جدای از بحث زنان بومی، قصه حضور زنان اروپایی در کبک به سالهای ۱۶۶۰ میلادی باز میگردد. در این سالها، دولت فرانسه حدود ۸۰۰ زن جوان (مجرد و یا بیوه) را به نام «دختران شاه» به سرزمین «فرانسهی نو» فرستاد. وظیفه اصلی آنها ازدواج با مردانی بود که برای آبادانی سرزمینهای جدید به این قاره ناشناخته مهاجرت کرده بودند و در پی آن فرزندآوری. درواقع این زنان قرار بود نسل آینده ساکنان جایی که اکنون کبک نامیده میشود را به دنیا آورند.
این زنان، بیشتر از خانوادههای فقیر در منطقههایی مثل پاریس، نرماندی و مناطق مرکزی غربی فرانسه آمده بودند. تعداد انگشت شماری از آنها هم جزو روسپیانی بودند که در محضر کلیسا توبه کرده و برای خدمت به
شاه و کلیسای مقدس انتخاب شدهبودند. از آنجایی که در سرزمینهای جدید، اوضاع کشاورزی ومواد غذایی بهتر از فرانسه بود، این زنان نسبت به زنان فرانسوی، در حدود ۳۰ درصد کودکان بیشتری به دنیا میآوردند.
علاوه بر وظایف خانوار، برخی از این زنان وارد تجارت خز شدند که یکی از اصلیترین تجارتهای کبک در این سالها بود. آنها در کنار همسران یا پدران خود به عنوان تاجر یا کارمند کار میکردند. بعضی از آنها که بیوه بودند در نقش شوهرشان ادامه تجارت را بر عهده داشتند و میتوان گفت که تعداد انگشتشماری از آنها را میتوان کارآفرینانی فعال در نظر گرفت.
در اوايل قرن نوزدهم، در مونترال طبقه متوسط رو به بالا در زنان غالب بود و آنها هرچند نخبه و روشنفکر نبودند ولی با طبقه کارگری جامعه ارتباط چندانی نداشتند و برای اصلاح وضعیت زنان هنوز قدمهای موثری برداشته نشدهبود.
تاثیر کلیسا و راهبهها بر زندگی زنان کبک
در خارج از منزل، زنان کبک دارای حوزههای فعالیت کوچکی بودند که از دیدگاه سنتی جامعه مردسالار آن روزگار مبنی بر عدم حضور زنان در خارج از خانواده ناشی میشد. با این حال یک استثناء مهم وجود داشت و آن عرصه فعالیت زنانهای بود که در قالب راهبههای کلیساهای کاتولیک در کبک فراهم شدهبود.
در قرن هفدهم، دولت فرانسه به شدت روی نفوذ راهبها در کبک متمرکز شدهبود و از هر فعالیت زنانهای در این جایگاه حمایت میکرد. بیشتر امور اجتماعی و خیریه برای کار در مدارس و بیمارستانها در دست راهبههای کلیساها بودند و تا نیمه اول قرن بیستم این راهبهها بودند که در همه مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان حضور پر رنگ داشتند. در این زمان در حدود دو تا سه درصد از زنان جوان کبک، تبدیل به راهبه شدند و تعدادشان در سال ۱۹۰۱ به ۶۶۰۰ نفر و در سال ۱۹۴۱ به ۲۶۰ هزار نفر رسیدهبود. در کبک و در سال ۱۹۱۷، راهبههای کلیسا سی و دو مدرسه مختلف آموزشی و ۵۸۶ مدرسه شبانهروزی برای دختران را تأسیس کرده بودند.
در آن زمان، آموزش عمومی برای دختران کبکی در خارج از مدرسه ابتدایی وجود نداشت. بیمارستانها یکی دیگر از موارد خاص حوزه فعالیت راهبههای کلیسا بودند. اولین بیمارستان در سال ۱۷۰۱ توسط کلیسا در کبک تأسیس شد. در سال ۱۹۳۶، راهبههای کبک، ۱۵۰ مرکز درمانی و توانبخشی با حدود ۳۰ هزار تخت برای مراقبت از بیماران، بی خانمانها و یتیمان ایجاد کرده بودند.
