انجمن مذهبی کلیسای نوتردام، یک مرکز مذهبی مهم و معتبر در فرانسه بود که اعضایش را سه کشیش مقدس و به اصطلاح مردان خدا تشکیل میدادند. آنها ژان ژک اولیه، جروم لوروایه داورسیه و پییر شوریه نام داشتند. بعدها، فرمانده جوان و بیباک شهر «ویل ماری» یعنی «مزونوو» هم به آنها پیوست. هدف و انگیزه این افراد این بود که برای تقویت و تداوم دین مسیحیت در فرانسهنو، تا میتوانند بومیان را که به نظر آنها مردمی بتپرست و وحشی بودند، به آیین مسحیت دربیاورند و جمعیت قابل توجهی از مسیحیان فرانسوی را هم برای تشکیل یک شهر جدید که پایگاه مستحکمی برای دینداری باشد، دور هم جمع کنند.
این ایده را در سال ۱۶۳۵ جروم داورسیه (Jérôme le Royer de la Dauversière) به کلیسای نوتردام پاریس پیشنهاد کرد. او مردی عابد و خداشناس بود که تمام عمرش را صرف خدمت به کلیسا و محرومین کرده بود. او که در سرزمینهای «فرانسهنو» قابلیت زیادی برای مسیحی کردن بومیانی که سرزمین آبا و اجدادیشان توسط فرانسویها اشغال شدهبود، میدید، تصمیم گرفت حامیانی از کلیسا به این پروژه ملحق کند.
این کار حدود سه سال زمان برد. کمکم بقیه اعضای گروه که از مردان کلیسا بودند، به طرح اولیه او پیوستند. پول زیادی از طرف کلیسا جمع شد تا پروژه «کار خداپسندانه» به سرعت آغاز شود. در آن زمان جزیره مونترال در اختیار کمپانی «فرانسهنو» بود. بالاخره تلاشهای انجمن مذهبی در هفتم اوت سال ۱۶۴۰ به ثمر نشست و بعد از مذاکرات طولانی جزیره مونترال به انجمن مذهبی نوتردام سپرده شد و آنها به احترام مادر مسیح، نام آن را به «ویل ماری» یا شهر مریم تغییر دادند.
» همچنین بخوانید صلیب مونترال، نذر آقای فرماندار
در ابتدا بیشتر محلهایی که در مونترال شکل گرفتند، با الگوبرداری از شهر کبک بود. مثلا، مدرسه و بیمارستان و یک کلیسا برای سرپرستی و آموزش بومیان. بعد از این مرحله، انجمن تصمیم گرفت با تایید شاه فرانسه، یک فرماندار برای شهر جدید انتخاب کند. بعد از مدتی «مزونوو» که جوانی با لیاقت و باهوش بود و البته کاملا به کلیسا احترام میگذاشت بعنوان فرماندار شهر انتخاب شد و برای تامین احتیاجات اولیه ساکنان شهر مامور شد تا به فرانسه برود و تجهیزات و نیروی کار با خود بیاورد. در همین زمان تصمیم گرفتهشد که عدهای زن هم همراه این گروه به مونترال بیایند که یکی از آنها ژان مانس Jeanne Mance بود.
به دلیل مشکلاتی که در حمل و نقل اولین ساکنان مونترال پیش آمد، کشتی در اواسط آگوست به مونترال رسید و کار سر و سامان دادن به جزیره را به عقب انداخت. همین تاخیر باعث شد تا زمستان آغاز شود و مزونوو مجبور شد که اندکی صبر کند تا بتواند زمستان سخت را بگذراند. در این مدت قبائل بومی «ایروکوو» قدرت خود را به دست آوردهبودند و کنترل اوضاع از دست مزونوو و افرادش گرفته شدهبود.
در این مرحله «ساموئل دوشامپلن» فرمانده شهر کبک به کمک مزونوو آمد و با حمایت از او توانست بخشی از مشکلات مزونوو جوان را حل کند. اما به طور کلی این خطر وجود داشت که شهر جدید ویل ماری نتواند به حیات خود ادامه بدهد. اما مزونوو با سختی و تلاش بسیاری توانست خود را به جزیره برساند و شهر جدید را در بهار سال ۱۶۴۱ که هوا اندکی بهتر شده بود تا حدودی به ثبات برساند. ژان مانس در این مرحله با فداکاری زیادی در کنار مزونوو بود و به او کمک فراوانی کرد. یکی از اولین کارهایش، تاسیس نخستین بیمارستان شهر و مدیریت آن بود.
شهر ویلمری در محل کنونی شهر قدیم مونترال و جایی حدود کلیسای نوتردام بنا شده بود. این شهر در آن زمان با جمعیت چند ده نفری خود بیشتر شبیه یک قلعه ساخته شده از چوب در میانه یک جنگل بزرگ بود که سراسر جزیره مونترال را دربرگرفته بود.
عاقبت انجمن مذهبی نوتردام
تا اواسط سالهای ۱۶۵۰ بیشتر اعضای انجمن از دنیا رفتند و تنها مزونوو و یک نفر دیگر از آن هسته اولیه باقی ماندند. افرادی هم به این انجمن اضافه شدهبودند اما هنوز انجمن به هدف اولیه تشکیلش که مسیحی کردن قبائل بومی بود، دست نیافته بود.
بومیان بسیار قدرتمند بودند و تعداد بیشتری داشتند و در حملات بیشمار بر علیه فرانسویها، تعداد زیادی از جمعیت اندک فرانسویها را از بین بردند. این مساله ترسی را در دل انجمن مذهبی انداخت. همین ترس باعث شد تا این انجمن مذهبی در سال ۱۶۶۳ منحل شود و اعضای باقیمانده آن به فرانسه بازگردند. مزونوو تا سال ۱۶۶۵ فرماندار جزیره باقی ماند.
» همچنین بخوانید «پیلوت»، سگی که مونترال مدیون اوست
درست است که انجمن مذهبی مونترال نتوانست به اهداف اولیه خود دست پیدا کند اما حاصل کار آنها، قلعه ویل مری به عنوان نطفه نخستین شهر مونترال را به یادگار گذاشت. قلعهای که با جمعیتی اندک، ۲۳ سال در برابر بسیاری از مشکلات مقاومت کرد و کلیسا را در این منطقه صاحب قدرت نمود. امروز «مونترال» که روی بقایای «ویلمری» ساخته شده است، یکی از مهمترین شهرهای کبک و کانادا و حتی آمریکای شمالی است.