله Keystone XL که به تازگی شروع شده است به روال سابق ادامه خواهد یافت. پروژهای که حدود سی و شش ایستگاه تقویت فشار در آن در نظر گرفته شده و بخش مرزی آن بین استان آلبرتا و ایالت مونتانا به اتمام رسیده است. صد کیلومتر از این خطوط لوله در خاک کانادا خواهد بود و در صورت اتمام خواهد توانست یک پنجم حجم صادرات نفت کانادا را تا خلیج مکزیک منتقل کند.
تجارت جهانی
زمانی رابرت تامسون نخستوزیر کانادا در دهه شصت در پارلمان کانادا گفت: «آمریکاییها بهترین دوستان ما هستند. چه ما خوشمان بیاید، چه نیاید.» کانادا در تجارت بسیار به آمریکا وابسته است. حدود سه چهارم صادرات کانادا به دست خریداران آمریکایی میرسد. این بدین معنی است که تصمیمات کاخ سفید در موضوع تجارت جهانی اثر مستقیم بر اقتصاد کانادا خواهد گذاشت.
در اینباره، جدا از اینکه برنده انتخابات چه باشد سیاست کلی مانند قبل ادامه خواهد داشت. سیاستی که اولویت را به مصرف کالای داخلی منحصر میکند. با این وجود جو بایدن قصد دارد برخی از سیاستهای سختگیرانه ترامپ در مورد شرکا و متحدان آمریکا را تلطیف کند. سیاستهایی مانند تعرفههای فولاد و آلومینیم که ترامپ با گره زدن آنها به مسائل مربوط به امنیت ملی توانسته بود تا حد زیادی سیاستهایش را به متحدانی چون کانادا تحمیل و دیکته کند. بایدن از سوی دیگر قصد دارد مجددا آمریکا را به پیمان CPTPP که میان یازده کشور اقیانوس آرام از جمله کانادا، استرالیا، مکزیک و نیوزلند امضا شده، بازگرداند.
ترامپ به محض ورود به کاخ سفید شروع به ایجاد تغییرات شدید اقتصادی کرد. به همسایگانش تعرفههای تجاری قابل توجهی تحمیل کرد و آنان را وادار به بازبینی و تغییر در پیمان سه جانبه نفتا نمود. جنگ اقتصادی با چین را آغاز کرد و سازمان تجارت جهانی را هدف گرفت. تهدیدهای دولت ترامپ در مورد تعرفههای آلومینیم کانادا به تعویق افتاده است ولی بدان معنی نیست که با انتخاب مجدد وی در کاخ سفید تمایلی به تشدید و اعمال آنها نداشته باشد.
خانم کریستیا فریلند، وزیر سابق امور خارجه کانادا که مذاکره کننده طرح جدید نفتا بود در این باره به سی.تی.وی کانادا گفته بود که تیم ترودو به محض انتخاب ترامپ پیشنویسی از سیاست کانادا در قبال جنگ تعرفهها تهیه کرده بود و به گفته وی، دولت کانادا کاملا در مقابله با این موضوع «آماده» بود.
کاناداییها ممکن است با توئیتها و اخبار مربوط به ترامپ آشنا باشند ولی احتمالا رابرت لایتهایزر، معمار اصلی خط مشی تجاری ترامپ و برهم زننده پیمان نفتا را نمیشناسند چرا که وی به شدت از رسانهها دوری میکند. لایتهایزر به عنوان نماینده آمریکا با کریستیا فریلند وزیر وقت امور خارجه کانادا در مورد نفتا وارد گفتگو شده بود. او در مقالهای کوتاه در مجله Foreign Affairs پرده از اهدافش برداشت. در این مقاله برنامههای بلند مدت آمریکا در قبال سازمان تجارت جهانی و تعرفه تجاری میان کشورهایی مانند چین که با آمریکا مرز مشترک ندارند تا حدی بیان شدهاند. رابرت لایتهایزر معتقد است تعرفههای تجاری آمریکا نسبت به سایر کشورها پایینتر است و باید در زمین بازی سهمی مشابه سایرین داشته باشد.
دولت ترامپ به سیاستها و خط مشی فعلی میبالد. سیاستهایی که به گفته کارشناسان سیستم حل اختلاف سازمان تجارت جهانی را فلج کرده است. تیم مسئول تجارت جهانی ترامپ اعلام کردهاند که برای این منظور برنامه بلندمدت دارند ولی بعید به نظر میرسد سمت و سوی این برنامهها در بلند مدت تغییر چندانی داشته باشند. برنامههای دولت ترامپ بیشتر جنبه تغییر ساختار دارند. حال آنکه بایدن علاقمند به بازنگری و اصلاح سیاستهای گذشته نسبت به متحد شمالی است.