ظهور انقلاب آرام در کبک و جنبش فمینیسم
انقلاب آرام دهه ۶۰ میلادی با اصلاحات جالبی از سوی کلیسای واتیکان و نمایندگانش در کبک همراه شد. یک تغییر چشمگیر در نقش راهبهها هم به وجود آمد. بسیاری از راهبهها از مسئولتهای خود خارج شدند و بسیاری از آنان ترجیح دادند که لباس راهبگی را در آورده و در قالب زنان عادی به مردم خدمت کنند. البته کلیسا بسیار دست و پا میزد که با سپردن مدیریت و نقشهای اجتماعی، زنان را در قالب راهبه نگاه دارد ولی دیگر فایدهای نداشت.
قدرت مذهبی کلیسا بر اثر اصلاحات اجتماعی به شدت افول کردهبود. در این زمان بود که زمینه حضور جنبش فمنیسم در کبک مشاهده شد. در ابتدا جبههگیری بسیار زیادی در برابر این جنبش وجود داشت زیرا که طرفداران آن به حمایت از تحت فشار قرار دادن نقشهای مردانه در خانواده و کمرنگ کردن ارزش خانواده به عنوان یک نظام مردسالار شناخته میشدند. اما به تدریج حساسیتها کم شد و دیدگاه متعادلی به وجود آمد.
زنان در این جنبش به دنبال ایجاد یک سیستم یکسانسازی برای برابری در نگاه اجتماعی و فرهنگی به زنان بودند.
«پنج مشهور»
یکی از حوادثی که در این سالها روی جنبش فمینیسم و نگاه اجتماعی به زنان تاثیر گذاشت، وقوع حادثهای به نام «پنج مشهور» یا The Famous Five بود.این حادثه به یک پرسش اجتماعی پنج فعال زن کانادایی از پارلمان کانادا بازمیگردد. آنها یک پرسش ساده داشتند: «آیا زنان مانند مردان یک فرد حقیقی شناخته میشوند یا نه؟»
این پرسش از آنجایی اهمیت داشت که در آن زمان قوانین خانواده و حقوق اجتماعی همگی مردانه بودند. در کبک هیچ حق و حقوقی برای یک زن مطابق با قانون وجود نداشت. در مجموع به دلیل باورهای مذهبی و سنتی عمیقی که در کبک وجود داشت، این استان نسبت به سایر استانهای کانادا دیرتر در زمینه به رسمیت شناختن زنان قدم برداشت. تا سال ۱۹۵۴ هیچ زنی نمیتوانست بدون حضور پدر و یا شوهرش هیچ قراردادی را امضا کند و هیچ حقی برای زن خارج از زندگی زناشویی وجود نداشت.
اما با تغییرات سراسری که در همه جای کانادا آغاز شد و نیز اثرات انقلاب آرام کبک در دهه ۶۰ میلادی، بالاخره وضعیت زنان کبک هم تغییرات چشمگیری کرد. در سال ۱۹۶۴ یک تبصره به قانون اضافه شد که شرط اطاعت مطلق زن از همسر را ندیده میگرفت. در سال ۱۹۷۷ انقلاب دیگری در قوانین زنان در کبک رخ داد. زنان و مردان برای سرپرستی از فرزندان صاحب حقوق یکسان شدند.
در دهه ۸۰ میلادی، برابری در تصرف در اموال در زندگی مشترک بین زن و مرد رسما وارد قانون شد و در سال ۱۹۹۴ قانون جدید کبک اعلام کرد مردان هم باید مانند زنان در زندگی زناشویی کاملا درگیر بوده و نقش مساوی ایفا کنند.
تا سال ۱۹۶۸ در کبک به دلیل نفوذ کلیسا زنان حق طلاق نداشتند. اما در سال ۱۹۸۶ بالاخره قانون حق طلاق برای زنان در کبک به تصویب رسید و حقوق زنان در گرفتن طلاق کاملا مشابه مردان اعلام شد.
به دلیل سختگیری و دخالت بیش از حد کلیسا در روابط زناشویی در دوران قبل از انقلاب آرام، بعد از آنکه قدرت کلیسا رو به افول نهاد، ازدواج بسیار کمرنگ شد و مردم به سمت زندگیهای بدون ازدواج کشیده شدند. به طوری که از سال ۱۹۹۵ میلادی به این سو در حدود ۶۳ درصد از کودکانی که در کبک متولد میشوند، حاصل ازدواج قانونی نبوده و نطفه آنها در روابط آزاد خارج از ازدواج بسته شده است.
