شاید ابتدا بهتر باشد، با ماهیت یادگیری همزمان دو زبان توسط کودکان و باورهای نادرستی که در این میان وجود دارد آشنا شوید. در این مقاله که به قلم رکسانا سوتو (Roxana Soto) -بنیانگذار یک پایگاه آنلاین آموزشی تربیت دوزبانه کودکان- توسط پایگاه بیبیسنتر (BabyCenter) منتشر شده بیشتر با ۵ باور نادرست در این خصوص آشنا میشویم.
انبوهی از باورهای نادرست درباره تربیت فرزندان دو یا چند زبانه وجود دارد. گاهی والدین در دوزبانه بار آوردن فرزندان خود دچار تردید میشوند. آنها از دوستان و همکاران خود میشنوند که این کار به گیج شدن بچهها و تاخیر در زبان باز کردن آنها انجامیده و یا حتی بچهها ممکن است فرصت طلایی یادگیری زبان را از دست بدهند. بسیاری از چنین مطالبی، صرفا یک سری باورهای رایج نادرست هستند. بیایید به بررسی ۵ مورد از رایجترین این باورهای نادرست و واکاوی آنها از دیدگاه علمی بپردازیم.
۱. دوزبانه یا چندزبانه بار آوردن بچهها، سبب گیج شدن آنها میشود
شاید بتوان گفت که این رایجترین باور در این خصوص است که البته به هیچ وجه درست نیست. برخی والدین فکر میکنند قرارگیری کودک در معرض دو زبان سبب گیج شدن او و در نتیجه، ناتوانیاش از تمایز بین آنها میشود.
باربارا زورر پیرسون (Barbara Zurer Pearson) که کتابی با عنوان «تربیت فرزند دوزبانه» (Raising a Bilingual Child) را نوشته میگوید: «همه نوزدان، چند روز پس از تولد میتوانند متوجه تفاوت بین زبانهای مختلف شوند.» او میگوید این امر به ویژه در مورد زبانهایی که تفاوتی اساسی با هم دارند (مثل انگلیسی و فارسی) صدق میکند. خانم پیرسون میگوید: «البته بچهها در چند ماه اول زندگی خود در زمینه تشخیص تفاوت زبانهای مشابه هم نظیر انگلیسی و هلندی ممکن است دچار مشکل شوند. با این وجود، در حدود ۶ ماهگی دیگر چنین مشکلی وجود ندارد.»
شاید ریشه این باور نادرست را بتوان در پژوهشهای قدیمی انجام یافته در این خصوص دانست. این پژوهشها که به شکلی نه چندان دقیق و جامع به انجام میرسیدند، نتیجهگیری میکردند که قرارگیری بچهها در معرض دو زبان در نهایت به ضررشان است. این پژوهشگران به مهاجران توصیه میکردند که زبان مادری خود را رها کرده و فقط به آموزش زبان کشور جدید به فرزندشان بپردازند.
۲. دوزبانه بار آوردن بچهها، به تاخیر کلامی (دیر زبان باز کردن) آنها میانجامد
برخی از بچههایی که دو زبانه بار میآیند، کمی دیرتر از بچههای تکزبانه، حرف زدن را آغاز میکنند. این تاخیر موقتی است. با این وجود، کارشناسان بر این باورند که این تاخیر یک قاعده کلی نیست و همه بچههای دوزبانه را دربر نمیگیرد.
متاسفانه گاهی به والدینی که نگران رشد کلامی فرزندشان هستند توصیه میشود که فقط از یک زبان برای ارتباط با او استفاده کنند. این توصیه کاملا قدیمی و منسوخ است و به دورهای تعلق دارد که در آن، دوزبانگی عامل اصلی تاخیر کلامی شمرده میشود.
الن استوب کستر (Ellen Stubbe Kester) که مدیر موسسه بایولینگویستیکس (Bilinguistics) در ایالت متحده است میگوید: «پژوهشها حکایت از آن دارد که دوزبانگی سبب تاخیر در آغاز تکلم و یا یادگیری زبان نمیشود. مطالعات به این نتیجه رسیده که بچههایی که در محیطهای دوزبانه رشد میکنند و با تاخیر زبانی روبرو هستند، زبان را با همان سرعت بچههای تکزبانه یاد میگیرند.»
خلاصه اینکه حتی اگر فرزندتان دچار تاخیر در زبان باز کردن باشد، تربیت دوزبانه او هیچ تاثیری در این زمینه ندارد.
۳. بچههای دوزبانه در نهایت نمیتوانند متوجه تفاوت زبانها شوند
ترکیب کردن زبانها با هم امری اجتنابناپذیر و البته بیخطر است. اما برخی از افرادی که با ماهیت دوزبانگی آشنایی ندارند، این پدیده را به حساب نادرستی دوزبانه بار آوردن بچهها میگذارند.
