کار و کسب درآمد، بخشی اساسی از زندگی هر خانواده مهاجر را تشکیل میدهد. با این وجود، بسیاری از مهاجران به ویژه در سالهای نخست حضورشان در کشور مقصد با دشواریهایی به مراتب بیشتر از وطن خود در این زمینه روبرو هستند.
گزارش اداره آمار کانادا در سال ۲۰۱۱ نشان میداد مهاجران تازهوارد به کانادا در ابتدای ورود به این کشور، در زمینه سلامت روانی از مزیتهای فراوانی نسبت به کسانی که متولد کانادا هستند، برخوردارند. اما این شادی و سلامت روانی دوام چندانی ندارد.
بررسی کمیسیون سلامت روان کانادا در سال ۲۰۱۶ نشان داد هر قدر مهاجران زمان بیشتری در کانادا حضور داشته باشند، احتمال گزارش افسردگی و اختلالات خلقی از سوی آنها افزایش مییابد. مهاجران تازهواردی که فاقد شبکه اجتماعی هستند و دانش و معلومات آنها در زمینه شغلی با نقصهایی روبروست، معمولا در ابتدا باید به شغلهایی پائينتر از سطح مهارت خود بپردازند. این مساله سبب میشود احتمال آسیب به سلامت روان فرد افزایش یابد. اما تا چه حد؟
نتایج یک نظرسنجی از ۱۰۰ فرد شاغل در استان انتاریو تکاندهنده بود. حدود ۷۴ درصد از مهاجران تازهوارد و قدیمی اعلام کردند که در فرآیند جستجو برای شغلی جدید استرس بسیار زیادی را تجربه کردند. زنان مهاجر (۷۷ درصد) بیشتر از مردان (۶۸ درصد) با این تنش روبرو بودند.
متاسفانه استرس با دستیابی به شغل از بین نمیرود. دو پنجم (حدود ۴۱ درصد) از این افراد اعلام کردند که پس از استخدام نیز همچنان سطح استرس بالایی داشتند. این میزان تنش برای زنان بیشتر بود. ۵۲ درصد از زنان مهاجر پس از یافتن شغل با استرس بالایی روبرو بودند و این میزان برای مردان ۲۰ درصد بود.
زنان مهاجر با موانع زیادی در بازار شغل روبرو هستند. در سراسر کانادا، نرخ بیکاری برای زنان مهاجر تازهوارد در سن اشتغال دارای مدرک دانشگاهی حدود ۱۲ درصد است. با وجود اینکه این رقم طی سالهای اخیر با کاهش روبرو بوده، هنوز هم شکاف قابلتوجهی (۳/۲ درصد) بین نرخ اشتغال برای زنان تحصیلکرده در سن اشتغال متولد کانادا و زنان مهاجر با همین ویژگیها وجود دارد.
نقش کارفرمایان در کاهش فشار روانی
چه کار میشود کرد؟ کارفرمایان میتوانند در این میان پا پیش بگذارند و اقداماتی را برای کاهش احتمال بروز این نوع استرس و آسیب به سلامت روان نیروهای کاری خود به انجام رسانند. مطالعه صورت گرفته توسط موسسه کار و سلامت که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد نشان میداد که شرایط کاری نظیر امنیت شغلی، استقلال در انجام تکالیف شغلی و نیز حمایت اجتماعی، تاثیر قابل توجهی روی سلامت ذهنی افراد دارد.
از آنجا که مشکلات مختلف سلامت روانی میتواند به کاهش بهرهوری کارکنان بیانجامد، سازمانها با ایجاد محیط کاری مثبت میتوانند بهرهوری نیروهای خود را نیز افزایش داده و در نتیجه، به سوددهی بیشتری هم برسند.
اما گفتیم که یکی از دورههای پرتنش برای مهاجران، دوره جستجو برای یافتن شغل است. در این مورد هم برخی ذینفعان نظیر آژانسهای کاریابی یا اسکان میتوانند به شیوههای مختلف وارد عمل شده و به مهاجران کمک کنند. برخی از این شیوهها عبارتند از:
گسترش پوشش حمایتی برای یافتن شغل به تازهواردان: فرآیند جستجو برای یافتن شغل برای تازهواردان به کانادا، با چالشهای زیادی روبروست، زیرا بیشتر آنها معمولا از شبکه شغلی خوبی در کانادا برخوردار نیستند. کارگاههای آموزشی مهارتهای نرم و شبکهسازی شغلی و نیز برخی آموزشهای شغلی میتواند به کاهش استرس و از بین بردن انزوای تازهواردانی که به دنبال اشتغال در کانادا هستند، کمک کند.
کارفرمایان نیز میتوانند با قرار دادن تجربیات خود در اختیار تازهواردان در کارگاهها و دورههای آموزشی و یا با عنوان مربی، در این فرآیند مشارکت کنند.
پذیرش ارزش آموزش شغلی و تجربه کاری در خارج از کانادا: کارفرمایان معمولا اهمیت کمتری به تحصیلات و تجربه کاری خارج از کانادا میدهند. این سبب میشود تازهواردان در موقعیتی آسیبپذیرتر قرار گیرند و بیشتر به سمت شغلهایی پائینتر از شغل سابق خود بروند. این امر سبب کاهش سطح درآمدی و هدررفتن استعدادهای شغلی این افراد شده که بیتردید تاثیری منفی بر سلامت ذهنی آنها دارد.
کاهش شکاف جنسیتی: زنان مهاجر نیازمند حمایت بیشتری در بازار کار هستند، زیرا با چالشهای بیشتری (نظیر سهم نامناسب در وظایف مربوط به نگهداری از کودکان) روبرو هستند. فراهم کردن محیطهای کار انعطافپذیر، یک شیوه اثباتشده برای افزایش سهم زنان در نیروی کار است.
ایجاد فرهنگی جامع از طریق رهبری تنوعگرا: هر قدر تازهواردان و مهاجران بیشتر احساس پذیرش و ارزشمند انگاشتهشدن از سوی سازمان را داشته باشند، احساس تعلقخاطر بیشتری خواهند داشت و در نتیجه، سلامت روانی آنها نیز وضعیت بهتری مییابد. آموزش شیوه رهبری تنوعگرا به منظور استقبال از تنوع سازمانی به کارفرمایان کمک میکند بتواند ارزشها و فرهنگ سازمانی را به شکلی که پذیرای چنین تنوعی بوده سوق دهند.
آموزش و افزایش آگاهی مدیران: مدیرانی که بر عملکرد کارکنان نظارت میکنند، تاثیر مهمی بر سلامت روانی آنها در محل کار دارند. مدیران باید این اطمینان خاطر را به کارکنان خود بدهند که حجم معقولی از کار در انتظارشان است و قرار نیست موازنه بین شغل و زندگی خانوادگی آنها بر هم بخورد. مدیران در عین حال باید به واکاوی و حل هر مسالهای که ممکن است سلامت روان کارکنان را بر هم زند بپردازند.