روی سیاره زمین بیش از ۷ میلیارد انسان زندگی میکند. از ملتها، مذهبها، نژادها، رنگها، جنسیتها و ژنهای مختلف. به تعداد انسانهایی که روی زمین زندگی میکنند، اثرانگشت و عقیده مختلف وجود دارد.
عقاید و سنتهای ما ریشه در هزاران سال تکامل اندیشهای نوع بشر دارد. هزاران سال ارزیابی پدیدهها و «خوبها» را از «بدها» جدا کردن!
اما از یک جایی به بعد، بشر تصمیم گرفت دیگر رنگ، باور، سبک زندگی و ظاهر دیگران را قضاوت نکند.
رفتار جنسی یکی از مواردی بوده که در طول تاریخ، در همه باورهای مذهبی و نزد همه ملتها مورد قضاوت قرار میگرفته است. این برداشت از رفتارهای جنسی آنقدر ریشه عمیقی در نگاه ما به زندگی دارد که روبرو شدن با جامعهای که بسیاری از این سنتها را به فراموشی سپرده و سیاقی جدید در
نگاه خود به جنسیت به وجود آورده، میتواند به بزرگترین چالش زندگی یک شرقی مهاجرت کرده به غرب تبدیل شود.
شاید یکی از دلایلی که نگرش بسیاری از ما نسبت به افراد همجنسگرا و به طور کلی دگرباشان جنسی با نوعی احساس غریبگی همراه است، برخاسته از ناآشنایی با واژههایی باشد که این افراد خود را با کمک آن معرفی میکنند.
بسیاری از افراد معانی کلمات مورد استفاده در حوزه گرایشات جنسی و یا هویت جنسی را به درستی نمیدانند.
دلایل بسیاری در این امر نقش دارند که یکی از مهمترین آنها بسته بودن جوامعی سنتی، چون ایران و به طور کل عدم مواجهه علمی با این موضوعات است.
البته باید به این نکته توجه داشت که حتی در کشورهایی که دگرباش جنسی بودن آزاد است نیز رویکردی روادارانه نسبت به این موضوع، مسالهای تازه به شمار میرود. برای مثال در بسیاری از این کشورها، تا سال ۱۹۸۰ همجنسگرایی به عنوان اختلال شناخته میشده است.
اجازه دهید تا بدون جهتگیری به توضیح و معرفی اصطلاحات مربوط به این حوزه پرداخته شود که در چند سال اخیر رواج زیادی یافته است.
هویت جنسیتی و گرایش جنسی
برای فهم بهتر نوع تفاوتها، بهتر است در ابتدا با دو واژه هویت جنسیتی (Gender Identity) و گرایش جنسی (Sexual Orientation) آشنا شد.
هویت جنسیتی: به احساس درونی فرد از مرد بودن، زن بودن و یا خارج از این دو اشاره دارد. منظور احساسی است که فرد فارغ از نوع جنسیتی که در هنگام تولد برایش ثبت شده است، نسبت به خودش دارد. مثلا فرد میتواند به عنوان دختر ثبت شده باشد و دستگاه تناسلی زنانه داشته باشد اما احساس درونیاش نسبت به خودش مردانه است.
گرایش جنسی: واژهای است که به جاذبه رمانتیک، هیجانی و جنسی فرد به افراد از جنسیت خاص اشاره دارد و به این گروهها تقسیمبندی میشود:
دگرجنسگرایی Heterosexual (تمایل به جنس مخالف)؛
همجنسگرایی Homosexual (تمایل به جنس موافق)؛
دوجنسگرایی Bisexual (تمایل به هر دو جنس)؛
بیجنسگرایی Asexual (عدم وجود تمایل جنسی).
زمانی که همجنسگرایی بین دو زن باشد به آنها «لزبین» و اگر بین دو مرد باشد به آنها «گِی» میگویند.
در حال حاضر محققان علت تفاوت در گرایش جنسی در افراد مختلف را به عوامل متعددی از جمله عوامل ژنتیکی، محیطی (بیشتر محیط داخل رحمی)، هیجانی، هورمونی و فاکتورهای بیولوژیکی دیگر نسبت میدهند و معتقد هستند که هر کدام از این عوامل به نوعی در تعیین گرایش جنسی فرد نقش ایفا میکند. در بعضی مواقع فرد به دو جنس تمایل دارد ولی خودش انتخاب میکند که تنها با یک فرد رابطه داشته باشد.
