اول هفته چشممان به جمال نخستین کتاب شعر علی زندیه وکیلی، نویسنده خوشقلم «مداد» که صفحات ادبی را جمعآوری میکند، روشن شد.شعرها تیز و برنده است و نگاه نقادانه علی را میشود در مصرع به مصرع آنها دید. آخرین شعر را که میخوانی، آرش تو را به آن سوی ارس شلیک میکند تا با کبوتری در دست، به گِل بنشینی.
یکی از شعرهای این مجموعه که درباره ایستگاه متروی ویلا ماریا گفته شده، در صفحه شعر مجله این هفته چاپ شده است. خواندن این کتاب زیبا را به شعردوستان مونترالی توصیه میکنم. تعدادی از این کتاب برای فروش در دفتر مجله «مداد» موجود است.
خبر دوم اما حاصل یک کار مشترک «مداد»ی بود. سال گذشته در چنین روزهایی، آزاده مقدم به من گفت که دلش میخواهد برای همه کودکان مهاجر به زبان مادری قصه تعریف کند. آن هم هر شب. تا زبان مادری در ذهن این بچهها حک شود، به فارسی رویاپردازی کنند و به فارسی خواب ببینند.
من ابتدا از موفقیت این طرح زیاد مطمئن نبودم اما خیلی زود دریافتم که قصههای شبانه «مداد» به نقطه قوت بزرگ پروژه ما برای ایجاد یک رسانه کاناداییِ فارسیزبان تبدیل شده است.
کار آزاده خیلی زود پا از مونترال فراتر گذاشت. سروصدای آن تا سرزمین آبا و اجدایمان هم رسید و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با آزاده مقدم روی پروژه خوانش ۱۰ داستان کودک به توافق رسید.
چهارشنبه گذشته مجموعه کتابهای صوتی کانون منتشر شد. کار بزرگی که نام همکار ما را در «مداد» در کنار اسامی هنرمندانی همچون افسانه بایگان، حبیب رضایی، سروش صحت، احترام برومند و گلاره عباسی قرار داد.
به هر دوی این همراهان، تبریک میگویم!