در سال ۱۹۶۶، انجمن زنان کبک به وجود آمد و زنان برای برابری حقوق خود به طور رسمی درگیر سازمانها جدید اجتماعی شدند.
چهرههای تاثیرگذار زنان کبک در جنبشهای زنانه
از میان زنانی که در تاریخ جنبشهای زنانه کبک فعال بودهاند، شاید بتوان دو نام را پر رنگتر از بقیه به یاد آورد.
لئا روباکLéa Roback یک فعال زنان و کمونیست مشهوری بود که سالها برای حقوق زنان در کبک جنگید. او که فرزند یک خانواده پرجمعیت یهودی بود، در سال ۱۹۰۳ در مونترال متولد شد و در کودکی تحت تاثیر شخصیت مادربزرگاش تصمیم گرفت که برای حقوق زنان تلاش کند.
او در راه این هدف به تحصیلات علوم اجتماعی در فرانسه پرداخت و بعدها به همین دلیل جذب حزب کمونیست و عقاید مارکس و لنین شد و از همانجا برای تساوی حقوق زنان کبک شروع به فعالیت کرد.
او در تمام سالهای دهه ۶۰ میلادی وهمزمان با وقوع انقلاب آرام در تظاهرات و نشستهای زنانه در کبک برای تساوی حقوق زنان میجنگید و با نژادپرستی و تبعیض جنسیتی و سلاحهای کشتار جمعی به شدت مخالف بود.
لئا روباک یکی از چهرههای تاثیرگذار جنبش«صدای زنان کبک» است که برای به دست آوردن حق رای تلاش کردند. تا انتهای عمر، لئا دست از این تلاش برنداشت و حتی در سن ۸۳ سالگی با قامتی خمیده و در زیر باران و برف زمستانی مونترال در تظاهرات تساوی حقوق زنان شرکت میکرد. او سرانجام در سال ۲۰۰۰ در کت دونژ از دنیا رفت و لقب شوالیه زنان را از طرف دولت کبک دریافت کرد.
چهره مهم و مشهور دیگر در تاریخ زنان کبک هنریتا ادواردز Henrietta Edwards است. او در سال ۱۸۴۹ در مونترال متولد شد. یکی از مهمترین ابتکارات او تاسیس یک موسسه تفریحی و کاری برای زنان در مونترال بود که شاید بتوان گفت بسیار منحصر به فرد است.
هنریتا ادوارز به شدت به سرمایهگذاری برای توانمند کردن زنان اعتقاد داشت و در کبک برای اصلاح دیدگاه اجتماعی تلاش بسیاری کرد. ازدواج او با یک دکتر متخصص و کوچ او از مونترال به اتاوا و سایر استانهای کانادا، از او چهرهای اجتماعی در سراسر کانادا به جای گذاشت. او در زمان خدمت همسرش در مناطق سکونت بومیان اولیه کانادا، با مساله دفاع از حقوق سایر زنان در نژادهای دیگر هم مواجه شد و کمکم خود را در جنبشهای سراسری زنان در کانادا وارد کرد. او یکی از اعضای جنبش «پنج مشهور» بود که اولین بار از دولت فدرال حقوق مساوی زنان را مطالبه کردند.
ممنون از اطلاعات جالبی که ارائه میدهید.
شاید ایده جالبی باشه اگر بتوانیم هر هفته در مورد زندگی، طرز فکر و عملکرد زنان استثنائی یک مقاله بخوانیم. دیروز در یک جلسه من یاد گرفتم که در تاریخ ۳۰۰ زن فیلسوف بودند که اثرات و کتب جالبی از خودشون تقدیم بشریت کردند. زنان ما نیاز به دیدن و شناختن مدل های بیشتر و بیشتر دارند تا به خودبیشتر و بیشتر باور داشته باشند. Hypatia زن فیلسوف یونانی که داستان زندگیش در فیلم Agora به تصویر کشیده شده یکی از این نمونه هاست، زنی که ۱۵۰۰ سال پیش میزیسته. در کمال ناباوری این فیلم قادر به اجازه پخش در ایالت کبک نگرفت. زنان صاحبنظر و موفق در تجارت، در حوزه علم و تکنولوژی، در شهرمان مونترال بسیار داریم
Nahid AbouMansour, Isabelle Hudon(SunLife), Hima Hoodfar, Julie Payette Monique Leroux
(Sophie Brochu (Énergir