Thomas Neuwirth
چتری برای همه رنگها
واژه LGBT یا دگرباش که از سال ۱۹۹۶ به صورت LGBTQ به کار برده میشود یک اصطلاح کلی است که از سرواژههای Lesbian, Gay, Bisexual, Transgender, Queer تشکیل شده است. علت به وجود آمدن این واژه به این دلیل بوده است که استفاده از واژه «گی» به تنهایی نمیتوانست تمامی افراد با گرایشها و هویتهای جنسی متفاوت را شامل شود و افراد تراجنسیتی یا کوئیر در این گروه قرار نمیگرفتند.
تراجنسیتی یک واژه کلی است که برای توصیف افرادی به کار میرود که رفتار آنها یا هویت و بیان جنسیتیشان با چیزی که به طور معمول برای آن جنس انتظار میرود مطابق نیست. انواع بیشتر شناخته شده تراجنسیتی شامل تراجنسی (Transsexual)، مبدلپوشی (Cross-dress) و خارج از جنسیت (Genderqueer) هستند.
افراد تراجنس کهGender Dysphoria هم نامیده میشوند افرادی هستند که به شدت احساس میکنند که هویت جنسی آنها با جنسیت بیولوژیکیشان سازگار نیست. مانند افرادی که از نظر ظاهر مرد هستند ولی خود را زن احساس میکنند و به دنبال روشهای درمانی برای تغییر جنسیت هستند. این افراد به دلیل عدم پذیرش جامعه یا خانواده معمولا افرادی مضطرب و افسرده هستند.
در مبدلپوشی، فرد پوشش و لباسی را استفاده میکند که به طور معمول و کلیشهای در فرهنگ آن جامعه، توسط جنس مخالف آن پوشیده میشود. این رفتار را نباید با تراجنسی اشتباه گرفت زیرا این افراد اصلا به دنبال تغییر جنسیت نیستند و از جنسیت خود راضی هستند.
خارج از جنسیت یا کوئیر افرادی هستند که هویت جنسی خود را نه زن، نه مرد و چیزی بین این دو یا خارج از این دو نوع جنسیت میدانند. این افراد میتوانند در پوشش خود از پوشش هر دو جنس استفاده کنند.
باید توجه داشت که مواردی از تراجنسیتی که توضیح داده شد در مورد هویت جنسیتی افراد است و هر کدام از این افراد میتوانند به جنس مخالف یا همجنس و یا هر دو جنس تمایل جنسی داشته باشد که در مبحث گرایش جنسی قرار میگیرد.
متخصصان باور دارند که عوامل مختلفی مانند: عوامل بیولوژیکی، سطوح هورمونی، تجربیات زمان کودکی و دوره بلوغ همگی میتوانند در شکلگیری هویتهای تراجنسیتی نقش داشته باشند.
در حال حاضر هیچ کدام از مواردی که نام برده شد تا زمانی که برای فرد تشویش و اضطراب به حدی که منجر به ایجاد بیماری روحی روانی شود، اختلال محسوب نمیشوند.
افراد تراجنسیتی با مشکلات بسیاری از قبیل عدم پذیرش توسط جامعه، تبعیض مستقیم یا غیر مستقیم و حتی تجاوز دست به گریبان هستند که همین امر باعث شده است که میزان افسردگی و اضطراب در این گروه بالاتر از جمعیت عمومی باشد.
گاهی با آگاهی بیشتر و نگاهی به دور از تعصبات میتوان دیدگاه و حتی قضاوت را نسبت به محیط اطراف خود بهبود بخشید و جهان زیباتر و متنوعتری را نظارهگر بود.
هنرمندان دگرباش
هر هنرمندی به میزان حساسیت به جامعه و به زندگی خود همواره قسمتی از هویتش را در آثارش بر جای میگذارد. اظهار هویت بیپرده و ردپای هنرمند در اثر شاید همان چیزی باشد که او را از سایرین متمایز و پیشرو ساخته و امضای او را به همراه دارد.

مسئلهی گرایشهای جنسی از آن دست مواردی است که هنوز هم در قرن بیست و یکم، به آن پرداخته میشود و همچنان در خیلی از جوامع دنیا در چارچوبهای خاصی تعریفشده و تابو ماندهاند. بدون شک جامعهی هنری نیز، هرچقدر که پیشرو باشد از جامعهی مادر خود جدا نیست و با آن درگیر میشود. هنرمندان زیادی به خاطر گرایشهای جنسی خود، دست از خانواده و زادگاه خود میکشند و برای زندگی در محیطی آزاد از کشور خود بیرون میآیند.
