ماجرای سرنگونی هواپیمای اوکراینی در آسمان ایران و مذاکرات مقامات ایرانی و کانادایی از یک سو و دوتابعیته بودن بسیاری از جانباختگان، روابط دیپلماتیک این دو کشور را یک بار دیگر به موضوعی جنجالی و بحثبرانگیز تبدیل کرد.
سیبیسی در گزارشی به بررسی سابقه این مساله و دیدگاههای موافق و مخالف آن پرداخته که ترجمه آن را با هم میخوانیم:
آخرین اقدام باربارا مارتین به عنوان یکی مقامات عالی دیپلماتیک دولت کانادا، نظارت بر عملیات تعطیلی سفارت در تهران بود.
وقتی جان برد (وزیر خارجه وقت کانادا) دستور تعلیق روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران و اخراج دیپلماتهای این کشور را از خاک کانادا صادر کرد، باربارا مارتین به عنوان دبیرکل اداره خاورمیانه و آمریکای شمالی وزارت امور خارجه کانادا مشغول به کار بود.
اما دلیل این تصمیم چه بود؟ حمله برخی دانشجویان به سفارت بریتانیا در تهران در نوامبر ۲۰۱۱، پیام تلخی را برای دیپلماتهای خارجی مقیم تهران به همراه داشت.
خانم مارتین مدتی پیش در مصاحبهای با دی هاوس (The House) درباره این اتفاق گفته: «مشاهده رویدادی نظیر آنچه برای یکی از کشورهای بسیار نزدیک و متحد ما روی داد، سبب شد نگران امنیت سفارتمان شویم و این احتمال را مطرح کنیم که ممکن است اتفاق مشابهی برایمان بیافتد.»
دیپلماتهای کانادایی پیش از تعطیل کردن سفارت، همه اسناد و نیز تجهیزات رایانهای را نابود کردند تا اطمینان یابند هیچکدام از آنها به دست ایرانیها نمیافتد. یکی از آخرین اقداماتی که دیپلماتهای کانادایی پیش از ترک تهران به مقصد کانادا انجام دادند نیز پائین آوردن پرچم کانادا بود.
اکنون نزدیک به ۸ سال از آن روزها میگذرد. این روزها و پس از سانحه سرنگونی هواپیمای اوکراینی و احساست شکلگرفته در اطراف جانباختگان آن، برخی از کاناداییهای ایرانیتبار دوست دارند شاهد برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین کانادا و ایران و بازگشایی سفارتخانهها باشند.
» همچنین بخوانید هویت کانادایی و سوگواری برای جانباختگان پرواز اوکراینی
پویان طبسینژاد (سخنگوی کنگره کاناداییهای ایرانیتبار) میگوید: «همان طور که جاستین ترودو میگوید، کانادا باید وساطت کرده و به تنشزدایی از موقعیت بپردازد. دیدیم که وقتی چیزی (یعنی روابط دیپلماتیک با ایران) نداشتیم، چه اتفاقی افتاد. دیدیم که سیاست انزوا و تعارض چه چیزی نصیبمان کرد. طی هشت سالی که استفن هارپر سفارت کانادا را تعطیل کرد، شاهد این مسايل بودیم.»
اما برخی منتقدان به دولت ایران نظیر کاوه شهروز (حقوقدان و فعال حقوق بشر) بر این باورند که بازگشایی سفارتخانهها، پیامی نادرست را به تهران میفرستد. آقای شهروز میگوید: «به نظرم این مباحث برای (برقراری مجدد) روابط دیپلماتیک نادرست است. برقراری دوباره روابط دیپلماتیک باید به عنوان پاداش رفتار درست (از سوی ایران) دیده شود. میدانم چرا با چنین مباحثی روبرو هستیم، آن هم وقتی که رژیم ایران تعداد زیادی از مردم غیرنظامی را کشته، دروغ میگوید و سعی میکند حقیقت را پنهان کرده و به شکلی دیگر نشان دهد.»
اما باربارا مارتین بر این باور است که گرچه داشتن سفارت در تهران میتوانست به دولت فدرال کمک کند تا عملکرد بهتری در قبال فاجعه سرنگونی هواپیمای اوکراینی داشته باشد، اما آن قدرها هم حیاتی نیست.
خانم مارتین میگوید: «این امکان وجود داشت که زودتر به محل سانحه برسیم. این امکان وجود داشت که با مقامات وزارت خارجه (ایران) برای صدور سریعتر ویزا (برای کارشناسان حقیقتیاب سانحه) مذاکره کنیم. میتوانستیم اطلاعات را به شکلی سریعتر از طرف ایرانی و متحدانمان دریافت کنیم….اما فکر میکنم دولت کانادا در انجام همه این امور (بدون داشتن سفارت هم)، خوب عمل کرد.»