چند روز پیش و در یک بعدازظهر گرم در داخل ماشین دمکردهام منتظر رفیقی هستم که تلفن زنگ میخورد. آن طرف خط خانم دکتری از فعالین سیاسی مونترال است که از همان سالهای اول انقلاب از ایران بیرون آمده و در تمام این سالها یک لحظه هم دست از مبارزه بر علیه رژیم حاکم بر ایران برنداشته است.
بعد از سلام و احوالپرسی از من میپرسد چیزی درباره تنشهای اخیر در خلیج پارس شنیدهام. با سابقهی سیاسی که از او سراغ داشتم با خودم فکر میکردم حتما میخواهد از این موضوع برای تضعیف رژیم و مبارزات خود استفاه کند. با خودم غر زدم « آخه خانم دکتر در چنین موقعیتی وقت مبارزه سیاسی نیست…» که با شنیدن جمله بعدیش تقریبا تلفن از دستم افتاد.
«ما گروهی شدیم در مونترال و میخواهیم دور هم جمع شویم، ببینیم چگونه میشود جلوی جنگ را گرفت، جلوی این بازی سیاسی را گرفت، جلوی جنگطلبها را گرفت»
در حالی که به شدت تعجب کردهام تقریبا با پوزخند میپرسم چه شد خانم دکتر؟ مبارزه با رژیم تمام شد؟
میگوید مبارزه سر جای خودش است اما قلبش از تپیدن خواهد ایستاد اگر گلولهای به سمت خاک ایران شلیک شود. میگوید مبارزه سیاسی با مبارزه مسلحانه فرق دارد. میگوید باید با هم متحد باشیم تا جنگطلبها فکر نکنند میتوانند ما را به بهانه اختلافاتمان از هم جدا کنند و بعد با خیال راحت به خاک زادگاهمان تجاوز کنند. میگوید حساب ایران و خاک پاکش از کارهایی که آخوندها کردهاند و میکنند جداست. میگوید سرنگونی دیکتاتورها را میخواهد اما نه به قیمت جان جوانان ایرانی…
میگوید و میگوید و من از آنهمه پیشداوری که کردهام شرمنده میشوم.
شب در خانه مشغول چک کردن خبرها هستم که میبینم استیون هارپر، نخستوزیر سابق کانادا به اروپا رفته تا در نشست مجاهدین در اشرف۳ سخنرانی کند. از خودم میپرسم: چرا؟
The Iranian regime terrorizes its own citizens and poses a serious threat to global peace and security. Today in Albania I was proud to again join the #NCRI in standing up for a peaceful, non-nuclear future for Iran & freedom & democracy for its long suffering people. #FreeIran pic.twitter.com/0skdssuGVB
— Stephen Harper (@stephenharper) July 13, 2019