فیلم سینمایی موتورهای میرا (Mortal Engines) به کارگردانی کریستین ریورز و فیلمنامهای نوشته پیتر جکسون، فرن والش و فیلیپ بوینز بر اساس مجموعه داستانی با همین نام به قلم فیلیپ ریو و با تهیهکنندگی پیتر جکسون به پرده سینماهای مونترال آمده است.
پروژه جاه طلبانهای که گامی جسورانه در ساخت دنیا و استفاده از جلوههای ویژه شگفتانگیز به شمار میرود. با این حساب فیلم «موتورهای میرا» در حالی که اثر بصری خیرهکننده و نفسگیری به شمار میرود؛ اما نتوانست توجه منتقدان را به خود جلب کند.
داستان موتورهای فانی بر اساس مجموعه داستانی چهار جلدی با همین عنوان کلی ساخته شده است. این فیلم بیش از آنکه در ژانر علمی تخیلی قرار داشته باشد در رده فیلم های فانتزی آیندهنگرانه است.
شهرهای متحرک
داستان این کتابها و فیلم در آیندهای بسیار دور می گذرد. دنیایی که تمدن آشنای ما در جریان رویدادی به نام «جنگ شصت دقیقهای» نابود شده است. حتی پوسته زمین در اثر این رویداد زیر و رو شده و تغییراتی بنیادین در آن اتفاق افتاده است.
بازماندگان این اَبَرجنگ جهانی شهرهای تازهای ساختهاند و برای بقا تلاش میکنند. گروهی از بازماندگان، تصمیم گرفتهاند به جای اینکه دنبال منابع لازم گشته و بعد شهرهای تازه را در نزدیکی آنها بسازند، خود شهرها را متحرک کرده و با شهرهای خود به دنبال منابع تازه بگردند.
شهرهای بزرگ چون لندن که در کانون این داستان قرار دارد، ابر ماشینی تندرو است. شهری که روی چرخهای غلطان بنا شده است. بخشهایی از لندن باستانی به یادگار باقی مانده و درون بافت معماری این ارابههای تند رو و غولآسا تنیده شده است. در کنار آن بخش قدیمی، ساختار تازهای هم برای سکونت و کار شهروندان تازه ایجاد شده است.
شهرهای متحرک روی زمین، در میانه آسمان یا در میانه دریا بنا شدهاند. لندن و دیگر شهرهای متحرک بر اساس آنچه تکامل داروینی شهر مینامند، خود، به موجوداتی بدل شدهاند که شهرهای ضعیفتر را شکار کرده و در خود «هضم» میکنند. مردم آن شهرهای کوچک را به شهروندی خود در میآورند و منابع آن شهر را به مجموعه خود اضافه کرده و نیروی پیشران موتور و نیازهای شهر را تامین میکنند.
مقایسه شرق و غرب
در این جهان البته همه شهرها بر موتورهای تندرو سوار نشدهاند. در شرق (آسیای قدیم) مردمان در پشت دژ مستحکمی، شهرهای پایا و سنتی خود را بنا کردهاند. منابع در این دنیا به نظر فراوان و زندگی مردم آسوده تر است و غرب به رهبری لندن در تلاش و در طمع دست یافتن به این منابع پنهان در پشت دیوار است.
روایت تقابل غرب و شرق (یا حداقل شرقی که غرب می بیند) در پیش زمینه اصلی داستان قرار دارد. شهرهای شرقیان ثابت و آرام در دل طبیعت با آبشارها و مزارع و جنگل ها و سکوت همراه است. غرب اما سوار بر موتورهای پر هیاهوی خود به هر سویی حمله می کند و هر چیزی را در زیر پای خود لِه می کند و دیگران را می بلعد. شرق پنهان در پشت دیوار برای غرب منبع افسانه ای است که باید آن را به دست آورد و البته که در این روایت شرق در نهایت آغوش پر مهر خود را بر ساکنان غرب باز می کند.
