فایننشال پست در سری ویژه خود به بررسی راههای هوشمندانهای پرداخته که باعث رشد و بالندگی اقتصادی میشوند. در این سری با مخترعان، مبدعان و دانشمندانی صحبت شده که درباره نقشه راه رسیدن به اقتصادی پویا در کانادا متخصص محسوب میشوند. این سری ویژه را میتوانید در این لینک مشاهده کنید.
اما در این مقاله شرح کوتاهی از تاریخچه اختراع روغن کانولا را مرور میکنیم. آیا شده که با خود فکر کنید، چطور شد که کانادا مردم دنیا را متقاعد کرد که روغن موتور بخورند؟
شاید شنیده باشید که جزیره پرینس ادوارد به تولید سیبزمینی مشهور است. با وجود مساحت کم، این جزیره بزرگترین تولیدکننده سیبزمینی در کانادا است. که در جای خودش فوق العاده است. اما تولید سیبزمینی یک چیز است و اختراع یک ماده خوراکی چیز دیگر.
در حالی که سیبزمینی در ابتدا در پرو تولید میشده و جزیره پرینس ادوارد آن را وارد کرده و کشاورزی سیبزمینی را توسعه داده، دانشمندان استانهای مرغزاری کانادا محصولی خوراکی تولید کردند که به سادگی و ارزانی تخممرغ یا آرد در هر آشپزخانهای پیدا میشود، اما تا همین ۵۰ سال پیش اصلا وجود خارجی نداشته. اسم این محصول روغن کانولا است.
روغن کانولا آنچنان با کانادا پیوند خورده که حتی اسمش هم از کانادا میآید: «کانادا اویل» که مخففش میشود کانولا.
کانولا، روغن کماسیدی است که از نوعی گل کلزا استخراج میشود و این گیاه از صدها سال پیش برای ساخت روغن کاشت میشده است اما آن روغن هیچ وقت خورده نمیشد. کلزا یکی از گیاهان دانه روغنی است که در مناطق معتدل بار میآید.
روغنی که از فشردن گل کلزا به دست میآید روغنی چندمنظوره است که از روغن چراغ تا روغن روانکننده در موتورها کاربرد دارد، اما خوراکی نیست. دو ماده شیمیایی اسید آروستوک و گلوکوزینولیت باعث میشود که روغن گل کلزا بدمزه شود و برای قلب هم مضر است. به همین خاطر تا مدتها این روغن مصرفی جز موارد صنعتی نداشت.
تا اینکه کانادا وارد میدان میشود. گل کلزا به خوبی در کانادا رشد میکند و در زمان جنگ جهانی دوم در مقادیر زیاد برای روغنکاری موتور کشتی و هواپیماهای جنگی مصرف میشد.
داستان این بود که در زمان جنگ جهانی دوم و زمانی که ارتش آمریکا وارد صحنهی نبرد شد به مقدار زیادی روغن کانولا برای مصرف در ناوگان کشتیهای جنگی خود احتیاج پیدا کرد اما در آن بحبوحهی جنگ نمیتوانست این روغن را از اروپا یا آسیا وارد کند. اینجا بود که زمینهای فلات مرکزی کانادا در استانهای آلبرتا، ساسکاچوآن و منیتوبا به کاشت گیاه کلزا اختصاص یافت و صنعت نوینی در کانادا پا گرفت.
بعد از جنگ که مصرف صنعتی این روغن رو به کاهش گذاشت و صنعت کاشت گل کلزا و روغنکشی از آن در آستانهی ورشکستگی قرار گرفته بود، این سوال پیش آمد که چطور میتوان مردم دنیا را متقاعد کرد تا از این روغن در مصارف خانگی استفاده کنند.
این شد که دانشمندان کانادایی کمر همت بستند تا دو ماده شیمیایی اسید آروستوک و گلوکوزینولیت را از روغن گل کلزا پاک کنند.
روغن استخراج شده از گل کلزا حاوی ۶۰ درصد اسید چرب اشباعنشده است که آن را در رده روغنهای خوب قرار میدهد اما وجود اسید آروستوک و گلوکوزینولیت کار را خراب کرده بود.
نهایتا این ریچارد داونینگ و بالدور استفنسن از وزارت کشاورزی کانادا و دانشگاه منیتوبا بودند که توانستند روغن خوراکی کانولا را تولید کنند که روغن آشپزی بسیار ارزانی است و اتفاقا گیاه آن هم برای کاشت در زمینهای کانادایی هم بسیار مناسب است.
روغن کانولا اولین بار در سال ۱۹۷۸ توزیع شد و سریعا در تمام دنیا جای خودش را باز کرد. اکنون روغن کانولا سومین روغن نباتی پرمصرف در جهان است و تنها روغن سویا و روغن پالم در جایگاهی بالاتر از آن قرار دارند.
و بله، بدین ترتیب بود که کانادا موفق شد مردم دنیا را متقاعد کند روغن موتور بخورند. اما قانع کردن مردم یک طرف ماجرا بود و قانع کردن مسئولان بهداشتی وقت در ایالات متحده برای اینکه این روغن موتور را «غذا» بنامند یک چیز دیگر. هنوز که هنوز است این به شکل یک راز باقی مانده که مقامات ارشد سازمان غذا و داروی آمریکا چگونه قانع شدند تا سیبزمینی خود را با روغن کانولا سرخ کنند اما شایعاتی هست که میگوید دولت وقت کانادا برای به دست آوردن این امضا، حدود ۵۰ میلیون دلار هزینه کرده است!