از تجارت جهانی و جنگ تعرفهها که بگذریم، باید به یاد داشت که سیاستهای مالیاتی دولت آمریکا میتواند بر بازارهای مالی کانادا نیز تاثیر بگذارد. مثلا اگر جو بایدن انتخاب شود، افزایش مالیات شرکتها از بیست و یک درصد به بیست و هشت درصد موجب واکنش منفی بازار بورس خواهد شد و از آنجا که بازار بورس آمریکا و کانادا تا حد زیادی به هم تنیده هستند این اثر منفی حداقل در کوتاه مدت بر بازار کانادا سایه خواهد افکند.
دفاع و امنیت ملی
سیاست دفاعی کانادا بر این باور پایهگذاری شده است که آمریکا مهمترین شریک و متحد است و هیچ عاملی نخواهد توانست به این اتحاد خدشه وارد کند. اما پس از روی کار آمدن ترامپ و لرزه انداختن بر بدنه ناتو، اعضای آن مجبور به پرداخت سهم بیشتری به این سازمان شدند و این موضوع اندکی موجب بیاعتمادی به ثبات پیمان آتلاتنیک شمالی شد. این که رئیسجمهورهای پیشین آمریکا نیز از این موضوع ناراضی باشند و در اجلاس ناتو گلایه کنند، بیسابقه نبوده است، اما اعضای ناتو تا کنون تا این حد با فشار و اصرار از سوی آمریکا مواجه نشده بودند. برخی از تحلیلگران دفاعی و همچنین مشاور سابق ترامپ در این امور معتقدند ممکن است با به روی کار آمدن مجدد وی، آمریکا از پیمان ناتو هم خارج شود. امری که اگر به وقوع بپیوندد موجب تزلزل موقعیت نیروهای کانادایی مستقر در اروپای شرقی خواهد شد.
از سوی دیگر، بایدن طرفدار پر و پا قرص ناتو است و از اعمال فشار شدید بر متحدان آمریکا به هیچ وجه راضی نیست. سوزان رایس مشاور امنیت ملی دولت اوباما در زمان نایب رئیسی بایدن در مصاحبهای با CBC News کانادا گفت: «بایدن کانادا را میشناسد، کانادا برایش مهم است و به آن احترام میگذارد. او زمان زیادی در کانادا گذرانده و سالهای سال با دولتهای کانادایی از نزدیک همکاری کرده است و این را میداند که هیچ متحدی نزدیکتر از کانادا ندارد.»
شنیدن این سخنان از مشاور سابق امنیت ملی آمریکا برای کانادایی ها امیدوار کننده است، اما انتخاب بایدن برای کانادا از نوعی دیگر چالش برانگیز است چرا که دولت احتمالی بایدن از کانادا خواهد خواست در بازسازی و نوسازی سیستم راداری مشترک آمریکا و کانادا مشهور به سیستم اخطار شمال که در جزیره Brevoort در نوناووت تاسیس شده است از نظر مالی بیشتر مشارکت کند. یا مثلا از کانادا بخواهد نیروهایش را در بخشهایی از جهان که مد نظر آمریکاست مستقر کند.
خواستههای دفاعی که از سوی آمریکا مطرح میشود معمولا به دو صورت است. یا به صورت اجبار و امری یا به صورت درخواست دوستانه، که جو بایدن احتمالا مورد دوم را بر میگزیند یا شاید هم مشابه رفتارش در مورد دادستان کل اوکراین به کانادا برای انجام یک کاری التیماتیوم بدهد. اما شکل و صورت درخواست هر چه باشد معمولا این درخواستها از طرف کانادا اجرا میشود. این درخواستها میتواند به شکلی باشد که نیروهای مسلح کانادا را از لحاظ مالی یا حتی جانی در مضایقه قرار دهد و در سیاست بر کسی پوشیده نیست که هر عملی هزینهای دارد.
مهاجرت
با اینکه بر خلاف انتخابات سال ۲۰۱۶ کارزار انتخاباتی ترامپ چندان بر موضوع مهاجرت و مهاجران غیرقانونی تمرکز نداشته است اما دولت ترامپ به این موضوع اشاره کرده که در صورت انتخاب مجدد، سختگیریها بر ویزاهای کاری موقت با هدف حمایت از کارگران آمریکایی ادامه خواهد یافت و به عنوان مثال ویزاهای H1-B که به تازگی به حالت تعلیق در آمده بودند همچنان به همین شکل باقی خواهند ماند و دولت قصد دارد فهرست شغلهایی که مشمول دریافت این گونه ویزا هستند را مورد بازنگری قرار دهد.
گرچه کانادایی ها از این ممنوعیتها معاف بودهاند اما این موانع مهاجرتی به نظر برخی از کارفرمایان کانادایی خصوصا در صنایع مرتبط با فنآوری، امتیازی برای شرکتهای کانادایی است که به دنبال یافتن نیروی کار ماهر هستند. پس اگر این بخش از نیروی کار در ورود به آمریکا با چالش مواجه شوند، کانادا میتواند از این فرصت استفاده کند. وزارت مهاجرت اعلام کرده است که پس از اعمال این فشارها بر ویزاهای H1-B، سیل عظیمی از درخواست مهاجرت کاری از سوی متخصصان فنآوری از کشورهای چین و هند به این وزارتخانه سرازیر شده است. به علاوه، تیم ترامپ قصد دارد مانند قبل، برنامههای بشردوستانه و جذب پناهندگان از سایر کشورها را به شکل چشمگیری کاهش دهد و یا متوقف کند که این موضوع بر مرزهای کانادا فشاری مضاعف وارد خواهد کرد. از سال ۲۰۱۷ تا کنون حدود شصت هزار پناهجو به صورت غیر قانونی از مرزهای غیر رسمی وارد خاک کانادا شدهاند.
از دیگر انواع ویزاهایی که در دوران ترامپ با کاهش و چالش روبرو بود ویزاهای دانشجویی بودند. پس از ایجاد موانع برای پذیرش دانشجویان خارجی، تعداد درخواست ویزای دانشجویی به کانادا از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ حدود پنجاه درصد افزایش یافته است. به گزارش رویترز، این افزایش سریع و چشمگیر موجب شد سالانه حدود ۲۱ میلیارد دلار نقدینگی به کانادا سرازیر شود. این رقم بعد از همهگیری ویروس کرونا و به دلیل برگزاری کلاسها به صورت آنلاین و غیرحضوری به شکل قابل ملاحظهای کاهش یافت، اما گمان میرود این کاهش موقتی باشد.
کارزار انتخاباتی جو بایدن بر خلاف مواضع ترامپ اعلام کرده که تعلیق ویزای کاری را برطرف خواهد کرد، کمکهای بشردوستانه به پناهندگان را بازنگری خواهد کرد، لغو ورود اتباع چند کشور مسلمان از جمله ایرانیان را که به travel ban مشهور است (و جالب اینجاست که خود او و باراک اوباما در آخرین روزهای ریاست بر کاخ سفید آن را تهیه کرده بودند و ترامپ فقط ان را اجرا نمود) را باطل نموده و همچنین تعداد پذیرش پناهندگان را به صد و بیست و پنج هزار نفر افزایش خواهد داد. به عبارت سادهتر، هرچه ترامپ رشته، پنبه خواهد شد.
دولت آینده آمریکا در صورت پیروزی جو بایدن قصد دارد با کانادا برای سامان دادن به وضعیت پناهجویان پیمان «کشور امن ثالث» امضا کند که طی آن، پناهجویانی که قصد عزیمت به آمریکا دارند در میانه مهاجرت به کانادا سفر کنند و درخواست مهاجرتشان را از آنجا به آمریکا بفرستند. در این میان یک مشکل قضایی وجود دارد. دادگاه فدرال به تازگی اعلام کرد که این طرح با منشور حقوق و آزادی کانادا مغایرت دارد و پناهجویانی که درخواستشان از سوی ایالات متحده رد میشود توسط کانادا به کشورهای مبدا بازگردانده خواهند شد که این امر ممکن است آنها را در معرض خطر قرار دهد.
همانطور که در ابتدای این مقاله نیز به آن اشاره شد، نتیجه این انتخابات هرچه باشد مسلما از آمریکا دشمن نمیسازد. رابطه میان آمریکا و کانادا از اوایل قرن بیستم با روندی آرام و کم تلاطم مواجه بوده است. نخستوزیران کانادا و روسایجمهور آمریکا از هر حزبی که باشند به این امر واقفند که بهترین راه، در روابط دراز مدت، تعامل و حسن همجواری است.