باز هم اختلاف طبقاتی
در دنیای موتورهای میرا، مانند عمده جوامع پسا فاجعه، اختلاف طبقاتی وجود دارد و عمده شهروندان تنها افراد بیارادهای تصویر میشوند که در برابر هرچه رهبرانشان فریاد میزنند، هورا میکشند.
در دنیای موتورهای میرا، فقط ابرشهرها نیستند که با شکار شهرهای کوچک به بقا و رشد خود ادامه میدهند و با اندوختن منابع و یافته ها و اشیاء باستانی متعلق به آن شهر های کوچکتر خود را در مسیر تکامل قرار میدهند. در کنار این غولها، شهرکهای کوچکی نیز شکل گرفتهاند که انگلوار در این فضا رشد میکنند. آنها به شکار طعمههای کوچکتر میپردازند و بازار بردهداری را پیش میبرند.
ریزهکاریهای فراموش شده
روایتی که فیلم «موتورهای میرا» انتخاب کرده، در بردارنده دنیاسازی بصری خیرهکننده است. ساختار شهر و در هم تنیدگی پیچیده آن شگفت انگیز است اما مطابق معمول برای روایت داستان بخشی از معیارها در بین کار فراموش میشود.
این مشابه اتفاقی است که در دنیای سینمایی «ارباب حلقهها» افتاده است و برای مثال درون شهری مانند میناس تریت ما تنها گذرگاههای مورد نیاز داستان را میبینیم و بسیاری از بناها مقیاس منطقی ندارند. همین مساله درباره برخی از فناوریهای نشان داده شده در داستان هم صدق میکند. از یک سو با ساختار ناوبری هوایی و موتورهای پیشرفتهای مواجه هستیم که در سوی دیگر بر بدنه هواپیماهایی بابادک مانند، نصب شدهاند. البته که همین موضوع، یادآوری خوبی است که ما در دنیایی فانتزی به سر میبریم و نه در دنیایی علمی تخیلی.
چگالی بالای محتوا و تعدد شخصیتها و داستان ناآشنای پشت آنها، گاهی باعث شده تا جای پرداخت بیشتری برای برخی از شخصیتهای باقی بماند. اما در زیر لایه داستان اصلی، فیلم از نمادگرایی قابل توجه یا قابل تاملی برخوردار است. نام کتاب و فیلم، موتورهای میرا، الهام گرفته از بندی از نمایشنامه اتللو اثر شکسپیر است (پرده سوم، صحنه سوم). این نام اشاره ای است به ناپایداری و میرا بودن نهایی ساختارهای ماشینی.
سازه عجیب و شگفتانگیز این شهرها همچون خانههای پوشالی لرزان است. در فیلم دو بار شاهد آن هستیم که بناهای عظیم (زندان و شهر آسمانی) چطور به سادگی ساقط می شوند. اما ناپایداری این زیست بوم بیشتر اشاره پایانپذیر بودن ایده تکامل داروینی شهرها را دارد.
کلام آخر
«موتورهای فانی»، تجربهای متفاوت از سینمای فانتزی است. برخی از عناصر آشنا را میتوانید در آن ببینید اما در عین حال دنیایی تازه ساخته شده است. با این وجود منتقدان دید مثبتی به فیلم نداشتهاند. شاید یکی از دلایل آن پیچیدگی و نو بودن داستان و انبوه شخصیتها و موقعیتهایی است که فرصت کافی برای معرفی و عمیق کردن آنها به دست نمیآید. بدین ترتیب گاهی نمیتوانیدبه اندازهای که لازم است با برخی از شخصیتها همدلی کنید.
اما این چیزی از جذابیت بصری فیلم کم نمیکند. فیلمی که شاید نقطه اوج ولی نامحسوسی در دنیاسازی دیجیتال باشد و برای شگفتزده شدن بیشتر، بهتر است در بزرگترین پرده سینماهای مونترال آن را ببینید.
توجه شما را به آنونس این فیلم جلب میکنیم:
همچنین بخوانید: