اندرو کوین (Andrew Coyne) که یک روزنامهنگار سرشناس کانادایی است به تازگی در مقالهای در مونترالگزت به واکاوی این خبر، تحلیل وضعیت موجود و نیز تهدیدهای جدی که میتواند اقتصاد کانادا را واژگون کند پرداخته است. آنچه میخوانید ترجمه این مقاله آقای کوین است.
اعلام یک خبر خوب اقتصادی به مردم از سوی دولت، خبری بد برای احزاب مخالف آن دولت به شمار میرود. اگر شما هم جزو احزاب محافظهکار یا نیودموکرات (یا سبز و …) باشید، این اخبار مثبت اقتصادی اعلام شده از سوی دولت برایتان خوشایند نیست چون کار شما را برای انتخابات پیشرو سختتر میکند.
نرخ بیکاری ۵/۴ درصدی که پایینترین نرخ بیکاری از سال ۱۹۷۶ (و یا حتی دهه ۱۹۶۰) به شمار میرود و نرخ فقر بر اساس معیار مرز کمدرآمدها (LICO) برابر با ۷/۸ درصد است که کمترین میزان از سال ۱۹۷۶ به شمار میرود. همچنین میانگین درآمد هر خانوار پس از کسر مالیات به بیشترین مقدار رسیده و یک سوم بالاتر از تورم از سال ۱۹۹۷ است. این ارقام و آمارها در نگاه اول بسیار مثبت و امیدبخش هستند.
» همچنین بخوانید ۹۳۰۰ فرصت شغلی جدید در بازار کار کانادا و اقتصاددانان نگران
بخشی از این اخبار مثبت حاصل رویههای بلندمدت اقتصادی است که به ویژه باید عدم وجود رکورد اقتصادی در ۱۰ سال گذشته اشاره کرد. ایجاد بیش از یک میلیون شغل از سال ۲۰۱۵ و یا کاهش در فقر کودکان به میزان یک سوم طی دو سال اخیر، همگی ارزشمند هستند. البته اگر جزو احزاب مخالف دولت باشید، اخباری از این دست برایتان چندان دلچسب نخواهد بود!
اما سئوال اینجاست که چه مقدار از این دستاوردهای ارزشمند، حاصل تلاشهای دولت کنونی است؟
همهاش کار دولت لیبرال است؟
کاهش آمار مربوط به فقر کودکان تقریبا فقط به خاطر برنامه کمک هزینه کودک (Canada Child Benefit) است که حزب لیبرال در اوایل دوره زمامداری خود اجرا کرد. درباره سایر دستاوردها هم شاید بهتر باشد بگوییم دولت کنونی کار خاصی انجام نداده و صرفا از اجرای برنامههای پیشین جلوگیری نکرده است.
اما از آنجا که مخالفان هر دولت، بلافاصله پس از انتشار اخبار اقتصادی منفی به آن واکنش داده و نوک پیکان حملات خود را به سمت دولت کنونی نشانه میگیرند، دولت نیز این حق را به خود میدهد که اخبار مثبت اقتصادی را به خود نسبت داده و آن را جزو دستاوردهای خود بداند. جالب است حتی همه این اخبار خوب اقتصادی، هم نتوانسته جلوی کاهش ۲۰ امتیازی محبوبیت حزب لیبرال در انتخابات طی دو سال و نیم اخیر را بگیرد.
اما باید کمی وقت بدهیم!! به نظر میرسد تا ماه اکتبر، خاطرات مربوط به رسوایی اسسیان-لاواین (SCN-Lavalin affair) که موجب از بین رفتن اندک اعتبار بازیافته حزب لیبرال شد، به تدریج از ذهن مردم پاک خواهد شد. به نظر میرسد اقتصاد در نهایت به نفع حزب لیبرال خواهد بود. در تاریخ کانادا، فقط دو بار پیش آمده که یک دولت یک دورهای دارای اکثریت شکست بخورد که یکی در سال ۱۸۷۸ و دیگری نیز در سال ۱۹۳۵ بود. در هر دوی این سالها، اقتصاد وضعیت بسیار ناخوشایندی داشت.
محافظهکاران چه میگویند؟
اما رهبر حزب مخالف دولت در سایه چنین بداقبالی (البته از دید خودش) باید چه کار کند؟ رهبر حزب محافظهکار مخالف دولت کنونی یعنی اندرو شییر (Andrew Scheer)، به تازگی در یک سخنرانی و در بیان چشماندازهای حزب متبوعش (محافظهکاران کانادا) سعی کرد به این نکته تاکید داشته باشد که اقتصاد وضعیت خوبی ندارد و در واقع، بر خلاف چیزی که کاناداییها «حس میکنند»، آمار و ارقام گویای وضعیت نامطلوب اقتصاد این کشور است. او در سخنرانیاش در تورنتو گفت: «شاخصهای اقتصادی ممکن است چیزی را بگویند، اما شاخصهای انسانی گویای چیز دیگری باشند.» احتمالا منظور او از شاخصهای انسانی، نتایج انتخابات در کاناداست.
او در این سخنرانی گفت: «دو سوم کاناداییها حس میکنند که قادر به تامین هزینههای زندگی خود نیستند.» منظور آقای شییر احتمالا این بود که این حس مردم درست نیست و بیشتر مردم از عهده مخارج زندگی برمیآیند. او سپس در اعتراض به وضعیت کنونی گفت: «همه چیز در حال گران شدن است، اما درآمد مردم به همان نسبت بالا نمیرود.»
» همچنین بخوانید حقوق بازنشستگی در کانادا، اقتصاد سالهای سالخوردگی
اما این اظهارات چندان به واقعیت نزدیک نیست! درآمد متوسط هر نفر در ساعت از اکتبر ۲۰۱۵ تاکنون ۹ درصد رشد داشته است. این در حالی است که قیمت کالاهای مصرف فقط ۷ درصد بالا رفته است. البته چنین آماری با ایدهآل فاصله زیادی دارد، اما با این وجود، با تکیه به چنین آماری نمیتوان از اقبال مردن به حزب حاکم کاست.
اما اگر رهبران احزاب مخالف دولت به دقت به وضعیت کنونی نگاه کنند، خواهند دید که با وجود اخبار مثبت موجود، نگرانیهایی جدی نیز درباره تداوم رشد کنونی وجود دارد. آمار بیکاری در آمریکا به هیچ وجه امیدبخش و مثبت نیست. این بیکاری میتواند احتمال بروز رکورد اقتصادی در این کشور را افزایش دهد که البته پیامدهای آن دامنگیر کانادا نیز خواهد شد. تردیدهایی جدی درباره ادامه همکاریها در پیمان نفتا (بین سه کشور کانادا، ایالات متحده و مکزیک) وجود دارد. چندی پیش بود که دونالد ترامپ ناگهان تهدید کرد ممکن است بر واردات از مکزیک تعرفه گمرکی وضع کند.
تردید نسبت به آینده اقتصاد کانادا
در کانادا نیز تردیدیهایی درباره وضعیت اقتصادی در آینده وجود دارد. تردیدها درباره خطوط لوله انتقال نفت و سایر پروژههای انرژی و همچنین از دست رفتن امتیاز نرخ مالیات شرکتی سبب شده فضای سرمایهگذاری تا حدی نامساعد شود. با وجود رشد اقتصادی، اقتصاد کانادا در سه ماهه چهارم ۲۰۱۸ تقریبا راکد بود. همچنین با در نظر گرفتن تورم در سال ۲۰۱۹، رشد اقتصادی به ۱/۳ درصد برسد که البته چندان خبر بدی نیست. خبر بد اینجاست که اقتصاد قرار نیست تا سالها و حتی دههای آینده با سرعت رشد کند.
نکته دقیقا همین جاست. وضعیت خوب اقتصادی که اکنون شاهدش هستیم، موجب میشود چشمهایمان را بر روی چالشهای اقتصادی جدی که در درازمدت در انتظارمان است ببندیم. در گذشته نیز شاهد وضعیتی مشابه بودیم. در دورهای که نسل انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم به سن بازنشستگی رسیدند، تعداد کارگرانی که از بازار کار خارج میشدند، به مراتب بیشتر از نیروی کار وارد شده به آن بود.
همچنین بخوانید کبک در سال ۲۰۱۹ شاهد کاهش نرخ بیکاری و افزایش دستمزدها خواهد بود
در حال حاضر، ۱۷ درصد از جمعیت کانادا بالای ۶۵ سال است. تا سال ۲۰۳۵ این رقم به ۲۵ درصد افزایش مییابد. اگر تا همین چند سال پیش به ازای هر ۵ کارگر یک بازنشسته وجود داشت، تا سال ۲۰۳۵ این میزان به ۲ کارگر به ازای هر بازنشسته کاهش مییابد. این روند پیامدهایی ناخوشایند به همراه دارد و به افزایش چشمگیر هزینهها به ویژه در زمینه بهداشت و درمان میانجامد. همچنین، وضعیت به ویژه برای برخی استانها که نسبت جمعیت پیر آن بالاتر است (نظیر استانهای نیوفاندلند و نیوبرونزویک) به مراتب وخیمتر خواهد بود.
اداره بودجه پارلمانی پیشبینی کرده است که تا سال ۲۰۴۱، نرخ بدهی نسبت به تولید ناخالص داخلی در برخی استانها از ۱۰۰ درصد نیز بیشتر شده و حتی تا سال ۲۰۶۷ به ۲۰۰ درصد برسد. جوانانی که با افزایش شدید مالیات (از سوی دولت برای تامین هزینهها) روبرو میشوند، ممکن است تصمیم به ترک کشور بگیرند که این میتواند روند نزولی اقتصادی را تشدید کند.
راه حل چیست؟
فقط یک راه برای جلوگیری از این سرنوشت شوم وجود دارد و آن هم اینکه رشد بهرهوری باید بالاتر از نرخ رشد اقتصادی باشد، با این هدف که نسل بعد یا دو نسل بعدی از نظر ثروت و توان مالی برای تامین نیازهای مرتبط با سلامت در وضعیت بهتری قرار گیرند. برای دستیابی به این هدف، باید از همین الان آغاز کنیم تا بتوانیم از فرصت موجود بهترین بهره را ببریم.
برای دستیابی به این هدف نیازمند یک سری سیاستهای جدید در حوزههای مختلف، از مالیات گرفته تا تجارت و آموزش و صد البته، حوزه بهداشت و سلامت هستیم. مشکل اینجاست که کسی درباره این موضوعات صحبت نمیکند. دولت بنا به دلایلی که کاملا قابل درک است، ترجیح میدهد بیشتر درباره چهار سال گذشته حرف بزند. اگر احزاب مخالف درباره چهل سال آینده صحبت کنند، لطف بزرگی به کانادا خواهند کرد.