در کانادا وقتی از حق رای صحبت میکنیم، فقط منظور انتخاب نماینده مجلس نیست. ما در این کشور برای همه کارهای خود رای میدهیم. از هیئتامنای مدرسه گرفته تا شورای محله و شهرداری. انتخاب ما برای تعیین نمایندگانی که آینده پارک محلهمان، وضعیت مدرس فرزندمان، حمل و نقل شهر یا روستایمان، دولت استانمان و در نهایت نخستوزیر کشورمان، بسیار حیاتی و مهم است. اما تا سالها فقط مردان میتوانستند سرنوشت همه این موارد را تعیین کنند.
در روزهای ابتدایی شکلگیری کشور کانادا، فقط مردانی حق رای داشتند که صاحب ملک بودند. چند دهه گذشت تا کمکم به زنان ملاک یا آنهای که ارثیهای دریافت کرده بودند نیز اجازه رای داده شد آنهم به شرطی که همسر زن ملاک فوت کرده بود یا طلاق گرفته بود.
در سالهای اواخر قرن نوزدهم، آرام آرام سرو صدای زنانی که برای برابری حق و حقوق بین زنان و مردان مبارزه میکردند بیشتر شد. در این میان نقش دکتر امیلی استاو در شکلگیری یک خواست ملی قابل تامل است. امیلی که اولین پزشک زن تورنتو بود، در ابتدا مجبور شد برای پذیرفتهشدن خودش به عنوان یک دکتر مبارزه کند.
مبارزهای که او را تبدیل به پرچمدار احقاق حقوق زنان نمود. اما او که جامعه آن روز کانادا را آماده پذیرش این موضوع نمیدید، تصمیم گرفت با تاسیس انجمن ادبیات زنان تورنتو، زنان فعال جامعه را جایی جمع کرده و صدای آزادیخواهی را به گوش آنها برساند. فعالیتی که بعدها و در گوشهای متفاوت از این کشور پهناور جواب داد.
در کنار تلاشهای دکتر امیلی استاو باید به نقشی که «مری آن شد» به عنوان یک روزنامهنگار سیاهپوست در همهگیر شدن خواست حق رای برای زنان داشت نیز اشاره کرد. «مری آن» که صاحب امتیاز روزنامهای به نام «Provincial Freeman» بود با انتشار مقالات آتشین در روزنامه خود ضمن شعلهور ساختن اشتیاق حقوق برابر برای زنان و مردان، نقش مهمی در هماهنگ کردن و اطلاعرسانی برنامههای مبارزاتی زنان و در سراسر کانادا داشت.
» همچنین بخوانید روزنامهای برای آزادی
مبارزات زنان که بالا گرفت، موضوع مورد بحث آنها دیگر فقط حق رای نبود. آنها به دنبال وضعیت سلامتی بهتر برای مادران، دستمزد برابر با مردان، حق تحصیلات عالی، قوانین سختگیرانه در برابر خشونت علیه زنان و کمکهای اجتماعی به زنان آسیبدیده نیز بودند.
حق رای زنان از مانیتوبا شروع شد
در ۲۷ ژانویه ۱۹۱۴، گروهی بزرگ از زنان و مردان که بسیاری از آنها عضو تشکیلاتی به نام «لیگ برابری سیاسی مانیتوبا» (Political Equality League of Manitoba) بودند، در برابر مجمع قانونگذاری این استان تجمع کردند. هدف از این تجمع، بیان مخالفت و درخواست اقدام در برابر فشارهایی بود که بر زنان وارد میشد. رهبری این تجمعکنندگان با نلی مککلوگ (Nellie McClung) بود.
ویدئوی زیر را در همین رابطه ببینید:
خانم مککلوگ نویسندهای سرشناس بود که در زمینه دفاع از حقوق زنان نیز فعالیت داشت. او بعدها به خاطر نقش کلیدیاش در تصویب قانونی که به زنان اجازه عضویت در سنا را میداد، به چهرهای ملی تبدیل شد.
خانم مککلوگ با سخنانی پرشور و حرارت، نظر نمایندگان قانونگذاری استان را به خود جلب کرد. او رو به این نمایندگان گفت: «آیا ما (زنان) مغز برای فکر کردن نداریم؟ دست برای کار کردن نداریم؟ دل برای احساس کردن نداریم؟ حق زندگی کردن نداریم؟ آیا حق نداریم نقشی به عنوان شهروند داشته باشیم؟ آیا به ساخت امپراطوری (کانادا) کمک نمیکنیم؟ حقمان را به ما بدهید!»
این سخنرانی جرقه افزایش طرفداران اعطای حق رای به زنان در مانیتوبا را به همراه داشت. اما درست همانند هر حرکت عمیق سیاسی و اجتماعی دیگر، تاثیرگذاریاش زمانبر بود.
«لیگ برابری سیاسی مانیتوبا» حدود دو سال بعد یعنی در دسامبر ۱۹۱۵ در نامهای که به امضای ۴۰ هزار نفر رسیده بود، درخواست اعطای حق رای به زنان را مطرح کرد.
نخستوزیر وقت مانیتوبا یعنی توبیاس نوریس این درخواست را به اولین جلسه پانزدهمین دوره مجمع قانونگذاری استان برد. این درخواست پس از مدتی در قالب «لایحه اصلاح قانون انتخابات مانیتوبا» در دستور کار قرار گرفت. در ۲۸ ژانویه ۱۹۱۶، فرماندار استانی قانون اعطای حق به زنان برای رایدهی و نیز امکان نامزد شدن زنان در انتخابات استانی را تائید کرد.
خبر اعطای حق رای به زنان در مانیتوبا در سراسر کانادا پیچید و سبب شد استانهای دیگر نیز برای اقدامی مشابه دست به کار شوند. در ۱۴ مارس همان سال، ساسکاچوان و در ۱۹ آوریل هم آلبرتا قوانینی مشابه را تصویب کردند و زنان در این دو استان نیز دارای حق رای و حق نمایندگی در انتخابات استانی شدند.
در میان همه استانها، کبک خیلی دیر به این قافله پیوست و تا سال ۱۹۴۰، زنان در این استان از حق رای محروم بودند. همچنین بومیان کانادا نیز از سال ۱۹۶۰ به این سو از حق رای برخوردار شدند.
پس از حق رای در انتخابات استانی، نوبت به انتخابات فدرال رسید. البته داستان برخورداری زنان از حق رای در انتخابات فدرال هم داستان جالبی دارد و آنها در سه مرحله از این حق رای برخوردار شدند.
نخستین بار این حق در سال ۱۹۱۷ به برخی از زنان یعنی پرستاران و زنانی که در ارتش خدمت میکردند داده شد.
مدتی بعد در قانونی دیگر، زنانی که شوهر، پسر یا پدرش در خارج از مرزهای کانادا در جنگ حضور داشت نیز میتوانستند در انتخابات شرکت کنند. در نهایت هم از اول ژانویه ۱۹۱۹ همه زنان بالای ۲۱ سال اجازه یافتند در انتخابات شرکت کنند.