در حالی که فقط دو روز دیگر به انتخابات کبک باقی مانده است نتایج نظرسنجیها حکایت از نزدیکی آرای دو حزب «لیبرال کبک» و «ائتلاف آینده کبک» دارد. دقیقا مشابه شرایطی که دو حزب لیبرال و محافظهکار در انتخابات هفته گذشته در استان نیوبرانزویک داشتند. در آنجا حزب محافظهکار در حالی با اختلاف یک کرسی جلو بود که حزب لیبرال مجموع آرای مردمی بیشتری به دست آورده بود. اصولا حزبی که کرسیهای بیشتری به دست آورده باشد مسئول تشکیل دولت میشود. اگر تعداد کرسیهای احراز شده حزب برنده «نصف به علاوه یک» تعداد کل کرسیهای مجلس باشد،دولت حداکثری تشکیل میشود و در غیر این صورت حزب برنده دولت حداقلی را شکل میدهد.
در دولت حداکثری معمولا حزب برنده نه تنها رهبر حزب متبوع خود را به عنوان نخستوزیر معرفی می کند بلکه کنترل همه وزارتخانهها را نیز در اختیار خود نگه میدارد. اما اگر تعدا کرسیهای اکتسابی کمتر از نصف مجموع کرسیهای مجلس باشد و حزب برنده مجبور به تشکیل دولت حداقلی شود، دو داستان مختلف میتواند اتفاق افتد.
در شرایط دولت حداقلی یا حزب برنده با تعداد کرسیهای ناکافی خود راسا اقدام به تشکیل دولت میدهد که معمولا دولتی ناپایدار و زودگذر است و یا با یک یا چند حزب کوچکتر ائتلاف میکند.. در این صورت که معمولا منجر به واگذاری چند پست وزارت به احزاب متحد میشود،باز هم پست نخستوزیری به رهبر حزب برنده واگذار میشود.
اما در شرایط فعلی انتخابات کبک و وقتی حزب لیبرال (که اکنون قدرت را در دست دارد) و حزب رقیب، تعداد کرسیهای یکسانی کسب کنند، چه باید کرد؟ در این شرایط چه کسی مسئول تشکیل دولت است؟
لوئی ماسیکوت، استاد علوم سیاسی دانشگاه لاوال در برابر این پرسش خبرنگار رادیو کانادا میگوید: فیلیپ کویارد، نخستوزیر فعلی و رهبر حزب لیبرال میتواند ادعا کند که هرچند او انتخابات را نبرده اما آن را همچنین نباخته است. پس او میتواند تلاش کند تا در کنار فرانسوآ لوگو دولت شکل دهد. از طرفی فیلیپ کویارد میتواند قبول کند که نتیجهای این چنینی پس از ۴ سال در دست داشتن قدرت یعنی مردم دیگر این روش حکومت را نمیخواهند و استعفا دهد تا جا برای حزب ائتلاف باز شود.
اما اگر در شب انتخابات ژان-فرانسوآ لیزه، رهبر پارتی کبکوآ اعلام کند که از فرانسوآ لوگو و حزب CAQ (ائتلاف) حمایت میکند، ناگهان صفحه برمیگردد و لوگو باید دولت را شکل دهد.
آنچه صحنه انتخابات چند قطبی و نزدیک به هم را هیجانانگیز میکند توجه به احزاب ضعیفتر است. در این شرایط احزاب کوچک که نعداد کرسیهای اندکی دارند، فرصت مییابند تا در سایه چانهزنیها و ائتلاف، برخی از وعدههای انتخاباتی خود را عملیاتی و زمینه را برای اغوای رایدهندگان بیشتر در دور بعدی انتخابات به دست آوردند.
نقش نماینده فرماندارکل (نائبالحکومه)
نماینده فرماندارکل در استان مثل نقش خود فرماندار کل که این روزها جولی پییت بر مسند آن نشسته است، برخلاف روزهای گذشته که نماینده تامالاختیار پادشاهی انگلستان در کانادا بودند، امروزه فقط نقشی فرمایشی دارند. هرچند در شرایط ویژه نماینده فرماندارکل در استان وارد میشود و حرف آخر را میزند تا دولت و مجلس بتوانند از شرایط غیرقابل حل از روشهای دموکراتیک مثل برابری کرسیهای مجلس یا دولت حداقلی غیر پایدار بیرون آیند.
مثالی از این دست سال گذشته در انتخابات بریتیشکلمبیا اتفاق افتاد زمانی که حزب لیبرال بعد از عقب افتادن چند کرسی حاضر به ترک قدرت نشد و درخواست تکرار انتخابات را داد، نماینده فرماندارکل وارد شد و با رد درخواست نخستوزیر لیبرال به رهبر حزب مخالف چراغ سبز نشان داد تا با ائتلاف حزب سبز،دولت ائتلافی تشکیل دهند.
همچنین بخوانید: