کمتر کسی پیدا می شود که از نسل ما و پدرانمان باشد و ناصر ملکمطیعی را نشناسد. او بازیگر، کارگردان سینما و تلویزیون در سالهای قبل از انقلاب سال ۵۷ بود. بعد از انقلاب به دلیل ممنوعالکاری شانس حضور در سینما و تلویزیون ایران را از دست داد اما نقشآفرینی او در فیلمهای قدیمیاش، تاثیری را در فرهنگ سینمایی برجا گذاشت که امروز و یک سال پس از درگذشتش، هنوز هنرمندان جوانی پیدا می شوند که یاد و خاطره او را در هر جای کره خاکی زنده نگه میدارند.
یکی از این هنرمندان، عاطفه آرانی؛ عکاس و هنرمند محیطی است که مدت کوتاهی به عنوان میهمان در شهرمان مونترال حضور دارد. او فعالیت حرفهای خود را در ایران در زمینه هنر محیطی از سال ۱۳۸۶ با همکاری آقای احمد نادعلیان و با حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی آغاز کرد.
دیدن چند قطعه عکس از کار او برای ناصر ملکمطیعی در بندر قدیی مونترال که تابستان امسال رخ داده بود، بهانه این گفتوگو شد. عکسهایی که در فیسبوک دست به دست گشته بود تا به من برسد از دختر جوانی بود با صورتکی به شکل ناصر ملکمطیعی که پارچهای سفید بر تن انداخته و مقابل جشنواره اورینتالیس در بندر قدیمی مونترال به انتظار کسی نشسته بود تا روی تنپوش سفید او کلمه «چهل» را به زبان مادری خود بنویسد. «چهل» در اعتراض به همه آن سالهایی که ناصر ملکمطیعی را از درخشیدن بر پرده سینما محروم کردند… و برای این کار، چه جایی بهتر از مونترال که شهر هفتاد و دو ملت است.
در عکسها (گالری تصاویر در انتهای این مطلب را ببینید) نقابی از ناصر ملک مطیعی به چهره دارد و چند برگه کاغذ رنگی که در عکسها خیلی قابل خواندن نیست، با یک عکس از ناصر ملکمطیعی و بیانیه کار به سه زبان انگلیسی، فارسی و فرانسوی روبهرویش بر زمین است. جستوجو برای پیدا کردن این هنرمند جوان و کندوکاو برای کار متفاوتی که انجام داده، خیلی طول نکشید. او را در ساحل جنوبی مونترال یافتیم. اجرا در تابستان و در بندر قدیمی مونترال انجام شده بود.
عاطفه آرانی، درباره اجرای هنریاش با محوریت «کرامت انسانی که نادیده گرفته میشود»، گفت: در ایران میخواستم بر روی پروژهای که مربوط به زندگی مرحوم ناصر ملکمطیعی بود، کار کنم اما متاسفانه شرایطی ایجاد نشد که بتوانم از ایشان عکاسی کنم و او فوت کرد. همین ایده در واقع موضوعی شد با محوریت و نمایندگی ناصر ملکمطیعی که از طریق هنر محیطی آن را ارائه کنم.
عاطفه آرانی: من با پارچه سفیدی بر تن و نقابی از عکس ناصر ملکمطیعی بر صورت روی زمین نشستم تا مخاطبانم با زبانهای مادری خود روی پارچه بنویسند «چهل» که اشارهای به ۴۰ سال ممنوعالکاری ناصر ملکمطیعی در ایران بود، از انقلاب سال ۵۷ تا زمانی که فوت کرد.
عنوان اثرم «من درد مشترکم، مرا فریاد کن» که یک بخشی از شعر شاملو است، انتخاب کردم در واقع احساس کردم که کرامت انسانی برای هر یک از ما نویسندگان، هنرمندان، سیاسیون، بازیگران می تواند نادیده گرفته شود و این یک حرکت جهان شمول است که مختص جغرافیای خاص هم نیست. درد مشترکی است که در جاهای مختلف در زندگی آن را تجربه کردیم.
او درباره اجرای ایدهاش گفت: من خواستم با پارچه سفیدی که به تن کردم آن فاصله زمانی که ناصر ملکمطیعی ممنوعکار شد تا زمان مرگش را با مخاطبانی که با من روبهرو میشوند به اشتراک بگذارم و آنها با زبانهای مادری خود روی پارچه بنویسند «چهل» که اشارهای به ۴۰ سال ممنوعالکاری ناصر ملکمطیعی در ایران بود تا زمانی که فوت کرد.