بیشتر بچههایی که دو زبانه بزرگ میشوند، هر از چند گاهی از واژگان و ساختارهای یک زبان در حین استفاده از زبان دیگر استفاده میکنند. علاوه بر این باید به این نکته هم دقت داشته باشیم که معمولا یک زبان تاثیر بیشتری نسبت به زبان دیگر روی کودک دارد. وقتی یک کودک از دایره واژگان کمتری برای یک زبان برخوردار باشد، از واژگان زبان دیگر استفاده میکند.
کارشناسان بر این باورند که این ترکیب کردن زبانها امری موقتی است و با افزایش دایره واژگان کودک در هر دو زبان، به تدریج از بین میرود.
همچنین باید به این نکته هم دقت داشته باشیم که حتی افراد بزرگسال دوزبانه هم گاهی ممکن است دچار این مشکل شوند (این پدیده را در اصطلاح کد-سوئیچینگ مینامند). برای نمونه پدیده اسپانگلیس (Spanglish) که به استفاده از واژگان انگلیسی در تعاملات به اسپانیایی یا بالعکس مربوط میشود، امری رایج در میان لاتینتباران در ایالات متحده به شمار میرود.
خانم پیرسون میگوید: «این پدیده گاهی به این دلیل روی میدهد که فرد شاید واژهای مشخص را در زبانی که در آن لحظه با ان صحبت میکند بلد نباشد. برخی افراد هم شاید فقط به خاطر اینکه از یک واژه یا عبارت در یک زبان خوششان میآید، از آن در هنگام صبحت به زبانی دیگر صحبت میکنند.»
بچهها رفتارهایی که میبینند و میشنوند را تقلید میکنند. به همین دلیل، اگر فرزندتان در محیطی حضور دارد که ترکیب دو زبان در آن امری عادی شمرده میشود، تکرار این رفتار از سوی او را نباید به حساب ناتوانیاش گذاشت.
۴. دوزبانه بار آوردن بچهها حتما باید در یک سن مشخص صورت گیرد
هیچ وقت برای آموزش زبان دوم به بچهها دیر (یا حتی زود) نیست! خانم پیرسون میگوید: «یادگیری زبان دوم برای بچههای زیر ۱۰ سال به مراتب سادهتر از یادگیری آن توسط یک فرد بزرگسال است. این کار برای بچههای زیر ۵ سال حتی به مراتب سادهتر است.»
البته کارشناسان میگویند زمان ایدهال برای این کار بین تولد تا ۳ سالگی است، یعنی زمانی که فرآیند یادگیری زبان توسط کودک آغاز میشود و ذهنش به شدت آماده این کار است.
دومین بازه زمانی مناسب برای یادگیری زبان دو نیز وقتی است که بچهها بین ۴ تا ۷ ساله هستند. در این سن نیز مغز میةواند
یادگیری چندین زبان با هم را در مسیرهایی موازی پردازش کند. به کلامی دیگر، مغز میتواند یک سیستم موازی زبان اول را برای زبان دوم ایجاد کند. در نتیجه، کودک در آینده میتواند هر دو زبان را به صورت زبان مادری مورد استفاده قرار دهد.
اگر فرزندتان بالای ۷ سال است و به فکر دوزبانه بار آوردنش هستید، هنوز خیلی دیر نشده است. سومین بازه زمانی مناسب برای این کار هم بین ۷ سالگی تا سن بلوغ است. پژوهشهای علمی نشان میدهد دادههای مربوط به زبان جدید پس از بلوغ در بخشی متفاوت از مغز ذخیره میشود. به همین دلیل، زبانی که پس از سن بلوغ یاد میگیریم در مسیر متفاوت از مسیر عصبی زبان مادری قرار میگیرد.
خانم پیرسون در این باره میگوید: «خیلی درباره فرصت طلایی یادگیری دو زبان توسط بچهها میشنویم. شاید این مفهوم سبب بیانگیزگی برای بچههای بزرگتر در مسیر یادگیری زبان شود. تردیدی نیست که یادگیری زودهنگام زبان دوم میتواند سادهتر باشد، اما حتی پس از اتمام این فرصت طلایی نیز میتوان زبان دوم را آموخت.»
۵. بچهها مثل اسفنج (جذبکننده) هستند و بدون تلاش و صرف زمان زیاد میتوانند دوزبانه شوند
با وجود اینکه یادگیری یک زبان جدید در سن کم راحتتر است، اما این بدان معنا نیست که این یادگیری کاملا طبیعی و سریع روی میدهد. نمیتواند انتظار داشت که فرزندمان فقط با تماشای سریال به زبانی دیگر، آن را بیاموزد.
یادگیری زبان نه تنها باید جذابیت داشته باشد، بلکه باید از یک ساختار مشخص پیروی کرده و از همه مهمتر اینکه باید پیوستگی داشته باشد. بچهها باید به شکلهای مختلف و جذاب در زندگی در معرض زبانهای مورد نظر قرار گیرد.