جودیت باتلر، فیلسوف آمریکایی معاصر، در کتاب مشهور خود با عنوان «ابطال جنسیت»، تعریف جنسیت را وابسته به معیارهای جامعه و تعاریف قدیمی از جنسیت میداند. او معتقد است که به نُرم درآوردن انسان، بر اساس مقیاسهای موجود، زندگی را برای افراد زیادی دشوار کرده و آنها را از دایرهی امکان وجود و حتی امکان فکر کردن به امکان وجود، به بیرون پرتاب کرده است.
همانطور که اشاره شد، دنیای هنر نیز از این قضیه مستثنا نیست. دگرباشان زیادی بودهاند که در ادبیات و هنر دنیا نقش مهمی داشتهاند. ازایندست میتواند به ویرجینیا وولف، نویسندهی بریتانیایی، فرانسیس بیکن، نقاش ایرلندی، فریدا، نقاش مکزیکی، اندی وارهول، هنرمند آمریکایی از پایهگذاران «پاپ آرت»، زَویه دولان Xavier Dolan، کارگردان مشهور کبکی، فرانسوا اوزون François Ozon، کارگردان مشهور فرانسوی و رضا عبده، کارگردان تئاتر ایرانیتبار و بسیاری دیگر اشاره کرد.

برخی از هنرمندان دگرباش به گرایشهای جنسی خود اذعان داشته و میتوان ردپای این گرایشها را در آثار آنها دید. بااینحال برخی دیگر این مسئله را در زندگی شخصی خود حبس کرده با حاشیهای دانستن آن، هرگز از وجودش اثری بر جای نگذاشتهاند. اندی وارهول Andy Warhol از آن دست هنرمندانی است که همجنسگرایی خود را بهوضوح اظهار مینموده اما او قبل از هر چیز هنرمند است. او در کتاب Popism خود که در سال ۱۹۸۰ منتشرشده به نقل از یکی از همراهان دگرجنسگرای خود میگوید : «اینکه در دام چیزی نیفتیم زیبا است، حتی اگر آن چیز همانی باشد که هستیم.»
چرا رژه افتخار؟
درباره تاریخ و ماهیت رژه افتخار متنها و مطالب زیادی نوشته شده است. متنی که در زیر میخوانید از قول نومی، یکی از شخصیتهای مجموعه تلویزیونی Sense 8 روایت میشود. او دختری تغییر جنسیت داده است که اتفاقا نقش او را نیز هنرپیشهای تغییر جنسیتداده بازی میکند.
او این یادداشت را در آستانه حضورش در رژه افتخار و غرور در سان فرانسیسکو مینویسد. نویسنده اصلی خانواده واچفسکی هستند. همان برادرانی که مجموعه تاثیرگذار ماتریس را ساختند و اکنون هر دو، خود تغییر جنسیت دادهاند. این متن شاید خلاصه دیدگاه کسانی باشد که میتوان آنها را در رژه غرور در شهر مونترال نیز دید.
«من به زندگیام فکر میکنم و همه خطاهایی که در زندگیام مرتکب شدهام. خطاهایی که با من باقی ماندهاند، آنهایی که از انجامشان پشیمانم و آنهایی که به دلیل وحشت، دست به انتخاب آنها زدم. برای مدتی طولانی من میترسیدم تا خودم باشم چرا که والدینم به من آموخته بودند اگر اینگونه باشم، حتما ایرادی در من هست. چیزی توهین آمیز، چیزی که باید از آن دوری کرد شاید حتی چیزی که موجب ترحم باشد. چیزی که هیچگاه نخواهید توانست آن را دوست بدارید.
مادرم یکی از هواداران قدیس سنت توماس آکویناس است. او غرور و افتخار را گناه میداند. سنت توماس ، غرور و افتخار را ملکه گناهان مرگبار هفتگانهاش برمیشمارد. او این حس را دروازهای به سوی همه گناهان میداند. با این وجود در فهرست گناهان او خبری از نفرت نیست و نشانی از شرم نمییابید.
من از این رژه غرور و افتخار می ترسیدم چراکه میدانستم چقدر دوست دارم جزئی از آن باشم. پس امروز، من به خاطر آن بخشی از من که زمانی از این راهپیمایی میهراسید و برای همه مردمانی که نمیتوانند در آن حضور داشته باشند، رژه خواهم رفت. کسانی که آنگونه زندگی میکنند که زمانی من زندگی میکردم.
امروز من رژه خواهم رفت تا به یاد بیاورم که من تنها «من» نیستم بلکه «ما» هستیم؛ و ما با غرور و افتخار رژه میرویم.»
درود و مهر فقط خواهشمندم تطبیق جنس را به جای تغییر جنسیت بکار ببرید. سپاس