به همین منظور روی سه کاغذ قرمز، سبز و سفید به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه نوشتم «من درد مشترکم مرا فریاد کن» و بیانیه کار به سه زبان، را به همراه یک عکس از ناصر ملک مطیعی روی زمین گذاشتم و به صورتم هم یک ماسک از این هنرمند زدم. من میخواستم رهگذران با نوشتن کلمه «چهل» روی پارچه درد مشترک میان انسانها را برجسته کنم»
این عکاس مستند _خبری و تئاتر سبک کارش را پرفورمنس آرت معرفی میکند و بر این عقیده است که در این اجرا هنر در لحظه اتفاق میافتد. او میگوید: «پرفورمنس آرت یکی از شاخههای هنر محیطی است، در واقع پرفورمنس (Performance art) به لحاظ لغوی به معنای اجراست. اما هنر پرفورمنس، ذات هر اجرایی است که بر انسان متکی باشد.
این هنر در لحظه اتفاق میافتد. حادثه جزئی از پرفورمنس خواهد بود و همه اتفاقات در پرفورمنس از پیش تعیین شده و قابل پیشبینی نیست. علاوه بر این پرفورمنس ارتباط مستقیمی با مخاطب خود دارد و یک بازی رفت و برگشت را میتوان میان مخاطب و اجراگر مشاهده کرد.
حضور مخاطب در یک اجرا میتواند در روند آن بسیار تاثیرگذار باشد. هر اجرایی، پرفورمنس آرت نیست. به بیان دیگر اجراهای موسیقی، نمایش و … پرفورمنس هستند، اما پرفورمنس آرت نیستند. پرفورمنسآرت برآمده از حوزه هنرهای تجسمی است و یک سابقه، خاستگاه و تاریخ مشخص دارد، در نتیجه ویژگیهای مشخصی هم برای آن بیان میشود. من این ویژگیها را به طور خلاصه اینگونه بیان میکنم، پرفورمنس آرت پروسه خلق اثر هنری است در تعامل بین اجراکننده و مخاطب در زمان و مکانی واقعی»
این هنرمند در توضیح این که چرا تصمیم گرفت این کار را زمانی که در کاناداست اجرایی کند، گفت: در واقع پروژهی من متشکل از دو قسمت ویدئو آرت و پروفورمنس آرت است که بخش اول در ایران اجرا میشود اما قسمت دوم در کانادا اجرا شد چون ماهیت کار مناسب این فضا و مکان بود ،حضور مردم چند ملیتی در این منطقه هم راستای محتوای اثر من بود «کرامت انسانی» که بین تمام افراد سراسر جهان مشترک است.»
او درباره درک مخاطبان غیر ایرانی از کار هنری که ارائه کرد، بیان داشت: «به علت محتوایی که اثر در خود داشت مخاطب چه ایرانی و چه غیر ایرانی را درگیر اجرا می کرد. من نام ناصر ملکمطیعی را با لهجهها و زبانهای مختلف میشنیدم. خیلی افراد تامل میکردند، میخوانند و در اجرا شرکت میکردند و تحت ثاثیر قرار میگرفتند و با زبان انگلیسی یا فرانسوی و حتی زبان مادریشان با من صحبت میکردند و رضایت فردی خودشان را به من اعلام میکردند. افرادی هم بودند که تنها موضوع کار را میخوانند و از کنار من میگذشتند. برای من درگیر شدن ذهن مخاطب به کار در حال اجرا بود که بسیار خوب صورت گرفت و من از اجرای کار کاملا راضی بودم»
هنرمند عکاس از واکنش هنرمندان فارسیزبان در ارائه این کار افزود: «ایرانیها قطعا بیشتر با اجرا ارتباط برقرار میکردند ،چون اسم و عکس ناصر ملکمطیعی برایشان حس نوستالژیک از گذشته و از ایران را تداعی میکرد. از این که هنرمندی از ایران روبهرویشان قرار گرفته بود به وجد آمده بودند و به من هم این حس را انتقال میدادند. در کل تجربه بسیار خوبی برای من بود.
او این اتفاق هنری را در کارش چنین تعریف میکند و درباره هدفش میگوید: هنرمند به هنرش زنده است و من این کار را اول برای خودم انجام دادم چون یکی از دغدغههای ذهنی من بود که چطور یاد و خاطر هنرمندی که ۴۰ سال ممنوع کار بود و هیچ اعتراضی در این سالها نکرد، را گرامی بدارم. دوم کرامت انسانی که ما انسانها اغلب اوقات از هم دریغ میکنیم را از نگاه و زبان شخصی خودم به مخاطب انتقال بدهم. قطعا هر عملی عکسالعمل خود را به همراه دارد. فعالیت و خلق اثر میتواند در یک هزارم ثانیه در نگاه و تفکر افراد تاثیر خود را بگذارد که در مدیومهایی مثل عکاسی و فیلم این انتقال بار پررنگتری دارد. من میخواهم از این اثر بعد از اجرایی دیگر در میدان فستیوالهای شهر مونترال عکاسی کنم و آن را در نمایشگاهی ارائه دهم.
گزارش تصویری زیر از پرفورمنس آرت عاطفه آرانی را ببینید. برای دیدن همه عکسها لطفا روی عکسها ورق بزنید!
گزارش ویدئویی «مداد» از مراسم بزرگداشت سال ۲۰۱۸ مونترالیها به مناسبت درگذشت ناصر ملکمطیعی