کبک مدتی است که به خاطر قانون ۲۱ یا قانون سکولاریسم تب کرده است. قانون ۲۱ که هرگونه پوشش مذهبی را برای کارمندانی از دولت که حق اعمال حاکمیت دارند، ممنوع میکند، خیلیها را به تب و تاب مخالفت انداخته و بسیاری را نیز سینهچاک موافقت نموده است.
همه ما که از ایران آمدهایم به خوبی میدانیم که اگر خوددار نباشی، در چنین بزنگاههایی، بازار برچسب زدن و تقسیم کردن آدمها به دو گروه «دیو» و «فرشته» چقدر ساده و راحت میشود. همچنین همه ما به خوبی تجربه کردهایم که وقتی طرف مخالف خود را در یک بحث اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا دینی، با عناوینی غیراخلاقی و پلید خطاب کنی، راه برای ادامه گفتگو بسته خواهد شد و از آن «خط قرمز» به بعد، قدرت و ثروت و زورِ اسلحه تعیین کننده برنده یا بازنده چنین منازعهای میشود.
به همین دلیل هفته گذشته زمانی که شهردار شهرک کوچکی در غرب مونترال، قانون ۲۱ را مترادف «پاکسازی قومی» دانست، جاستین ترودو که خود نیز مخالف این قانون است و تصویب آن را «غیرقابل باور» توصیف کرده بود، فورا پا به صحنه گذاشت و از شهردار هامپستد خواست که بابت تندروی خود عذرخواهی کند. فرانسوآ لوگو، نخستوزیر کبک و والری پلانت، شهردار مونترال نیز این اظهارنظر را نپسندیدند.
این همان خط قرمزی است که سیاستمداران غربی خوب یاد گرفتهاند از هر فرصتی برای یادآوری اهمیت حفظ فاصله از آن استفاده کنند.
از آن سو در کامیونیتی ایرانیان در مونترال بازار برچسبزنی سیاسی بسیار داغ است. امروز تو را عامل جمهوری اسلامی میخوانند و فردا وابسته به حزب توده. پسفردا مجاهد میشوی و روز بعدش سلطنتطلب! اگر هم خودت را کاملا از مسائل سیاسی جدا کنی به تو برچسب سیبزمینی و توسریخور سیاسی میزنند.
باید یاد بگیریم چون خودمان به اصلی باور داریم، نشانه «مقدس» بودن آن اصل و «پلید» بود سایر اصول نیست. باید به خودمان یادآوری کنیم چگونه وقتی مادر طبیعت خشمش میگیرد و سیل خانه هزاران ایرانی را از شمال تا جنوب ویران میکند، سینهی همه ما بدون توجه به رویکرد سیاسیمان، مالامال از اندوه میشود. ما نقاط اشتراک زیادی داریم، روی اختلافها تمرکز نکنیم!
«تندروی» نکردن کار «سختی» است.