عمل شرکت اپل یک استراتژی صد ساله در اقتصاد مدرن است که از آن با عنوان «انقضای برنامهریزی شده» (Planned Obsolescence) یاد میشود. در سالهای بعد از ۱۹۲۰ ، زمانی که صنعت اتومبیل در حال رسیدن به نقطه اشباع بود، جنرال موتورز با تعیین ماشین مدل سال، اولین قدمها را در این راستا برداشت. این شرکت با تغییر شکل ظاهری و بعضی از جنبههای اتومبیلهای خود، صاحبان خودرو را قانع کرد که حتی قبل از آنکه اتومبیلشان کارایی خود را از دست دهد، لازم است برای آنکه بهروز باشند ماشین خود را با مدلهای جدیدتر، عوض کنند.
صنعت دیگر، تولید کنندگان لامپهای رشتهای بودند که متوجه شدند اگر بخواهند لامپهای با کیفیت بسازند، رشد بازارشان بعد از مدتی کند میشود. بنابراین تصمیم گرفتند عمر مفید لامپها را به هزار ساعت کاهش دهند تا از خرید مداوم توسط مشتریان اطمینان حاصل شود.
این روش با اینکه در حال حاضر دارای منتقدان بسیاری است ولی همچنان خود را در قالب گوشیهایی که فقط به خاطر شکل ظاهری یا جنبههای غیرکاربردیشان از رده خارج میشوند، پرینترهای لیزر جت که هزینه تعویض کارتریجشان از خرید یک دستگاه نو بیشتر است، وسایلی که تعمیراتشان از تعویضشان گرانتر تمام میشود و حتی به شکل از مد افتادن لباس توسط برندهای معروف تولید پوشاک، نشان میدهد.
در سیستم اقتصادی که توسعه و ماندگاری یک شرکت وابسته به تداوم و افزایش فروش در هر سال نسبت به سال گذشته است، هم و غم واحدهای تجاری بر این خواهد بود که تولید محصول خود را افزایش دهند. بنابراین تولیدکنندگان گاهی در طراحی محصولات خود تعمدا مدت عمر کالای تولیدی را کاهش میدهند و یا با تبلیغات گسترده و تغییر ذائقه بازار، خریداران را ترغیب میکنند تا دست از کالاهای از مد افتاده خود – که هنوز کارایی دارند- بردارند و سراغ خرید مدلهای بهروزتر بروند.
این روشها هر روز بیش از پیش کالاهای پایدار را به سمت هر چه مصرفیتر شدن پیش میبرند و اگر چه جیب شرکتها را پر پول میکنند، ولی اثرات محیط زیستی ناگواری به بار میآورند.
کالاهای دیجیتال یک از محصولاتی هستند که در اجرای این قبیل استراتژیها به طور عمده دور ریخته میشود و دور ریزشان به بهانه نوآوری توجیه میگردد. بر اساس یک مطالعه میزان زبالههای دیجیتال در جهان در سال ۲۰۱۷ با ۳۳ درصد افزایش به ۶۵ میلیون تن در سال رسیدهاست که سرنوشت بیشتر آنها به خاکچالها ختم شد.
قطعات این دستگاهها، حاوی فلزات سنگینی هستند که میتوانند به همراه شیرابه سایر زبالهها وارد آب و خاک گردند و منابع زیستی را آلوده کنند. همچنین معدنکاری و استخراج این فلزات که بخشی از آنها جز عناصر کمیاب زمین هستند، آسیب جدی به محیطهای طبیعی وارد میکند. از سوی دیگر بازیافت غیر استاندارد این اقلام، با سوزاندن بخشهای پلاستیکی این دستگاهها انجام میشود که باعث آزاد شدن میزان زیادی گاز گلخانهای میگردد.
این اتفاق در مورد کالاها یا لباسهایی که با مد تغییر میکنند، نیز میافتد. برای تولید پنبه که یکی از مواد اولیه مهم برای تولید لباس است میزان زیادی آب مصرف می شود، حجم بالایی آفتکش شیمیایی وارد خاک مزارع میگردد و کارگران زیادی با دستمزد پایین استثمار میشوند. با این حال تولید کنندگان لباس هر سال مشتریان خود را ترغیب میکنند که لباسهای قدیمی اما هنوز مناسب خود را کنار بگذارند و مدلهای جدیدتر را امتحان کنند.
فعالان محیطزیست با روشهای مختلفی مخالفت خود را با تعیین مدت عمر برای کالاها و مصرفی کردن آنها نشان میدهند؛ آنها در موقع خرید کالا به ماندگاری کالا بیش از قیمت آن توجه میکنند و به قول انگلیسیها: آنقدر پولدار نیستند که کالای ارزان [بی کیفیت] بخرند، در موقع خرید کالا به تعویضپذیر بودن قطعات یا امکان ارتقای آن توجه میکنند، قبل از دور انداختن وسایل خود به تعمیر آن فکر میکنند و در نهایت اقلام مورد نیاز خود را ابتدا در بازارهای فروش وسایل دست دوم جستجو میکنند.
آنها انرژی و مواد اولیهای که از منابع زمین استخراج شده را در نهایت بهرهوری، استفاده میکنند و اجازه نمیدهند که تبلیغات، تعیین کننده زمان تعویض وسایلشان باشد تا با این کار قدردان فرصتی باشند که سیاره زمین برای ارتقا کیفیت زندگی، به آنها اعطا کرده است.